نمونه ای از گلفشانی های یک روابط عمومی !

روابط عمومی یک سازمان، نمائی است از وضعیت داخلی و مدیریت مدیران آن
مجموعه . روابط عمومی در اصل ویترین شیشه ای یک سازمان است.طبیعی است که
برای انتخاب یک مسوول در این بخش ، بیشترین حساسیت ها باید صورت گیرد تا
فردی مودب و منطقی و با ویژگی های اخلاقی مناسب انتخاب شود.

به
گزارش جهان اغلب سازمان های دولتی و غیردولتی بیشترین تمرکز را در بخش
تعاملی یا همان روابط عمومی خود دارند.اما برخی نیز از این مهم غافلند که
به نظر می رسد یکی از همین سازمان ها مجموعه وابسته به بقائی است.

نیم نگاهی به جوابیه و پاسخ های این سازمان که در حال حاضر نیز روی سایت این سازمان قرار دارد به اندازه کافی گویای مسئله است.

تقریبا
از همه این جوابیه ها به رسانه های مختلف بخشی را برای مخاطبین محترم
گزینش شده که در ادامه آمده است.لحن و ادبیات این مدیر محترم را شما قضاوت
کنید.

جوابیه ای به خبر گزاری مهر

تیتر جوابیه: تداوم تأسف بار سياه نمايي سازمان تبليغات اسلامي از کشور
آيا خبرگزاري مهر حيثيت نظام را نشانه گرفته است؟

بخشی
از متن:... خبرگزاري مهر وابسته به سازمان تبليغات اسلامي، همچنان در خط
مقدم خوراک دهي به مخالفان کشور قرار داشته و به ابزاري جهت خط دهي به
دشمنان تغيير شکل داده است.... اين سازمان(میراث فرهنگی) بارها پرده از
پوچي اخبار خبرگزاري سازمان تبليغات اسلامي کشور در اين زمينه برداشته
است... اتفاقات مختلف ما را بر آن داشت تا نسبت به اتفاقات مشکوک در سازمان
تبليغات اسلامي و ادامه بي توجهي مسوولان اين نهاد، هشدار و تذکرات لازم
را ارايه دهيم.

پاسخ به سایت خبری الف

تیتر:قابل توجه آقاي ت
دوران الف ها به سر رسيده است

بخشی
از متن:افراد بي نام و نشاني که در پوست خودي سايت و وبلاگ راه انداخته و
خود را عقل کل مي دانند و براي کل کشور رهنمود صادر مي کنند(منظور از افراد
بی نام و نشان احمد توکلی است).... اما در بزنگاه هاست که ايشان نقاب از
چهره کنار مي زنند و آنجاست که به وضوح مي توان ديد که تا چه حد فاقد بصيرت
و دوستدار کشور هستند..... سايت الف نيز از جمله پيشتازان اين جريان بود
که گاهي رسانه هاي صهيونيستي را هم پشت سر مي گذاشت.... امروز بسياري مي
دانند که سايت الف را چه کسي اداره مي کند. از اين رو ما نيز از ايشان به
جاي "آقاي ت" با عنوان "آقاي الف" ياد مي کنيم... "آقاي الف" لطفا از تاري
که در اطراف خود تنيده ايد و در توهم فصل الخطاب بودن به سر مي بريد، بيرون
بياييد.... "آقاي الف" اما بد نيست نگاهي به اطراف خود بيندازيد و ببينيد
کداميک از هم سن و سالانتان همچون شما و به صورت جوان هاي تازه از راه
رسيده سايت و وبلاگ راه انداخته اندکه در عرصه قدرت و سياست ديده شوند و به
اسم و رسمي برسند؟...آقاي الف" هر سن و سالي شانيت و اقتضاي خاص خود را
دارد. دوران جنابعالي نيز به شکلي که امروز در آن به سر مي بريد، پايان
يافته است.

پاسخ به سایت خبری تحلیلی تابناک
تیتر: رهنمود سايت منتسب به مافياي قاچاق سيگار
سايت تابناک: با سرمايه گذاران مانند قاچاقچيان برخورد کنيد!!

