اخبارماهواره وفرکانس وکانالها


انضم إلى المنتدى ، فالأمر سريع وسهل

اخبارماهواره وفرکانس وکانالها
اخبارماهواره وفرکانس وکانالها
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
ورود

كلمه رمز خود را فراموش كرده ايد؟

المواضيع الأخيرة
» کانال های جم
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالأربعاء ديسمبر 13, 2017 12:23 am من طرف abadan56

» کانال های جم
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالثلاثاء ديسمبر 12, 2017 11:54 pm من طرف abadan56

» اخبارکانال های HD
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالأربعاء يناير 28, 2015 4:52 am من طرف mreza

» رفع عیب بوت نشدن استار ست x95usb و ماندن روی حرف b
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالإثنين سبتمبر 01, 2014 12:20 am من طرف ely

» آموزش تصویری نصب ۲۵ جهت قابل دریافت در ایران در یک فایل پی دی اف
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالخميس أغسطس 21, 2014 6:04 pm من طرف majidrahmani17

» مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة مايو 09, 2014 1:27 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com

» فکرمیکنی اگراین کاررابکنی بهتره!!!!!!!!!!!!!!!!
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة مايو 09, 2014 1:25 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com

» راه حل جهت رفع مشکل چراغ قرمز رسیورهای آی کلاس
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالسبت فبراير 08, 2014 11:22 pm من طرف kiarash3015

» پچ رسمی آی کلاس 9696,9797 hdmi و لیست کانال برای 9797
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالخميس يناير 23, 2014 4:46 am من طرف T2

» istar 4000x
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالأحد يناير 05, 2014 12:20 am من طرف pashey

» دانلود فیلم تسویه حساب با لینک مستقیم
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin

» دانلود فیلتر شکن محبوب اولترا سارف 1008(U1008)
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin

» PATCH ولودر استرانگ
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin

» اديتور رسيور X60cu Usb جهت ويرايش ليست كانال ها و فركانس ها
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة أبريل 13, 2012 3:44 am من طرف Admin

» سوژه های داغ وطنی! (فقط بخندید...)
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالثلاثاء فبراير 21, 2012 10:08 pm من طرف Admin

» تبدیل کردن موزیلا فایرفاکس به ف*لتر شکن!!!
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالسبت فبراير 04, 2012 11:34 pm من طرف AINAZI

» نرم افزار رسمی به ورژن 11366 برای آیکلاس و هایویون معمولی و hdmi به تاریخ 2011/03/28
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin

» اعلام وضعیت شرینگ
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin

» آخرین اخبارمربوط به کانالهای Nilsat
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin

» دانلود سریال بسیار زیبای اسپارتاکوس Spartacus : Blood And Sand با لینک مستقیم
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin

» دانلود فیلم هندی Hostel 2011 با لینک مستقیم
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالأحد يناير 08, 2012 7:47 pm من طرف Admin

» عکس های سری داف های حزب الله !!!
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالسبت يناير 07, 2012 1:29 am من طرف Admin

» معرفی ایـــکس کــــروزر XDSR600
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالسبت ديسمبر 10, 2011 10:21 am من طرف Admin

» جدیدترین تغییرات در کانالها و فرکانسهای ماهواره Badr
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالثلاثاء نوفمبر 22, 2011 12:11 am من طرف amir pa80

» معرفی سایت رسمی وسایت های مرتبط با رسیور ISTAR
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Emptyالسبت نوفمبر 19, 2011 7:28 pm من طرف Admin

جستجو
 
 

نتائج البحث
 


Rechercher بحث متقدم

اطلاعات موردنیاز
سلام: 1-دوستان من این سایت کاملا ایرانی بوده واگردربعضی ازقسمتهاازکلمات عربی استفاده شده بخاطراین است که سایت مادرسایتی عربی است وقالبی فارسی ترازاین پیدانکردم.منراببخشید.وبرای فعال کردن چت باکستان کافیست روی کلمه وروددرسمت چپ چت باکس کلیک کنیدوبادروستان دیگرارتباط برقرارکنید. 2-دوستان من این یک فروم است,وفروم یعنی اینکه یک نفرسوال میکندوبقیه جواب میدهند.نه اینکه همه سوال کنندویک نفرجوابگوباشد. دوستان خوبم اگرسوالی دارند,دربخش مربوط به سوالشان مطرح کنندتادراسرع وقت پاسخ سوالشان رادریافت نمایند. 3-ازدوستانی که مایل به همکاری درتالارهاویابخشهای مختلف سایت هستند,میتوانندازطریق پیام خصوصی باآدمین سایت درخواست خودشان رامطرح کنندتاابزارمدیریت آن قسمت دراختیارشان قرارگیرد. امیدوارم لحظات مفیدومفرحی رادرانجمن بگذرانید.موفق باشیددوستان
أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى
Admin
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
امید
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
bahar.m
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
m16
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
md13
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
reza
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
tehran20
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
kamimaks
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
mohamadi
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 
amir69
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_rcapگزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Voting_bar2گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Vote_lcap2 

تدفق ال RSS


Yahoo! 
MSN 
AOL 
Netvibes 
Bloglines 


كساني كه Online هستند
در مجموع 465 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 465 مهمان

هيچ كدام

[ مُعاينة اللائحة بأكملها ]


بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 465 و در تاريخ الإثنين نوفمبر 25, 2024 11:18 am بوده است.

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز

اذهب الى الأسفل

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز  Empty گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز

پست من طرف امید الأحد مايو 08, 2011 1:24 pm

كيهان

«آدرس تغيير نكرده است» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد:
ريشه‌هاي
ماجراي اخير در فضاي سياسي كشور چيست؟ بازيگران مختلف هركدام چگونه
مي‌انديشند؟ چقدر از آنچه رخ مي‌دهد پروژه است و برنامه ريزي شده و چقدر يك
پروسه خود انگيخته؟ بازي دوست كدام است و بازي دشمن كدام؟ و چگونه بايد
تشخيص داد هر كدام از بازيگران درون كدام بازي قرار دارد؟

ابتدا كمي
تاريخ. ناچاريم براي فهم وضع فعلي به گذشته برگرديم و ببينيم وضعي كه
امروز با آن مواجهيم محصول تركيب چه رويدادهايي در كدام بستر تاريخي است.
در 3 تير 84، وقتي آقاي احمدي نژاد انتخابات را برد، تحليل توام با شادماني
بسياري از دوستداران انقلاب اين بود كه آنكه برنده انتخابات شده نه يك
فرد، بلكه مجموعه اصول و ارزش‌هايي است كه در 16 سال ما قبل آن عمدا يا
سهوا مغفول و مهجور مانده بود و اكنون كه مجالي براي عرضه خويش يافته به
سادگي راي و بلكه جان مردم را صيد كرده است.

شادماني مردم مومن از
آن رو بود كه پيروزي احمدي نژاد نشان داد برخلاف آنچه كه ليبرال‌ها و
سكولارها در سال‌هاي ماقبل 84 گفته بودند نه فقط مردم ايران از شعارهاي
انقلابي و ديني زده نشده‌اند و جامعه ايران به سمت سكولاريسم نرفته بلكه
تشنگي مردم براي ريختن سرمايه اعتماد خود به پاي كسي كه نماينده صادق اصول
انقلاب باشد، هر روز بيشتر هم شده است.

رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي
همان ايام فرمودند كه به هنگام مشاهده مبارزات انتخاباتي زماني كه هيچ
معلوم نبود كدام كانديدا پيروز ميدان خواهد شد، بر اين عقيده بوده‌اند كه
آقاي احمدي نژاد در اين صحنه پيروز است چرا كه موفق شده اصول و ارزش‌هاي
انقلاب را بار ديگر زنده كند و با مردم «به لسان اصول» مخاطبه نمايد. پس از
آن، و در طول دوران فعاليت دولت نهم نيز بسياري از دلسوزان در رفتار،
گفتار و تصميم‌هاي دولت اشكالات فراوان مي‌ديدند اما جريان اصولگرا-بر خلاف
پيش بيني برخي منحرفان كه درباره آن سخن خواهيم گفت- هرگز درحمايت از دولت
ترديد نكرد چرا كه عقيده داشت اولا اين دولت همچنان كاري، انقلابي و مردمي
است و رويكرد كلان دولت از اين سه مشخصه اساسي تبعيت مي‌كند، ثانيا
اشكالات و ايرادها همچنان فرعي و حاشيه‌اي پنداشته مي‌شد و كيفيت و كميت آن
مطلقا با خدمات دولت قابل قياس نيست و ثالثا جرياني كه در مقابل اردوگاه
دولت نهم صف كشيده بود ملغمه‌اي بود از مجموعه كساني كه بهترين توصيف براي
آنها اين است كه گفته شود كينه امام و انقلاب را به دل داشتند و دشمني آنها
با دولت هم دقيقا از آن رو بود كه احساس مي‌كردند اين دولت «پيرو اصول»
است.

در انتخابات خرداد 88 باز هم اصولگرايان در حمايت از آقاي
احمدي نژاد يكپارچه شدند از آن رو كه همچنان در «اصولگرايي» اين دولت -به
رغم همه اشكال‌ها كه درمواردي حادتر هم شده بود- ترديدي نبود. خوانندگان
اين يادداشت خوب است سخنراني رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در كردستان را به
ياد بياورند كه بسياري از آن بوي حمايت از دولت را استشمام كردند ولي آن
سخنراني هم چيزي جز «مرور اصول» و فراخواندن مردم به برگزيدن كانديدايي كه
به اين اصول بيش از ديگران پاي بند باشد نبود.

حضرت آقا در آن
سخنراني تاكيد كردند كه درباره اشخاص هيچ نظري نمي‌دهند و فقط در پي ارائه
شاخص‌هايي هستند كه مردم بايد در انتخاب كانديداي مورد نظر خود آنها را
مدنظر قرار بدهند. تشخيص مردم در سال 88 اين بود كه احمدي نژاد نسبت به
ديگر كانديداهاي موجود به آن اصول پاي بندتر است و او خود نيز -اگرچه اين
بار با زبان و ادبياتي متفاوت از سال 88- همين پيام را به مردم القا
مي‌كرد.

يك نكته بسيار جالب توجه در اين ميان آن است كه برخي از
نزديكان رييس جمهور همان ايام پيش بيني و شايد بهتر باشد بگوييم پيشگويي
كرده بودند كه اصولگرايان بويژه كيهان در سال 88 نه فقط از احمدي نژاد
حمايت نمي‌كنند بلكه از كانديداي مقابل او حمايت خواهند كرد! ناگفته پيداست
اين پيشگويي كه همچون بسياري موارد مشابه ديگر برگرفته از اتصالات خاص
جلوه داده مي‌شد، صد درصد غلط از آب درآمد اما آقاي احمدي نژاد هيچ گاه از
دوستانش نپرسيد كه چرا كانال‌هاي مورد وثوق آنها «پيغام» غلط مي‌دهند؟!

پس
از انتخابات رياست جمهوري سال88 فتنه بزرگ واقع شد كه مشابه آن در سال‌هاي
پس از انقلاب مشاهده نشده بود. فتنه‌اي كه براي نخستين بار صف ظاهرفريبان و
دشمنان دوست نما را از صف انقلابيون واقعي جدا كرد و مجال تداوم رفتار
منافقانه را از برخي افراد كه خود را در طايفه خواص نظام جا داده بودند
گرفت. فتنه 88 چگونه خنثي شد؟ آن مردان غيرتمندي كه ماه‌ها روز از شب
نشناختند و همه هستي و زندگي خود را صرف دفع فتنه كردند از كجا نيرو و
انرژي مي‌گرفتند؟ همان ايام بودند كساني كه گوشه و كنار مي‌گفتند دولت دهم
ارزش اين همه هزينه كردن را ندارد و افرادي داخل دولت حتي از بالاگرفتن آتش
فتنه خوشحال هم مي‌شوند چرا كه مي‌تواند براي آنها و انحرافاتشان حاشيه
امن ايجاد كند.


ملت ما

«نظم نامنظم» عنوان یادداشت امروز روزنامه ملت ما به قلم متين مسلم است که در آن می خوانید:
به
دنبال نفي يا اثبات اين ادعا نيستم اما مي‌گويند امنيت را در افغانستان و
ناامني را در پاكستان بايد جست‌وجو كرد. ادعاي مقامات افغاني است، صحت آن
ادعا هم با گوينده، ولي اين اصل كلي در ماجراي كشته‌شدن بن‌لادن بار ديگر
مطرح شد. به هر حال هر چقدر كشته شدن بن‌لادن را باور نكنيم، به همان
اندازه هم بايد قبول كنيم پاكستان در پروسه شناسايي و كشف مخفيگاه وي دخالت
نداشته است. نتيجه آنكه خود را گول نزنيم.

هم كشته شدن سركرده
القاعده را ديگر بايد پذيرفت و هم با گفت پاكستان طور مشخص اداره اطلاعات
مركزي ارتش اين كشور «آي اس آي» اگر نه در اصل، دست‌كم در فرع آن دخالت
مستقيم داشته است. نمي‌دانم چرا عده‌يي اصرار داشتند به خود به قبولانند
بن‌لادن كشته نشده، حرفي نيست، اين به خودشان مربوط است اما در پذيرش اين
ادعا كه مقامات امنيتي پاكستان از موضوع بي‌خبر بوده‌اند جاي حرف بسيار
دارد و از ديد من اصلا قابل قبول نيست. به چند دليل:

نخست آنكه
پاكستان كارنامه قابل قبولي در مبارزه هدفمند با تروريسم ندارد، قابل قبول
كه هيچ حتي مردود بوده، دلايل اين مردودي كاملا روشن است: فقدان اقتدار
دولت مركزي، فساد گسترده دستگاه سياسي، ساختار چندگانه و بهم ريخته
اجتماعي، گروه‌بندي‌هاي گسترده و پيچيده مذهبي و قومي، تمركز گروه‌هاي
متعدد قومي قبيله‌يي افغاني خصوصا در دو ايالت سرحد و وزيرستان كه ساختاري
مشترك با گروه‌هاي مشابه در پاكستان دارند و از همه مهم‌تر نقش تعيين‌كننده
و كليدي ارتش و مشخصا ستاد فرماندهي و عملياتي اداره اطلاعات ارتش پاكستان
موسوم به «آي اس‌ اي»، كلاف سردرگمي در اين كشور ايجاد كرده كه «آي اس‌
اي» بيشترين بهره را از آن برده و مي‌برد. از ديد اداره اطلاعات اين شرايط
ابزار مشروعي است براي ادامه تسلط بر كشور و نفوذ در اركان حكومت پاكستان.

دوم؛
اين پيچيدگي و نظم نامنظم هر چند ارزيابي نهايي هرگونه فرآيند اطلاعاتي را
با مشكل روبرو كرده و مي‌كند اما اين بدان معنا نيست اولا مقامات امنيتي
پاكستان بر اوضاع مسلط نيستند، ثانيا ديگران (و در مورد بحث ما سازمان
مركزي اطلاعات آمريكا) از رصد و نيز كاشت‌ها و برداشت‌هاي اطلاعاتي از هم
نوع امنيتي خود و در مقياس وسيعتر جامعه پاكستاني ناتوان و عاجزند. هر چند
نمي‌توان بروز ضريب منفي در تئوري و عمل و نيز برداشت ناهمگن از پديده‌ها
را ناديده گرفت اما اين استثنايي بر قاعده است.

سوم؛ موضوع القاعده و
كشتن بن‌لادن از آن جنس موضوعات اطلاعاتي و امنيتي است كه مسلما ضريب منفي
يا همان استثناء بر آن متصور نيست. مشكل در باور بگنجد اصلا نمي‌توان باور
كرد كه نوع تعامل، تبادل و چرخه فرايندي كاشت، داشت و برداشت مولفه‌هاي
امنيتي اطلاعاتي ميان دو نهاد همگن امنيتي يعني «سيا و آي اس ‌اي» آنقدر از
هم فاصله داشته يا دارد كه عملياتي از نوع قتل سركرده القاعده، بدون اطلاع
ديگري صورت گرفته است.