بخشی
از متن:.... اين يکي از روش هاي مافياي قاچاق سيگار به کشور است. مافياي
بي رحم و ثروتمندي که سومين تجارت کثيف و پرسود جهان را در دست دارد. بر
اساس گزارش هاي رسمي، مافيايي با اين حجم از گردش مالي، ارتباطات و عوامل
متعددي از نقاط مرزي گرفته، تا افرادي در مناصب خاص و حتي رسانه هايي در
اختيار دارند.با اين مقدمه بد نيست به مطلب سايت تابناک که در برخي رسانه
ها و محافل از ايشان با عنوان «ارگان رسانه اي مافياي قاچاق سيگار کشور»
نام برده مي شود پرداخت.... از جايي که گردانندگان اين سايت منتسب به
مافياي قاچاق سيگار، نشسته و به دنيا نگاه مي کنند، حق با ايشان است!! چرا
که براي انجام يک معامله چند صد ميليون دلاري، مي توان به سرعت در يک نقطه
خلوت مرزي، روي حصير نشست و محموله بار قاطران را تحويل گرفت و دلار را هم
پرداخت کرد... امان از روزي که تيغ در دست زنگي مست قرار گيرد و قلم به دست
نويسنده ناآگاه سايت منتسب به مافياي قاچاق سيگار بيفتد. وقتي ذهن نويسنده
چنين شبه رسانه اي، متاثر از قاچاق باشد، انتظاري هم براي شناخت
کارشناسانه مسايل باقي نمي ماند.... پس آقايان قاچاقچي مستحضر باشند:
سرمايه گذار را نمي توان وسط بياباني در ناکجاآباد آورد، روي حصير نشاند و
ده دقيقه بعد هم طلب ميليون ها دلار سرمايه کرد!!... همانگونه که از قبل
نيز مطرح بوده، گردانندگان سايت تابناک، همواره در تلاش براي باجگيري از
نهادهاي گوناگون بوده و از اين حيث، سايتي به شدت بدنام در جامعه رسانه اي و
سياسي کشور شناخته مي شود... ر پايان، ما هم اميدواريم سازمان هاي نظارتي و
مسؤولين مربوطه با بازرسي دقيق، جلوي قاچاقچي ها و عوامل رسانه اي ايشان
را گرفته و دست زالوهاي اقتصادي را از دست اندازي به سلامت و جان و مال
مردم اين سرزمين کوتاه کرده، يا حداقل زمينه هاي فعاليت آزادانه ايشان را
بکاهند.


جوابیه به روزنامه کیهان
تیتر: صرفاً جهت اطلاع برادر حسين شريعتمداري!

بخشی
از متن:.... به دنبال درج مطلبي با عنوان "صرفاً جهت اطلاع آقاي بقايي!"
به نقل از يک سايت بي‏‏ هويت در روزنامه کيهان روابط‏ عمومي سازمان ميراث‏‏
فرهنگي توضيحاتي را خطاب به مدير مسوول اين روزنامه جهت اطلاع ايشان و
آشنايي با اصول اخلاقي و حرفه‏اي کار رسانه‏اي ضروري اعلام کرد.... از
روزنامه‏ اي با چند دهه سابقه انتشار و مديريت چند دهه‏اي آقاي شريعتمداري،
شايد انتظار رعايت اصول اخلاقي را نبايد داشت، ليکن انتظار رعايت اصول
اوليه کار رسانه اي بيجا نيست... شايد اين به خاطر تنوع شغل و مسووليت‏ هاي
برادر حسين است که هر از چند گاهي ما را به ياد اصحاب کهف مي اندازد. ليکن
آقاي شريعتمداري! از يک روزنامه انتظار نمي رود مطالبي را منتشر کند که از
سايت‏‌هاي بي‏‌نام و نشان به دست آمده، آن هم مطلبي با سوژه اي کهنه و
متعلق به ماه‌ها قبل. جالب آن که حتي مطلب بي‏ ارزش چاپ شده در روزنامه
کيهان، با يک هفته تاخير از سايت مذکور نقل شده است!.. مشخص نيست اين مطلب
به انتخاب شخص مدير مسوول کيهان بوده يا آن که به شکلي به ايشان قالب شده
است، ليکن آقاي شريعتمداري مطلع باشند که اگر بنا به استناد به سايت‏‌هاي
منافق داخلي و خارجي باشد که کم نيست مطالب منتشره پيرامون جنابعالي و
سوابق شما... و سوال آخر ، برادر حسين بالاخره تيراژ روزنامه شما چندتا
است؟

پاسخ به سایت مشرق

...
ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که گردانندگان اين سايت تلاش زيادي در
اختفاي هويت و و گرايش هاي فکري و سياسي خود نزد افکار عمومي دارند. اما
لازم به ذکر است دست اندرکاران اصلي سايت مشرق نيوز تعداد از مديران اخراجي
يکي از دستگاه هاي دولتي هستند که متاسفانه با خزيدن در يک نهاد خاص و
سواستفاده از رانت هاي اطلاعاتي و بولتني، اقدام به انتشار اخبار و
اطلاعاتي مي کنند که عمدتا فاقد مستندات و ادله محکمه پسند است....