شايد بتوان پذيرفت عمليات بدون حضور
كماندوهاي پاكستان صورت گرفته، اما مطلقا باور ندارم اين دو نهاد، همكاري
مشترك اطلاعاتي، حتي تا دقايقي قبل از عمليات با يكديگر نداشته‌اند. البته
علت اين تصميم مقامات واشنگتن در انجام عمليات انحصاري روشن است و فهم آن
هم هوش بالايي نمي‌خواهد. واشنگتن مايل نبود كيك گردويي كشتن بن‌لادن را با
ديگري تقسيم و توان عملياتي خود را متكي به ارتش پاكستان جلوه دهد. لذا
عمل مشترك اطلاعاتي و اقدام انحصاري عملياتي را در اين پروژه سرلوحه
برنامه‌هاي خود قرار داد.

چهارم؛ به اعتقاد من اصل موضوع قتل
بن‌لادن در مقايسه با اتفاقات و هماهنگي‌هاي پيش از عمليات، چندان مهم نيست
و ارزش دست دومي دارد. در واقع ارزش اصلي كار در نوع برآوردها، هماهنگي‌ها
و ارزيابي‌هاي اطلاعاتي و از همه مهم‌تر اقدام ضربه امنيتي اطلاعاتي نهفته
است، آنهم نه در سطح كه در عمق. آنگونه كه گفته مي‌شود، عوامل اطلاعاتي و
جاسوسي از ماه‌ها پيش خانه فرد هدف را زيرنظر داشته و به آن مشكوك شده‌اند.
همين نقطه آغاز شك، بي‌ترديد برگرفته از گزارش‌هاي منابع و سرخط‌هاي
جاسوسي است آنهم در «روستا شهر» كوچكي مثل ابِت كه بطور معمول قابل
هدف‌گذاري اطلاعاتي براي يك برنامه بزرگ نمي‌تواند باشد مگر در موارد خاص و
براي پروژه‌هاي خاصتر.

بن‌لادن بي‌شك يكي از اين موارد و پروژه‌هاي
خاص بوده است. به هر حال ورز و پردازش اطلاعات در يك دنياي مجازي كه صورت
نگرفته، نقطه كاشت تا برداشت در يك دنياي واقعي و يك روستاشهر واقعي انجام
شده كه يكي از مهم‌ترين پايگاه‌هاي اطلاعاتي نظامي پاكستان در آن قرار
داشته است. نفس وجود چنين پايگاهي، موقعيت ويژه‌يي هم به هندسه شهر و هم به
ساكنانش مي‌دهد. دست​كم آدم‌هايش ياد مي‌گيرند چهار چشمي باشند. لذا امكان
ندارد عوامل جاسوسي و ضد جاسوسي امريكا بدون رصد شدن ويژه بتوانند ماه‌ها
محل اختفاي رهبر القاعده را زيرنظر بگيرند. آنهم در ساختماني عظيم به ارزش
حداقل يك ميليون دلار. مگر آنكه بپذيريم (و بايد بپذيريم) جريان اطلاعات،
پردازش و در نهايت بهره‌برداري امنيتي از آنها در طي اين ماه‌ها بگونه‌يي
مشترك با «آي اس اي» اما با دست بالاي سيا بصورت كاملا سري و در عمق وجود
داشته است.

پنجم، اينكه چرا سازمان اطلاعات ارتش پاكستان (قوي‌ترين
نهاد امنيتي اين كشور) اولا تن به اين كار داد، ثانيا حاضر به پذيرش اين
همه انتقاد شده، شايد دلايل خاصي داشته باشد كه از كنه آن فعلا بي‌اطلاعيم.
ولي طي يكسال گذشته و در پس تحولات افغانستان، ايالات متحده كوشش‌هاي
زيادي نه تنها براي كاهش نفوذ ارتش پاكستان در ساختار سياسي حكومت (حذف
ژنرال پرويز مشرف) به كار برد كه تلاش‌هاي مضاعفي را به خرج داد تا از
تاثير رفتار و عمل «‌آي سي ‌اي» در خود پاكستان بويژه افغانستان بكاهد. چرا
كه هم بدنه سياسي و هم بدنه نظامي و امنيتي پاكستان، افغانستان را نه به
مثابه يك كشور كه حيات خلوت خود پنداشته و مي‌پندارند. ايالات متحده امروز
ديگر مايل به حضور بي‌چون‌وچراي پاكستان در افغانستان نيست. با همين ديدگاه
و رويكرد به اعتقاد من مقامات بالاي ايالات متحده طي شانزده ماه گذشته
بطور جدي به نظاميان پاكستاني دو نكته مهم را گوشزد كرده‌اند: ميان حفظ
باقي مانده سهم قدرت در كشورشان و توسعه همكاري‌هاي دو جانبه دو كشور بويژه
در مبارزه با تروريسم و دريافت كمك‌هاي مالي و يا ادامه دخالت در
افغانستان و همكاري‌هاي پنهان اطلاعاتي با گروه‌هالي تند و تروريستي و
بويژه القاعده (كه كاملاً‌واضح و مشهود است) يكي را انتخاب كنند. در واقع
از اينجا به بعد بازي سه جانبه براي امريكا به بازي دو جانبه محدود خواهد
شد.

ششم‏؛ ريشه تحول و اتفاق به وقوع پيوسته و همچنين تحولات آتي‌تر
و وقايع آتي را كه هنوز به‌وضوح نمي‌دانيم چيست، بايد در همين چارچوب
جست‌وجو كرد «بازي كوچك‌تر شده است». بي‌هيچ ترديدي و ذره‌يي شك، شخصاً
معتقدم مقامات پاكستاني خصوصاً‌ ارتش گزينه اول را انتخاب كرده‌اند.

اما چرا اصرار بر عدم دخالت پاكستان در قتل بن‌لادن و اعتراض متقابل اسلام‌آباد به اقدام امريكا؟

جمهوري اسلامي

«تعادل، نياز راهبردي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:
با
اينكه اسلام، دين تعادل است و قرآن كريم در موارد متعدد مسلمانان را از
افراط و تفريط برحذر داشته و "اعدلوا هوا قرب للتقوي" را معيار و ميزان و
راهنماي عمل قرار داده، متأسفانه در تاريخ اسلام بي‌توجه به اين دستورالعمل
روشن و بنيادين و تمايل به افراط و تفريط، بسيار رخ داده و مشكلات زيادي
را سبب شده است.

خط انحرافي و پرخطر افراط و تفريط را مي‌توان از
صدر اسلام رديابي كرد و با علم به اينكه اين خط تا امروز، با شدت و
ضعف‌هائي كه داشت، ادامه يافته و اكنون نيز مشكل ساز است، بايد از اين
واقعيت خطرآفرين درس عبرت گرفت و چاره‌اي براي جلوگيري از استمرار آن و يا
كنترل عوارض منفي آن انديشيد. تاريخ اگر وسيله‌اي براي پندآموزي و
چاره‌انديشي نباشد و نتوان از آن براي جلوگيري از تكرار ضايعات گذشته
بهره‌برداري كرد، چه ارزشي دارد؟

تبليغات سوئي كه مخالفان براي
منزوي ساختن حضرت علي عليه السلام كردند و كار را به جائي رساندند كه
مسلمانان شام تصور مي‌كردند آن حضرت حتي نماز نمي‌خواند و به مسجد نمي‌رود
از يكطرف و زياده روي‌هائي كه غاليان درباره فضائل اميرالمؤمنين كردند و
ايشان را تا خدائي رساندند از طرف ديگر، وجود خط انحرافي و خطرناك عدم
تعادل در ميان مسلمانان را از صدر اسلام نشان مي‌دهد.

پيدايش
بسياري از فرقه‌هاي منحرفي كه بعضي از آنها در جهت غلو و بعضي ديگر در جهت
انكار فضيلت‌هاي واقعي فعاليت و تبليغ كردند و مردم را از هر دو طرف به
گمراه و انحراف كشاندند از اين قبيل هستند. چه جنگ‌ها و خون ريزي‌ها و
غارت‌ها و بي‌حرمتي‌ها كه از رهگذر افراط‌ها در گذر تاريخ گريبانگير
مسلمانان شد و چه بي‌تفاوتي‌ها و غفلت‌ها و زيان‌هاي كلان فكري و عقيدتي كه
در اثر تفريط‌ها به جان ملت‌هاي مسلمان افتاد و زمينه را براي پيدايش
فرقه‌هاي منحرف و ايمان سوز فراهم ساخت. اينها همه زيان‌هاي بزرگي هستند كه
اسلام و مسلمانان تا به امروز تحمل كرده‌اند و متأسفانه نشانه‌اي از پايان
پذيري اين راه خطرناك و حاكم شدن تعادل به جاي افراط و تفريط به چشم
نمي‌خورد.

پيروزي انقلاب اسلامي و تأسيس نظام جمهوري اسلامي ايران،
فرصت بسيار مناسبي بود كه اگر به درستي از آن بهره‌برداري مي‌شد اين امكان
پديد مي‌آمد كه تعادل، جاي افراط و تفريط را بگيرد و آن خط غلط كه در
تاريخ اسلام امتداد يافته بود براي هميشه تصحيح شود.

اگر براي اين
انقلاب و نظام جمهوري اسلامي آنچنان قدرتي كه بتواند اين آرمان خود را در
سرتاسر جهان اسلام به مرحله عمل برساند قابل تصور نبود، لااقل در ايران، كه
پايگاه اين انقلاب و خاستگاه نظام جمهوري اسلامي است، مي‌توانستيم به عملي
شدن اين آرمان اميدوار باشيم. اگر به عملي شدن كامل هم اميد چنداني نبود،
با اميد به اينكه حركتي سالم در اين جهت آغاز شود و براي استمرار آن سرمايه
گذاري‌هاي فكري و علمي قابل توجه صورت بگيرد مي‌توانستيم راه را باز كنيم و
براي ادامه آن تلاش نمائيم...

امروز، با ميدان‌داري افراطيون در
جهان اسلام كه طالبان و القاعده و تكفيري‌ها مظهر آن هستند مي‌توان خسران
بزرگي را كه در دهه‌هاي اخير متوجه جايگاه واقعي اسلام در جهان شده است،
اندازه گيري كرد. ببينيد دستگاه‌هاي تبليغاتي غرب و صهيونيسم بين الملل چه
ماهرانه و البته كينه توزانه وجود فردي همچون "اسامه بن لادن" را، چه مرده و
چه زنده‌اش را، به چماقي بزرگ تبديل مي‌كنند و بر سر ما مسلمانان و بر سر
خود اسلام فرود مي‌آورند. اين، نتيجه پيشروي آن جريان افراطي به نام اسلام
است كه البته چه بسا خود غربي‌ها و صهيونيست‌ها در اصل پيدايش و يا لااقل
پروبال دادن به آن نقش داشته‌اند.

خوشبختانه در ايران گرفتار چنين
پديده‌اي نيستيم، اما اين واقعيت را بپذيريم كه خطر جريان‌هاي افراطي و نوع
برخوردهاي ما با افكار و عملكردهاي مختلف بقدري زياد است كه عواقب آن
مي‌تواند ما را نيز به همان گرفتاري‌ها مبتلا كند. ما براي پيشبرد مقاصد و
تحقق اهدافمان گاه به چنان مبالغه‌هائي متوسل مي‌شويم كه كلماتي مانند
افراط براي توصيف آنها بسيار نارسا هستند.

اينكه فردي را در مكتبي
بودن و اطاعت از ولايت فقيه و اخلاص و فداكاري و ده‌ها فضيلت ديگر به اوج
مي‌رسانند و طوري صحبت مي‌كنند كه گوئي در شجاعت مالك اشتر، در ساده زيستي
سلمان فارسي و در ستيز با دشمن ابوذر است و حتي مخالفت با او را خلاف شرع و
اطاعت از او را همچون اطاعت از خدا واجب مي‌دانند، اين يك حركت افراطي است
كه بدون توجه به عواقبي كه ممكن است به بار بياورد شروع مي‌شود و هنگامي
كه به اوج مي‌رسد و به تدريج عوارض منفي خود را ظاهر مي‌كند، تازه آن وقت
است كه همان ثناگويان به فكر مهار كردن آنچه خود ساخته‌اند مي‌افتند.
متأسفانه در اين بخش هم همان افراد به افراط پناه مي‌برند و كساني را كه
خود به اوج رسانده‌اند تا حد شرك ساقط مي‌كنند! غافل از اينكه حتي نافرماني
در برابر اوامر اله نيز برحسب نوع و چگونگي، داراي احكام مختلف است و
اينطور نيست كه هر كس هر حكم از احكام خدا را اجرا نكند محكوم به شرك باشد.


در مسئوليت دادن به افراد نيز همين اشتباه را مرتكب مي‌شويم.
كساني را كه ظرفيت محدودي دارند، بدون در نظر گرفتن عوارض و عواقب، به
مناصبي مي‌گماريم كه نمي‌توانند از عهده آنها بر آيند. چنين افرادي هنگامي
كه در چنين جايگاه‌هائي قرار مي‌گيرند، حرف‌هائي مي‌زنند و كارهائي مي‌كنند
كه هيچكس با هيچ قدرت و هيچ وصله و پينه‌اي نمي‌تواند لطمات وارده را توسط
آنها را جبران كند.


رسالت

«حركت بيداري در اروپا» عنوان سرمقاله ي روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد:
رهبر
معظم انقلاب در ديدار هزاران نفر از معلمان سراسر كشور با شاره به بيداري
اسلامي در منطقه تاکيد کردند:"اين حركت بيدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن
روزى پيش خواهد آمد كه همين ملتهاى اروپايى عليه سياستمداران و زمامداران و
قدرتمندانى كه آنها را يكسره تسليم سياستهاى فرهنگى و اقتصادى آمريكا و
صهيونيسم كردند، قيام خواهند كرد. اين بيدارى، حتمى است. "
اين تعبير
يادآور فرمايش بنيان گذار کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) است که
فرمودند:" ما از خدا مي‌خواهيم که اين قدرت را به ما ارزاني دارد که نه
تنها از کعبه مسلمين، که از کليساهاي جهان نيز ناقوس مرگ برآمريکا و شوروي
را به صدا درآوريم. "

به صدا در آمدن ناقوس مرگ بر آمريکا از فراز
کليساهاي جهان و بيداري مردم يک شعار يا رويا نيست بلکه واقعيت محتومي است
که در عصر بيداري به وقوع خواهد پيوست و قدرت انقلاب اسلامي را به رخ
جهانيان مي‌کشاند. امروز در قلب اروپا زمزمه‌هاي اعتراض بلند شده است.
بسترهاي اجتماعي در غرب مهياي يک خيزش عمومي عليه زياده خواهي‌هاي چند صد
ساله آمريکا و صهيونيسم بين المللي است. حرم و زبانه شعله‌هاي بيداري
اسلامي که امروز خاورميانه و شمال آفريقا را در بر گرفته است به زودي با
نابساماني‌هاي اقتصادي و اجتماعي در اروپا گره خواهد خورد و هيمه آتشي
مي‌شود که دامن آمريکا و رژيم صهيونيستي را خواهد گرفت.