پاسخ به سایت انتخاب

...
رسانه هاي ناقل خبر اگر بويي از شرافت و صداقت و مردانگي برده اند، حداكثر
تا روز سه شنبه نسبت به ارايه فابل صوتي و تصويري سخنراني مزبور اقدام مي
نمايند، در غير اين صورت ميزان شرافت و مردانگي اين شبه رسانه ها بر همگان
آشكار خواهد شد. اين موضوع به روزنامه حريت نيز اعلام شده و درخواست گرديده
كه سند خود را در اين باره ارايه نمايند....

پاسخ به روزنامه تهران امروز

...
اما زماني که در ايران موضوع پيگيري غرامت هاي جنگ جهاني مطرح مي شود ،
قبل از صهيونيست ها با مخالفت عده اي در داخل ايران مواجه مي شود! چنين
اتفاق تلخي، اين پرسش مهم را به دنبال دارد که به راستي آيا چنين همسويي –
خواسته يا ناخواسته- با خواست صهيونيست ها، هماهنگ يا ناهماهنگ با ايشان
است؟!...به علت عدم همکاري در پيگيري اين خسارت ملي و سنگ اندازي برخي
سياسي کارهاي داخلي، هنوز نيازي به ورود رسانه هاي صهيونيستي نيست!...
روزنامه تهران امروز در توجيه چرايي حذف بخش عمده جوابيه ارسالي از سوي
سازمان ميراث فرهنگي، مدعي استفاده از ادبيات نادرست شده اند... خست آن که
شما معيار تشخيص ادبيات نادرست و توهين و افترا نيستيد... روزنامه اجاره اي
تهران امروز در پايان مطلب براي چندمين بار تهديد به پيگيري حقوقي و شکايت
از سازمان ميراث فرهنگي کرده اند

پاسخ به روزنامه همشهری

تیتر: پروژه رسانه‌اي تخريب ميراث ملي کشور ادامه دارد
..
از قديم گفته اند،‌ کسي که خوابيده را مي‌توان بيدار کرد اما کسي که خود
را به خواب زده هرگز!.. نوعي تقسيم کار در رسانه‌هاي زنجيره‌اي کشور مشاهده
مي‌شود که گويي هر کدام ماموريت تخريب بخشي از دستاوردهاي دولت نهم را به
عهده گرفته اند..... اين دوستان اگر دلسوز ميراث فرهنگي کشور هستند نيازي
نيست گزارش سازي کرده و يا به نقاط دور کشور سرکشي کنند.

پاسخ به خیرگزاری ایسنا

آنها
که با مقوله خبر و فرايند نظام اطلاع‌رساني آشنايند، مي‌توانند گواهي دهند
که اين مصاحبه هيچ يک از ارزش‌ها و عناصر خبري همچون شهرت، دربرگيري،
مجاورت، تازگي و ... را نداشته و در خوشبينانه‌ترين حالت در نهايت کج
سليقگي بر خروجي ايسنا نقش بسته است.

جوابيه به روزنامه جام جم

...
ميدواريم ديگر شاهد درج چنين مطالبي که بيشتر از روي عقيده شخصي نگاشته
شده و فاقد حداقل اطلاعات کارشناسي است نباشيم تا هم خود اشتباه نکنيم و هم
ديگران را به اشتباه نيندازيم.

و در نهایت پاسخ به سایت جهان نیوز

...
نظر به اين که سايت مذکور و گرداننده و حامي اصلي آن، بي‌محابا و بدون
رعايت اخلاق اسلامي، به صورت کامل از بنده و آقاي بقايي نام برده‌اند و با
پرده‌دري و هرزه‌درايي، جايي براي حجب و حيا باقي نگذاشته‌اند، بنده نيز
چند پرسش اساسي و جدي را بي‌واسطه و صريح مطرح مي‌کنم:... آيا به واقع،
سايت تحت امر شما تا اين حد غيرحرفه‌اي است که حتي فرق خبر تيتر يک با آگهي
در صفحه اول را تشخيص نمي‌دهد يا ظاهراً چنان که مي‌گويند ديگران را هم
مثل خود باج‌بگير و کاسبکار فرض کرده است؟ آيا تاوان اين «نابلدي»
دست‌اندرکاران سايت جنابعالي را بنده بايد بدهم؟!