زندگي
انساني در اواخر قرن بيستم و سرآغاز قرن بيست و يکم تحت تاثير امواج مشعشع
انقلاب اسلامي اين آمادگي را يافته است که گام در مسير يک اجتماع عالي
انساني نهد. خوزه ارتگايي گاست (1955-1883)، بزرگ ترين فيلسوف اسپانيايي در
قرن بيستم دراين باره مى‏نويسد؛"گفته‏اند و شايد هم نه بى‏دليل كه‏همه
اصول نوآورانه عصر جديداكنون خود در وضعيتى بحرانى قرارگرفته‏اند. در تائيد
اين نظر دلايلى چندوجود دارد كه نشان مى‏دهد انسان‏اروپايى (غربى) مشغول
جمع كردن‏خيمه و خرگاه خويش از سرزمين‏نوينى است كه طى سيصد سال‏گذشته در
آن رحل اقامت افكنده بود، اين انسان آهنگ عزيمت‏به قلمروتاريخى و شيوه
زيستى ديگرى‏دارد. " (انسان و بحران، ترجمه احمد تدين، علمى‏فرهنگى، 1376،
ص3‏)

بدون ترديد جهان امروز در نهايت تمناي ارزشهاي معنوي است و
انقلاب اسلامي به عنوان کانون معنا توانسته و مي‌تواند بر دلهاي بشريت مسخر
شود. عصر بيداري جولانگاه معنويت و معنويت برگ برنده انقلاب اسلامي است.
عصر بيداري زمانه يادآوري است. يادآوري انسانيت، ايمان، فطرت، حقيقت جويي،
استکبارستيزي، تحقير نشدن و...

اروپاي تحقير شده پس از دو جنگ
جهاني توسط آمريکا و صهيونيسم بين المللي تشنه عدالت خواه است. ماليات
دهندگان آلماني معترضند که تاوان خوردن کدام ميوه ممنوعه را در پرداخت
غرامت به صهيونيست‌ها بابت هولوکاست بايد بپردازند. شهروندان انگليسي
نمي‌دانند که چرا سربازانشان بايد گوش به فرمان آمريکايي‌ها در اقصي نقاط
عالم عمليات‌هاي محير العقول انجام دهند تا شايد بخشي از منافع ايالات
متحده تامين گردد. فرانسوي ها، ايتاليايي ها، اسپانيايي ها، نروژي ها،
يوناني‌ها و... چرا بايد زير بار بحران اقتصادي که مسبب اصلي آن سياست‌هاي
غلط آمريکا بود قد خم کنند و آرمان اروپاي واحد و پول واحد را در نطفه خفه
شده ببينند.

مطمئنا اروپاي واحد با پول و ارتش واحد بر خلاف منافع
استراتژيک آمريکاست. کمک‌هاي مالي و نظامي هنگفت دولتمردان اروپايي به
اسرائيل از ماليات‌هاي سنگيني که از شهروندان اخذ مي‌کنند، در حالي که
بحران رکود اقتصادي، بيکاري و فقدان خدمات اجتماعي در کشورهايشان بيداد
مي‌کند از چه منطقي برخوردار است!اين بيداري در درجه اول مرهون رويکردهاي
انسان گرايانه و عدالت خواهانه انقلاب اسلامي است. در واقع مفهوم "بيداري
اسلامي" كه با انقلاب اسلامي در ايران كليد خورد و باگذشت زمان در حال
اوج‌گيري است فاقد تمايلات ناسيوناليستي است و واجد روحي ميان فرهنگي و
فطري است. موتور محرك بيداري اسلامي، اسلام‌خواه در پرتو بيداري فطرت
انساني است.


قدس

«سازمانده منافقين؛ راهبرد جديد کاخ سفيد» عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد:
بر
اساس برخي گزارشها، آمريکا طرح جديدي را براي حمايت از پادگان اشرف، محل
اختفاي منافقين، تدوين کرده است. بر اساس اين طرح، ساکنان اين کمپ به يک
مکان جديد در عراق منتقل خواهند شد و تا زمان اعطاي تابعيت به آنان در يک
کشور سوم، در همان منطقه باقي خواهند ماند.

عملکرد اين گروهک در
کشور عراق، علاوه بر جاسوسي و همکاريهاي نظامي گسترده با صدام در جنگ عليه
ايران، در ذهن و باور مردم ستمديده اين کشور از اين تروريستها سازماني مخوف
و منافق ترسيم نموده است. دخالتهاي فراواني از اين سازمان در امور داخلي
عراق همراه با جنايتهاي جنگي و سرقت و چپاول داراييهاي اين کشور ثبت شده
است. در زمانه‌اي که در گير و دار تحريم اقتصادي، بيش از نيم ميليون کودک
عراقي با مرگ دست و پنجه نرم مي‌کردند، نيروهاي اشغالگر مجاهدين
خلق(منافقين) 37 ميليون بشکه نفت به عنوان رشوه از صدام دريافت نمودند.

در
سال 1991 که با حرکتهاي انقلابي کردهاي شمال عراق در کنار شيعيان جنوب،
رژيم بعثي عراق در آستانه سقوط و انهدام قرار داشت، منافقين وارد معرکه
شدند و حرکت اکراد را با خشونتي هرچه تمامتر، سرکوب کردند. سازمان نظامي و
مسلح مجاهدين خلق با تصرف 24 کيلومتر مربع از خاک عراق در استان ديالي که
همجوار با ايران است، مستقر گرديد و امروز با وجود تعهدهاي آمريکاييها در
توافقنامه امنيتي بغداد- واشنگتن در مقابل ورود قانوني ارتش عراق، مقاومت
کرده و حاضر به تخليه اين مکان نمي‌شوند. بنا بر گزارشهاي رسمي دولت عراق،
حدود 25 هزار نفر از مردم کشور عراق به دست اين سازمان جنايتکار به شهادت
رسيدند؛ يعني چيزي حدود دو برابر جنايتهايي که اين سازمان در ايران انجام
داده است.

اين اظهارات، بيانگر اين واقعيت است که آمريکاييها در
برداشتي دو گانه، تلاش مي‌کنند گروهکي را که سابقه تروريستي آنها بر کسي
پوشيده نيست، از فهرست تروريسم خارج کنند.

اين در حالي است که
دولتمردان کاخ سفيد با ادعاي مبارزه با تروريسم، کشورهاي اسلامي را آماج
حملات بي وقفه قرار داده و با اين بهانه ساختگي، افراد بي گناه زيادي را در
زندانهاي مخوف گوانتانامو و ديگر زندانهاي مشابه شکنجه نموده و انسانهاي
زيادي را در عراق و افغانستان کام مرگ فرستاده‌اند.

در همين راستا،
با افتخار مرگ ساختگي بن لادن را رسانه‌اي نموده و کشتن سرکرده القاعده را
به عنوان يک اقدام مثبت در مسير مبارزه با تروريسم ارزيابي مي‌کنند. اگر
سران واشنگتن در اتخاذ مشي ضد تروريسم صادق هستند، ضمن آنکه بايد به خروج
بي قيد و شرط از کشورهاي اشغالي تأکيد کنند، نبايد سازمان منافقين را از
فهرست تروريستها خارج نمايند.

به نظر مي‌رسد کاخ سفيد از اين اقدام
خويش در صدد استفاده از ظرفيت اين گروهک براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي
است، زيرا تلاشهاي غرب به رهبري آمريکا به شيوه‌هاي مختلف بي نتيجه مانده
است. در سالهاي اخير در موضوع پرونده هسته‌اي ايران از طريق گزارشهاي
مجعول، اين گروهک توانسته با فضاسازيهاي منفي، تلاشهاي اعتمادساز ايران را
در حاشيه قرار دهد و امکان دستيابي به يک راهبرد عادلانه را در اين زمينه
با زياده خواهيهاي نظام سلطه، به حداقل برساند.

لذا، اکنون که ملت و
دولت عراق بر خروج آنها مصمم هستند، آمريکاييها با حذف نام آنها از فهرست
گروه‌هاي تروريستي، تلاش مي‌کنند به اقدامهاي آتي آنان مشروعيت بخشيده و
فاز جديدي را بر تشديد تنگناها عليه جمهوري اسلامي رقم بزنند؛ هر چند
تاکنون اين اقدامها بي نتيجه بوده است.

براي مردم عراق نيز، اين
موضوع ثابت گرديد که شعار ايجاد دموکراسي و از بين بردن ديکتاتور ابزار
تحکيم و تثبيت سلطه گري در کشورهاي مسلمان است و امروز آمريکاييها از
چهره‌هايي حمايت مي‌کنند که اقدامهاي ضد انساني آنها در همراه با
جنايتکاران بعثي ثابت شده است.

آمريکاييها با استمهال از دولت
عراق، تلاش مي‌کنند منافقين را براي مأموريتهاي تروريستي آينده سازمانده
کنند. اين در حالي است که دادگاه عراق طي حکمي بر حضور غيرقانوني گروهک
تروريستي منافقين در عراق و اخراج منافقين از اين کشور تصريح کرده بود و
مردم عراق هم در ماه‌هاي اخير با برگزاري تجمعهاي اعتراض آميز در مقابل
اردوگاه اشرف، خواهان خروج منافقين از خاک کشورشان شده بودند.

پر
واضح است، اين اقدام کاخ سفيد در حمايت از منافقين را به عنوان يک مدل
حمايتي واشنگتن در کشورهاي اسلامي که مردم براي استيفاي حق خويش به پا
خاسته‌اند، مي‌توان ارزيابي نمود.

در خيزشهاي اسلامي که اکنون 13
کشور عربي را در بر گرفته است، آمريکاييها تلاش مي‌کنند پس از سقوط
چهره‌هاي مورد حمايت، از آلترناتيوي بهره ببرند تا همچنان کشورهاي مذکور در
سلطه کاخ سفيد باقي بماند. به عبارت ديگر، اگر شخصيت مورد حمايت از دست
رفته است، کشور مربوط با ارائه راهکارهاي مختلف همچنان با چهره‌هاي جديد يا
احزاب همسو با واشنگتن در جبهه آمريکا باقي بماند.


سياست روز

«اعتماد سازي‌هاي شكننده» عنوان سرمقاله‌ روزنامه سياست روز به قلم بيژن كيامنش است كه در آن مي‌خوانيد:
بورس
ايران در شرايطي به ركورد شكني‌هاي پيوسته و بالا در سال گذشته دست يافت
كه هنوز دو دشواري فرا روي اقتصاد كشور قرار دارد ؛ رشد آهنگ تورم و افزايش
چشم گير نقدينگي ها. در حالي كه، بهره گيري از ظرفيت‌هاي بازار بورس در
اقتصاد امروز كشورهاي صنعتي و يا درحال رشد، اساسا با هدف كاستن از نرخ
تورم و ساخت شبكه‌هاي اثرگذار براي جذب و هدايت نقدينگي‌ها به سوي بخش‌هاي
مولد اقتصادي انجام مي‌گيرد.

در اين صورت سوال اين است كه چرا بورس
ايران تاكنون نتوانسته بر اين دو دشواري اقتصاد كشور چيره شود. با آنكه در
دوسال گذشته بورس كشور از رشدي بالا برخوردار بوده است. برابر آمارهاي
انتشار يافته تغييرات نرخ رشد شاخص بورس در سال 87 نسبت به سال پيش از آن
روندي منفي داشته است. اما در سال 88 شاخص‌هاي بورسي كشور در جايگاه بهتري
مي‌ايستند و به رشدي برابر با 4/57 درصد نسبت به سال قبل مي‌رسد. اما رقم
رشد در سال 89 به مرزهاي تكرار نشدني تري مي‌رسد. به عبارت ديگر بورس ايران
در گذشته از رشدي برابر با 8/85 درصد نسبت به سال 88 دست مي‌يابد.

درواقع
رشد پيوسته شاخص‌هاي بورسي در سالهاي 88 و 89 نشانگر پديدار شدن دو سال
كاملا استثنايي در اقتصاد كشور است. در حالي اقتصاد كشور نيز درهمين سا لها
با دو بيماري كهنه و آزار دهنده مانند تورم و رشد پر شتاب نقدينگي، همچنان
روبرو بوده است. دو عاملي كه در همين سالها، به كاهش چشم گير رشد اقتصادي و
نيز پايين آمدن محسوس نرخ رشد صنعتي انجاميده است.

به هر حال
ماجرا به اينجا پايان نمي‌يابد. زيرا رشد شاخص‌هاي بورس كشور در نخستين
روزهاي آغاز سال نو دوباره و با ضرب آهنگي تند تر و پرشتاب تر، مسير رشد را
درپيش مي‌گيرد و در زماني بسيار كوتاه، يعني دو هفته‌اي به مرزي افزون تر
از 26 هزار واحد مي‌رسد.

البته در نظر گرفتن زمان دوهفته‌اي براي
رسيدن به چنين ركوردي از اينجا ناشي مي‌شود كه آغاز فروردين تا روز چهاردهم
هر سال، بازار اقتصادي ايران به طور سنتي تقريبا نيمه تعطيل است. از اين
رو رشد اعلام شده براي بورس فقط ناظر بركار كرد اقتصاد كشور براي دو هفته
آخر همان ماه بوده است. در حالي كه در همان پنج هفته نخست سال نو، همچنان
بر نرخ تورم افزوده شده است و نقدينگي نيز مسير صعودي رشد سريع را در پيش
گرفته است. به عبارت ديگر رشد تورم و فزون تر شدن نقدينگي با شتاب تر در
فروردين امسال در صحنه وسيع اقتصاد كشور نمايان تر شده است. در اين شرايط
از دست اندركاران بورس كشور بايد پرسيد كه آيا رشد شاخص‌هاي بورس با نوسان
شاخص‌هاي كلان اقتصاد كشور هماهنگي و همخواني دارد؟ آن هم در شرايطي كه
اقتصاد كشور مي‌كوشد كه با اجراي طرح تحول اقتصادي و بسته پولي بانك مركزي
به سرعت خود را هناهنگ كند.

به سخن ديگر در فروردين كه در عمل نيمي
از آن تعطيل بوده، اين رشد غيرعادي در بازار چگونه رخ داده، چگونه توجيه
مي‌شود و چگونه بر بخش‌هاي مختلف اقتصاد كشور اثر برجا نهاده است ؟ آيا
تحولي در اقتصاد كشور يا در شركت‌هاي پذيرفته شده رخ داده است؟

در
خبرها آمده است كه سقوط شاخص‌هاي بورسي در ارديبهشت به گونه‌اي بوده است كه
بازار به شرايط هفته اول فروردين برگشته و نرخ بازده از 14 درصد به 6 درصد
تنزل كرده است.

آگاهان بازار اگر براي افزايش اوليه مستندي علمي و
اقتصادي ندارند، برگشت روند بازار را چگونه ارزيابي مي‌كنند؟البته مي‌توان
پاسخ‌هاي مختلفي را براي رخداد‌هاي بزرگ بورسي اعم از كاهش يا رشد پيدا
كرد و بر درستي آنها پافشاري كرد. اما نكته اين است كه طي اين سال‌ها،
بارها و بارها با روند صعودي در قيمت‌ها و شاخص‌هاي بازار بورس روبرو
بوده‌ايم در حالي كه موج‌هاي صعودي و نزولي شاخص‌ها در بورس، عمدتا به
بسترهاي سوداگري و شكل‌گيري حباب‌هاي قيمت‌ انجاميده‌اند و همچنان نيز شاهد
حضورهاي كوتاه‌مدت و مقطعي برخي سرمايه‌گذاران و نيز وقوع فرآيندهاي
نوسان‌گيري در بازار بوده‌ايم.


آفرينش

«آشتي فلسطينيان و نگراني اسرائيل» عنوان سرمقاله روزنامه آفينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد:
از
سال 2006 به بعد چندين بار دو گروه فلسطيني فتح و حماس براي توافق و سازش و
حل اختلافات با هم به مذاکره پرداختند که درهيچ يک از اين نشست‌ها توافقي
حاصل نشده است. پس از پيروزي حماس در انتخابات پارلماني فلسطين اين
اختلافات قوت بيشتري گرفت و ميانجيگري‌ها و تلاش‌هاي مصر، سوريه و قطر هم
براي آشتي ملي در فلسطين بي فايده ماند.

حماس پس از پيروزي مورد
فشارهاي سنگين از سوي اسرائيل قرار گرفت و ترور بسياري از شخصيت‌هاي سياسي و
نظامي آنها عمق اين اختلافات را بيشتر کرد چون حماس همواره جنبش فتح را به
همکاري و سازش با اسرائيل متهم مي‌کرد. و از طرفي هم جنبش فتح سياست و
تصميمات حماس را برخلاف منافع مردم و کشور فلسطين مي‌دانست.

اما آن
که در اين بين بيشترين منفعت را از تفرقه و اختلاف در بين اين دوگروه
مي‌برد اسرائيل بود. چون به راحتي و غيرمستقيم توانسته بود نيروهاي فلسطيني
را به دو گروه تقسيم کند و آنها را سرگرم درگيري‌هاي داخلي نمايد. و در
اين ميان به اهداف خود از جمله شهرک سازي‌ها در کناره غربي بيت المقدس و
کناره غزه اهتمام بورزد.

همچنين به علت وجود اختلاف و عدم اتفاق
نظر بين دوگروه، اسرائيل هيچ گاه حاضر به شناختن کشورمستقل فلسطين نشد. چون
بارها از سوي سازمان ملل و اتحاديه اروپا به اسرائيل فشار آورده شده تا
فلسطين را به رسميت بشناسد اما هربار به علت عدم اتفاق نظر بين فتح و حماس
اسرائيل از اين موقعيت سوء استفاده مي‌کرد و اين امر را مسکوت مي‌گذاشت.

در
طول 5 سال گذشته نشست‌هاي رياض، دمشق و قاهره به علت عمق اختلافات بين
رهبران فتح و حماس نتوانست آنها را باهم آشتي بدهد. اما به نظر مي‌رسد با
اوج گيري قيام‌هاي مردمي در کشورهاي عربي و سقوط حسني مبارک در مصر که به
عنوان بزرگ ترين حامي اسرائيل به شمار مي‌رفت جنبش حماس از قدرت بيشتري
برخوردار گشت چون همواره حماس جنبش فتح را به سازش و مدارا با اسرائيل متهم
مي‌کرد و حرکت آنها را موازي با اهداف اسرائيل مي‌دانست.

پس از
سقوط حکومت مصر و روي کارآمدن انقلابيون با رويکردي ضد اسرائيلي عملا
اعتبار و وزن جنبش فتح در موازنه قدرت در فلسطين کاسته شد. چون ديگر
اسرائيل حامي خود را از دست داده بود و در مصر گروهايي چون اخوان المسلمين
روي کار آمدند که رويکردي ضد اسرائيلي و همسو با حماس دارند از همين روي به
نظر مي‌رسد جنبش فتح مي‌بايست با حماس به توافق مي‌رسيد. اما با به ثمر
رسيدن قيام‌هاي مردمي در کشورهاي مصر و تونس به گونه‌اي انگيزه رهبران دو
گروه براي کنار گذاشتن اختلافات بيشتر شد و با توجه به رويکرد مصر در جهت
آشتي گروه‌هاي فلسطيني رهبران دوگروه تصميم گرفتند تا توافقنامه‌اي را با
هم به امضا برسانند.

اين اقدام از سوي بسياري از کشورهاي دنيا مثبت
ارزيابي شد و آن را اقدامي مثبت در جهت احقاق حق فلسطين مستقل دانستند.
اما آنچه اسرائيل را به چالش کشيده است ايجاد وحدت و همدلي ميان فلسطينيان
است. تا امروز اسرائيل با مدل "تفرقه بنداز و حکومت کن" توانسته بود با
استفاده از شکاف بين گروه‌هاي فلسطيني به تجاوزات و شهرک سازي‌هاي خود
ادامه دهد.

اما هم اکنون با امضا توافقنامه ميان فتح و حماس منافع
خود را در معرض خطر مي‌بيند به گونه‌اي که "ابومازن" را تهديد کرده است که
تمامي مبالغي که از طريق ماليات‌ها به تشکيلات خودگردان تحويل داده مي‌شده و
تمامي کمک مالي خود را قطع خواهد کرد.


ابتكار

«غرب جديد در دو نما!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد:
جهان
در هفته گذشته شاهد دو رخداد عجيب و غريب در متن اروپاي قرن بيست‌ويک بود:
روز جمعه هفته پيش، مراسم چندده‌ميليون‌دلاري عروسي نوه ملکه انگليس با
تشريفات و آداب و رسوم خاصي برگزار شد و روز يکشنبه همان هفته، مراسم
متبرک‌شدن (که يک گام پيش از قديس‌شدن است) پاپ فقيد، ژان‌پل دوم، با شرکت
صدهاهزار نفر در ميدان سنت‌پيتر رم برگزار شد.

قديس‌شمردن پاپ با
معجزه‌سازي صورت مي‌پذيرد. هر دو رخداد ضمن تفاوت‌ها، شباهت‌هايي به هم
دارند. يکي به رسم سلطنت زميني انجام پذيرفت، آن‌چنان‌که عروسي پرحاشيه و
پرخرج نوه ملکه انگليس اين‌چنين بود و ديگري به رسم سلطنت آسماني اجرا شد.
شباهت
اين دو رخداد در بستر اجتماعي‌ و زماني است که اين دو مراسم در آن اجرا
شده است. اين دو مراسم در زمان حاکميت ليبراليسم صورت پذيرفت؛ حاکميتي که
معتقد به آزادي بي‌قيد و شرط افراد و برابري انسان‌هاست. هر دو در اروپاي
واحد که از نظر اجتماعي شباهت زيادي به هم دارند، صورت گرفت. شگفت‌بودن
آن‌ها نيز به دليل ساختار مذهبي و سياسي است که اروپا سال‌هاست شعار آن‌را
مي‌دهد.

اروپا مدعي است که مهد حقوق و آزادي‌هاي فردي است و نظام
سکولار دارد؛ اما اين دو مراسم، هرکدام، نماد سنتي متضاد با شعارهاي دوران
مدرنيسم به‌حساب مي‌آيند.
آنچه در انگليس تحت عنوان آداب و سنت‌هاي
نظام پادشاه شاهديم، نشانگر اين است که اين کشور در عمل، تحت‌تأثير اقتدار
سنتي است؛ همان اقتداري که در شکل پدرسالار و ارباب‌سالار و
سالخورده‌سالاري جوامع توسعه‌نايافته مشهود است.

بنابراين، با
وجود تغييرات گسترده اجتماعي در جامعه انگليس، بقاياي اقتدار سنتي در اين
کشور نمايان است. آنچه در مراسم قديس‌نمايي پاپ تحليل‌پذير است اينکه اين
رسم درنتيجه نوعي سلطه ناشي از اقتدار کاريزماتيک به نمايش درآمده است.

اقتدار
کاريزماتيک بر قدرت شخصيت فردي مبتني است، آن‌چنان‌که در ادبيات مسيحيت،
به موهبت فيض يا قدرت بخشوده اله مربوط مي‌شود که در قدرت عيسي‌مسيح بر
حواريون و پيروانش بازتابيده بود. اين نوع اقتدارطلبي از پيروان خود،
نه‌فقط اطاعت‌گري که از خودگذشتگي و فداکاري را طلب مي‌کند.
توصيف
ذکرشده مربوط به اروپاي قرن هفده يا نوزده نيست؛ بلکه درباره اروپاي امروز
است. نماها در دوراني به تصوير‌کشيده مي‌شود که سال‌هاست سنت‌ها و ارزش‌هاي
ملل ديگر جهان براساس نسخه‌نويسي نظريه‌پردازان فلسفه سياسي و اجتماعي غرب
مورد طعن و تحقير و استهزاست.

ملت‌هاي ديگر براي هرچه قوي‌ترشدن
وارد ماراتن طرد سنت‌هاي خود شده‌اند و روشنفکران جهان سوم در مذمت سنت‌هاي
جهان سومي تا توانسته‌اند قلم‌فرسايي کرده‌اند. آنان همواره از سنت‌هاي
قوم و ملت خويش با‌عنوان عامل عقب‌‌ماندگي از قافله توسعه ياد مي‌کنند و
مدرن‌شدن را مستلزم پشت‌کردن به سنت و ارزش‌هاي ملي خود مي‌پندارند.

سنت
قديس‌نمايي که با سنت بشري‌بودن و عقلانيت عصر روشنگري منافات دارد، از
ديرباز جزئي از سنت مسيحيت بوده و همين امر عامل دفع مردم و ريشه رنسانس در
آن ديار بوده است. عجيب اينکه امروز بعد از گذشت حدود شش قرن، آثار و
بقاياي آن عقايد و سنن مسيحيت به احترام پاس داشته مي‌شود؛ ولي هم‌زمان در
گوشه و کنار غرب، مقالات تندي در مذمت مذهب اسلام به رشته تحرير درمي‌آيد و
اسلام به‌شکل مذهبي توتاليتري و فاشيست‌پرور معرفي مي‌شود. اين در حالي
است که هيتلر و موسوليني و استالين، به‌عنوان نمادهاي حکومت‌هاي ديکتاتوري و
فاشيستي در خاستگاه چنين عقايدي از مسيحيت سر برآوردند و تاريخ بشر را
تاريک ساختند.


حمايت

«رويدادهاي جنجالي اخير مربوط به حقوق بيماران و عبرت‌هاي قابل توجه‏» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد:
طي
روزهاي اخير، خبر مربوط به رها سازي چند بيمار در بيابانهاي حاشيه اتوبان
وتصاوير ذيربط در رسانه‌هاي داخلي وخارجي در سطح وسيعي بازتاب داشت
واظهارنظرهاي مسئولين مربوطه اعم از رئيس بيمارستاني که در مظان کم کاري
قرار گرفت تا وزير بهداشت ودرمان وآموزش پزشکي، دادستان عمومي وانقلاب
تهران وبسياري از تحليل گران رسانه‌اي را بر انگيخت که هر يک از زاويه‌اي
به نقد وارزيابي موضوع پرداختند.

همه اين بازتابها نشان دادند که
رويداد مزبور، توجه ملي وحتي فراملي را ايجاد کرده وروند بحث وگفتگو در اين
زمينه هم چنان ادامه دارد. از جمله آخرين واکنشها در اين خصوص اظهارات
وزير بهداشت در خصوص اعلام نظر دادستان تهران است که بيان داشته: خدمات
درماني براي بيماران مذكور به صورت كامل‎ ‎انجام شده و تخفيف در هزينه‌ها
نيز صورت گرفته بود و براساس آدرس منزل، بيماران به‎ ‎درب منزل هدايت شده
بودند. وي افزوده است که پيگير هستيم تا انگيزه‌ متخلفان‏‎ ‎اين موضوع مشخص
شود و از دادستاني خواستاريم با جديت به اين موضوع رسيدگي شود و‎ ‎اطمينان
دارم كه دادستاني نيز پيگير اين قضيه هستند و سرنخ‌ها را پيگيري مي‌كنند،
شش نفر از کساني که در اين زمينه نقش داشته‌اند نيز به دادستاني معرفي
شده‌اند. نظر به اهميت رويداد يادشده وبازتاب‌هاي وسيع آن، بيان چند نکته
در اين خصوص از منظر درس‌ها وعبرت‌هاي حاصله خالي از لطف نيست. اميد است
براي پيشبرد امور مفيد واقع شود:‏

‏1- درهمه کشورها امروزه مقوله
سلامت شهروندان وحقوق بيماران از اهميت بسياري برخوردار است به نحوي که
گفته مي‌شود اگر در حيطه سلامت انساني سرمايه گذاري لازم صورت نگيرد وبا
اجراي برنامه‌هاي مختلف، پيشگيري لازم از بروز بيماري‌هاي متنوع انجام
نشود، در واقع جامعه مزبور از کليدي ترين عنصر توسعه محروم مانده است چرا
که محوري ترين رمز موفقيت هر برنامه محتوائي پيشرفت وتوسعه، ارتقاي وضعيت
انساني آن جامعه است.

بر اين اساس اگر قرار باشد برنامه‌هاي فرهنگي
براي کمال انساني در جامعه به سرانجام مطلوبي برسد لازم است در درجه اول
مردم سالم باشند. اگر قرار باشد اعتقادات ديني بدرستي عينيت واقعي پيدا
کنند لازم است مردم درگير عوامل مختلف عدم سلامت نباشند. اگر قرار باشد
نسل‌هاي آتي در مسير درستي ادامه پيشرفت‌هاي نسل فعلي را به سرانجام
برسانند بايد زير ساختهاي سلامت آنها فراهم باشد و... بدين ترتيب مقوله
سلامت را نبايد بخشي ديد وگفت در کنار ساير برنامه‌هاي مربوط به اقتصاد يا
آموزش يا فرهنگ بخشي را نيز به سلامت اختصاص مي‌دهيم. سلامت را بستر لازم
براي همه بخشهاي پيشرفت وتوسعه بايد ديد وبراي آن سرمايه گذاري لازم انجام
داد. وقتي سرمايه گذاري لازم انجام نشود بيماري و عدم سلامت در اشکال مختلف
آن توسعه مي‌يابد وبسياري از مردم توان درمان خود را پيدا نمي‌کنند.

هم
چنين نيروهاي فعال در حيطه سلامت نمي‌توانند با کار تخصصي خود گليمشان را
از سختي‌هاي فرارو بدرستي بکشند فلذا پزشکان يا نيروهاي درماني زيادي را
مي‌توان يافت که مشغول کار دوم اعم ار ساختمان سازي يا تجارت يا حتي مسافر
کشي ! هستند و يا گرايش به اخذ وجوه موسوم به زير ميزي از مراجعين خود
دارند. در چنين فضائي است که طبقه بندي تبعيض آميز واحدهاي دولتي وخصوصي
نيز شکل مي‌گيرد وهر کس از پول و توانائي مالي بيشتري برخوردار بود به
واحدهاي خصوصي با خدمات بهتر مراجعه مي‌کند وهر کس چنين تواني نداشت ناچارا
از واحدهاي دولتي بهره مند مي‌شود و درست يا نادرست همه تصور مي‌کنند که
نيروهاي درماني حاذق تر در مراکز خصوصي حضور داشته ونيروهاي ضعيف تر در بخش
دولتي مي‌مانند. ‏

‏2-يکي از نکات مهم ديگر در مقوله مورد بحث اين
است که بدانيم امروزه در ادبيات تخصصي بين المللي، سلامت فقط به عدم بيماري
جسمي اطلاق نمي‌شود بلکه سلامت را به معناي عدم بيماري روحي، رواني، جسمي و
برخورداري از وضعيت مناسب زيستي در اجتماع يا بهزيستن اجتماعي مي‌دانند.
در اين چارچوب است که سازوکارهاي تصميم گير در کشورها بايد براي تامين وجوه
مختلف سلامت برنامه ريزي واقدام کنند. چند سالي است که در عرصه سازمان
بهداشت جهاني حتي عنصر بهداشت معنوي وروحاني نيز بر تامين سلامت افزوده شده
است. با چنين گستره وسيعي است که در مي‌يابيم سرمايه گذاري واقدام شايسته
در حيطه سلامت شهروندان چقدر پيچيده است وبايد همه مراجع ذيربط در اين خصوص
تدابير شايسته اتخاذکنند.

‏3-در موازين حقوقي، تاکيد شده که
عليرغم تدابير عمومي حکومت‌ها در جهت تامين سلامت عموم شهروندان، لازم است
براي اقشار آسيب پذير برنامه‌هاي حمايتي خاصي معمول گر
امید
امید
مدبرآزمایشی
مدبرآزمایشی

تعداد پستها : 1315
تاريخ التسجيل : 2011-04-08

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد