ورود
المواضيع الأخيرة
جستجو
اطلاعات موردنیاز
سلام:
1-دوستان من این سایت کاملا ایرانی بوده واگردربعضی ازقسمتهاازکلمات عربی استفاده شده بخاطراین است که سایت مادرسایتی عربی است وقالبی فارسی ترازاین پیدانکردم.منراببخشید.وبرای فعال کردن چت باکستان کافیست روی کلمه وروددرسمت چپ چت باکس کلیک کنیدوبادروستان دیگرارتباط برقرارکنید.
2-دوستان من این یک فروم است,وفروم یعنی اینکه یک نفرسوال میکندوبقیه جواب میدهند.نه اینکه همه سوال کنندویک نفرجوابگوباشد.
دوستان خوبم اگرسوالی دارند,دربخش مربوط به سوالشان مطرح کنندتادراسرع وقت پاسخ سوالشان رادریافت نمایند.
3-ازدوستانی که مایل به همکاری درتالارهاویابخشهای مختلف سایت هستند,میتوانندازطریق پیام خصوصی باآدمین سایت درخواست خودشان رامطرح کنندتاابزارمدیریت آن قسمت دراختیارشان قرارگیرد.
امیدوارم لحظات مفیدومفرحی رادرانجمن بگذرانید.موفق باشیددوستانكساني كه Online هستند
در مجموع 355 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 355 مهمان :: 1 روبوت الفهرسة في محركات البحثهيچ كدام
بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 482 و در تاريخ الإثنين نوفمبر 25, 2024 11:22 am بوده است.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
صفحه 1 از 1
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
جام جم
«راديو
اقتصاد؛ گامي در تحقق جهاد اقتصادي» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم
محمدحسين صوفي معاون رسانه ملي در امور صدا است كه در آن ميخوانيد:
با
توجه به هدفگذاريهايي كه براي اداره امور كشور توسط مقام معظم رهبري صورت
پذيرفته است، رسانه ملي خود را موظف و ملزم به اتخاذ رويكرد و انجام
اقداماتي ميداند.
يكي از هدفها كه در چشمانداز بيستساله توسعه
اقتصادي، اجتماعي جمهوري اسلامي ايران آمده، اين است ميبايست ايران در
هدفگذاريهاي صورت گرفته قدرت اول منطقه باشد.
همچنين ما در آغاز
دهه پيشرفت و عدالت هستيم، از سويي سال 1390 آغاز اجراي برنامه 5 ساله
چهارم كشور است و نيز چند سالي است بر اساس يك نگاه هوشمندانه و دقيق و سنت
پسنديده مقام معظم رهبري نامهايي را براي هرسال انتخاب ميكنند:
انضباط اجتماعي- وجدان كاري، اصلاح الگوي مصرف، همت مضاعف-كار مضاعف و امسال نيز سال جهاد اقتصادي ناميده شده است.
با
ملاحظه اين موارد درمييابيم مقام معظم رهبري به دنبال نهادينه كردن تفكر
نظم و انضباط، برنامهريزي، آيندهنگري و تلاش بيشتر براي استفاده بهينه از
منابع و امكانات ميباشند و يكي از نقشهاي رسانه ملي ايجاد زمينه براي
تحقق اين راهبرد است.
بسياري از صاحبنظران عرصه ارتباطات، راديو را همچنان در زمره چند انتخاب برتر و موثر رسانهاي در جوامع معاصر به شمار ميآورند.
افتتاح
«راديو اقتصاد» حركتي است هدفمند و معنادار در جهت حفظ موقعيت و سرآمدي
راديو در فضاي رسانهاي كشور و گامي در مسير تثبيت و تعميق حضور اين رسانه
در ميان مخاطبان.
«راديو اقتصاد» در زمره راديوهاي تخصصي محسوب ميشود كه در اين شبكه گونهاي تمركز رسانهاي حول مقولات اقتصاد به وجود خواهد آمد.
مهمترين
دستاورد روند تخصصي كردن رسانه افزايش قدرت انتخاب مخاطبان است كه به
معناي قائل شدن نقش جديتري براي مخاطبان در فرآيند ارتباطات و روندهاي
پيامرساني است و امروز نوبت توجه بيشتر به مقوله اقتصاد و رسانه است.
چرا بايد به اقتصاد در رسانه فكر كرد و آن را تا حد اختصاص شبكهاي مستقل ارتقا بخشيد؟
درباره
اهميت اقتصاد سخن بسيار گفته شده و ما با حجم وسيعي ادبيات تخصصي در اين
حوزه از دانش بشري مواجهيم. گفتوگو از عدالت، مساوات، رشد، توسعه، توليد،
توزيع، مالكيت، ثروت، رفاه، سرمايه، كار و... دهها و صدها واژه و اصطلاح
كليدي ديگر فصول مهمي از آراي انديشمندان، عالمان اخلاق و حكما را به خود
اختصاص داده است. آنچه از برآيند تامل در اين همه حاصل ميشود آن است كه:
«اقتصاد» ، عملا يكي از مهمترين اركان حيات بشر است و با مسائلي بس جدي و
خطير در زندگي فردي و جمعي انسان سر و كار دارد.
كيهان
«پاي كنكور ظهور» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
ظهور
موعود(عج) نزديك است؟ چه پرسش سهل و ممتنعي! پرسشي كه ميتواند راه را
نزديك كند، به همان اندازه ميتواند حاوي نكته و نشانه و آدرس انحرافي
باشد. بهار 1390 شمسي با جوش و جنبشي كه در جان ملتها افتاده، تداعي بهار
جانها را ميكند. اين ذات بهار است كه در اميد و ايمان به رويش بدمد و
امسال اين اشتياق مضاعف شده است. با اين حال پرسش از «ظهور نزديك است؟» به
همان اندازه كه روايتگر مشتاقي است ميتواند غلط انداز باشد. چرا؟ داستان،
ماجراي ظرفيت قلب است كه با همه وسعت، گنجايش اضداد را ندارد.همان قصه
آزمون جامعي است كه برگزار ميكنند تا گواه بدهند ساليان آموختن و گفتن و
شنيدن را. داستان مركبي است كه راهوار نباشد، تو پي ليلي و او پي فرزند...
تازه اگر دلت پيش دلدار باشد.
همچو مجنون در تنازع با شتر
ميل مجنون پيش آن ليلي روان
يك دم ار مجنون زخود غافل شدي
عشق و سودا چون كه پر بودش بدن
آن كه او باشد مراقب، عقل بود
ليك ناقه بس مراقب بود و چست
فهم كردي زو كه غافل گشت و دنگ
چون به خود بازآمدي، ديدي زجا
در سه روزه ره، بدين احوال ها
گفت اي ناقه! چو هر دو عاشقيم
جان زهجر عرش اندر فاقه اي
جان گشايد سوي بالا بال ها
راه نزديك و بماندم سخت دير
سرنگون خود را ز اشتر در فكند
تنگ شد بر وي بيابان فراخ
آن چنان افكند خود را سخت زير
چون چنان افكند خود را سوي پست
پاي را بر بست و گفتا «گو» شوم
عشق مولا كي كم از ليلي بود
گوي شو، ميگرد بر پهلوي صدق
گه شتر چربيد و گه مجنون حر
ميل ناقه پس پي كرّه اش دوان
ناقه گرديدي و واپس تر شدي
مي نبودش چاره از بيخود شدن
عقل را سوداي ليلي در ربود
چون بديدي او مهار خويش سست
رو سپس كردي به كرّه بي درنگ
كاو سپس رفتست بس فرسنگ ها
ماند مجنون در تردد سال ها
ما دو ضد، بس همره نالايقيم
تن ز عشق خار بن چون ناقه اي
در زده تن در زمين چنگال ها
سير گشتم زين سواري، سير سير
گفت سوزيدم زغم تا چند چند
خويشتن افكند اندر سنگلاخ
كه مخلخل گشت جسم آن دلير
از قضا آن لحظه پايش هم شكست
در خم چوگانش غلطان ميروم
گوي گشتن بهر او اولي بود
غلط غلطان در خم چوگان عشق
ناقه
ناهمراه را بايد پي كرد تا پي مقصود رفت و رسيد اما گاه چنان ميشود كه
مهر و تعصب ناقه- از هر جنس- آدمي را از مقصد بازمي دارد. بسا بزرگاني كه
ناقه و مركب سفر، قبله شان شد. يا بدتر، شدند قتيل الحمار! در كمال پختگي
ميل به كودكي كردند و شدند «حلوم الاطفال» ، پي رؤياهاي كودكانه دوان. خيال
كردند آنچه با مشقت تا بدين جا ساخته و فراز آوردهاند، خانه شني كنار
درياست كه ميتوان ساعت ها- با رنج تمام- ساخت و به اشارهاي فرو ريخت. نان
پيامبر(ص) و علي(ع) خوردند و آخر سر، راه را براي معاويه هموار كردند، اگر
به جبهه او نپيوستند.يا نان امام زمان(عج) خوردند و آمريكا و اسرائيل را
سر هيجان آوردند.
ظهور نزديك است؟ چه پرسش سهل و صعبي! چرا ظهور
ذخيره اله (عج) نزديك نباشد حال آن كه از يك سو جهان انباشته از ستم شده و
از ديگر سو، ملتهاي مسلمان به جنبش آمدهاند. اصلا هر ساعتي كه از روزگار
ميكاهد، ظهور نزديك تر ميشود. در اين ترديد و تخلفي نيست. مستأصل شدن
ابرقدرتها و سران جبهه استكبار گواه ميدهد كه وعده حق نزديك است.
به
ميدان آمدن مرداني عزيزتر و نفوذناپذيرتر از پارههاي پولاد در برابر
طواغيت، داد ميزند بشارت ظهور را اما... ورزيده و مهيا كه نباشي چه تفاوتي
ميكند همين فردا موعد ظهور امام عصر(عج) باشد يا جمعه 01 سال بعد. مهيا
نبودن سهل است، گاه چنان رميده- به سياق نعل وارونه- ميدويم كه فرسنگها
فاصله مياندازيم تا ميقات و ميعاد. اين از مسلمات است كه باور و عمل مدام
دگرگون شونده ما و مردمان ما و صاحب منصبان و سخن گويان ما، علي الدوام
ظهور را نزديك يا دير و دور ميكند.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
اين
هفته با ميلاد خجسته نور چشم حضرت علي و زهرا (س) زينب كبري آغاز شد، همو
كه بانوي شرف، گل آفتاب و اعتبار عفاف بود وزخمهاي ناشكفته بدنش حرمت آب و
آئينهها شد و نام پرزينتش و نقطه پيوند پاكي و شكيبايي و خط امان
دلدادگي.
اين روز به حرمت بانوي تيماردار يتيمان، مرهم زخمهاي
اسيران و پيام رسان حادثه نينوا به شايستگي به نام روز پرستار در ايران
نامگذاري شده، امسال نيز با وعده پر تب و تاب و تحقق نيافته مسئولين اجرايي
كشور به پرستاران جامعه مبني برتحقق حقوق شان و عملي شدن استخدام شان سپري
گشت واي كاش اين 23 هزار پرستار بلاتكليف در نخستين روزهاي سالي كه
رئيسجمهور وعده ايجاد اشتغال براي 5/2 ميليون نفر را داده، ميتوانستند
سالهاي بلاتكليفي شغلي خود را پايان يافته ببينند. واقعيت اينست كه سيستم
درمان كشور با همه قوت و ضعفها، بدون اتكا به پرستاران كوشا و متعهد
نميتواند به راه خود ادامه دهد و رسيدگي به مشكلات شغلي و معيشتي آنان
ميتواند دغدغههاي بخش درمان را اندكي التيام بخشد.
در هفته جاري
روز ملي فناوري هستهاي را درحالي پشت سر گذاشتيم كه 7 دستاورد هستهاي
دانشمندان كشورمان رونمايي شد. امسال در پنجمين جشن روز ملي فناوري هسته
اي، تلاشگران عرصه علمي و خوداتكايي كشور حماسهاي ديگر رقم زدند و
دستاوردهاي ديگري به ملت ايران تقديم كردند.
واقعيت اينست كه تكميل
چرخه سوخت هستهاي و مراحل مختلف آن، عزم راسخ و مجاهدت خستگي ناپذير
جوانان اين مرز و بوم را طلب ميكند و در اين راستا امسال يكي ديگر از
مراحل تكميل تبديلات اورانيوم با موفقيت به مرحله توليد رسيد كه راهاندازي
واحد توليد دي اكسيد اورانيوم طبيعي با خلوص هسته اي، توليد نوعي راديو
دارو، ساخت دستگاه طيف سنج جرمي، توليد ايزوتوپهاي پايدار، توليد ژنراتور
راديوداريويي و ساخت شتابگر الكترواستاتيك از جمله آنها بود. امروزه
غربيها گرچه حاضر به اذعان توان هستهاي كشورمان نيستند ولي كاملاً درك
كردهاند كه با واقعيتي به نام ايران هستهاي روبرو هستند و چارهاي جز
پذيرش آن ندارند.
از موضوعات داخلي ديگر هفته اينكه درآمد مورد نظر
براي اجراي قانون هدفمندي يارانهها مجدداً در كانون مجادلات مجلس و دولت
قرار گرفت. دولت در لايحه پيشنهادي خود در قالب بودجه سال 90 از مجلس
درخواست كرده تا اجازه كسب 62 هزار ميليارد تومان را براي اجراي قانون
هدفمندي يارانهها صادر كند. اين درحالي است كه بسياري از نمايندگان مجلس
معتقدند براي اجراي اين قانون تنها به 39 تا 40 هزار ميليارد تومان درآمد
نياز است و مازاد بر اين مبلغ توجيه ندارد. از سوي ديگر به اعتقاد
نمايندگان مجلس، تأمين اين ميزان درآمد درحالي كه دولت مجاز نيست از محل
منابع عمومي مانند فروش نفت، اعتبار لازم براي اجراي قانون هدفمندي
يارانهها را تأمين كند، ناگزير براي تأمين اين ميزان درآمد بايد به افزايش
دوباره قيمت حاملهاي انرژي دست زد كه درحال حاضر كشور و مردم ظرفيت پذيرش
اين افزايش مجدد را ندارند.
در همين حال دولت با وجود اينكه روشهاي
مدنظر خود را براي تأمين اين درآمد بيان نميكند، تنها به ذكر اين وعده
اكتفا ميكند كه تصميمي براي افزايش قيمتها ندارد. به هر حال اين موضوع
همچنان مورد مناقشه و كشمكش بين دولت و مجلس است درحاليكه دولت همچنان از
شفاف سازي خودداري ميكند.
هفته جاري صحنه بينالمللي نيز شاهد
تحولات متعدد و مهمي بود. ادامه انقلابهاي مردمي در كشورهاي عربي، تظاهرات
گسترده در عراق براي پايان اشغالگري و حمله وحشيانه رژيم صهيونيستي به
غزه، از جمله رخدادهاي مهم يك هفته گذشته بود.
رسالت
«انقلاب، سونامي راهبردها» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر حشمتالله فلاحت پيشه است كه در آن ميخوانيد:
نمايندگان
مجالس دنيا براي شركت در اجلاس جهاني "پاناما" آماده ميشوند. همچون
بسياري از تحولات و تدابير امروز دنيا، نشست يكصد و بيست و چهارم مجمع
اتحاديه بين المجالس جهان نيز از جنبشهاي رهايي بخش امروز دنياي اسلام اثر
پذيرفته است و به همين دليل مسائلي همچون دموكراسي، قانون اساسي،
انتخابات، انتقال آرام قدرت، حقوق بشر و خاصه نقش پارلمانها در توسعه
سياسي پايدار در دستور كار اجلاس فوق قرار گرفته است. با توجه به متن اجلاس
و ديدارها و مذاكرات دو جانبه، نمايندگان مجلس ايران روزهاي پر كاري را در
پاناماسيتي خواهند داشت. نگاه به موضعگيريها و بيانيههاي مرتبط با
تحولات چهار ماه اخير در دنياي اسلام نشان ميدهد كه مجلس شوراي اسلامي، از
جمله فعالترين نهادهاي امروز دنياي اسلام در حمايت معنوي از جنبشهاي
رهايي بخش بوده است. مجلس از ابتدا، به رغم وجود برخي تحليلهاي غير واقعي
مبني بر غير اصيل بودن حركتهاي انقلابي، قاطبه اين حركتها را بر خاسته از
روح دموكراسي خواه آن هم در يك قالب اسلامي ميدانست و معتقد بود كه طيفي
از بازيگران غربي و ارتجاع عربي در تلاشاند كه در چند مرحله ابتدا اين
جريان را سد نمايند و در صورت ناكامي در اين رابطه انحراف در تحولات را
تعبيه نموده و در گام آخر بر موج تحولات سوار شده و استفاده راهبردي لازم
را بنمايند.
لذا حتي برخي تعللها در موضعگيريهاي سياست خارجي كشور نيز مانع ايفاي نقش مستقل نمايندگان مجلس ايران نشد.
واقعيت
اين است كه جنبشهاي رهايي بخش در دنياي اسلام سونامي بزرگ راهبردهاي
خارجي به شمار ميرود. لذا حتي اين احتمال نيز وجود دارد كه در نشستهاي
بينالمجالس ديگر تدابير سازمانهاي بينالمللي نيز نوعي همسويي براي حفظ
"استكبار راهبردي" شكل گيرد. قدرتها بر خلاف برخي تحليلهاي ناشي از ارعاب
و بزرگنمايي قدرت آنها، نه تنها تحولات امروز را مديريت نميكنند، بلكه
تلاش براي دستكاري در انقلابها و يا تحميل ضد انقلاب از بيرون، بيشتر ناشي
از تكاپوي انفعالي آنها است. برخي از صاحب منصبان بين المجالس از كشورهاي
انقلاب زده كه به واسطه همسويي با طرفهاي غربي همواره صاحب كرسي بودهاند،
اكنون در كشور خود پاي ميز محاكمه قرار گرفتهاند. موج جديد به دنبال
دموكراسي واقعي است.
مقامات مصر در چند روز اخير مواضع كاملا
متفاوتي نسبت به دوران مبارك اتخاذ نمودهاند. اعلام اينكه بيش از اين
نميتوانند در قبال تحولات غزه بيتفاوت بمانند، قطع گاز صادراتي به
سرزمينهاي اشغالي و پايان دادن به پرواز هواپيماهاي اسرائيلي بر فراز
صحراي سينا، يادآور جنگ سرد پيش از 1948 ميلادي است.
اقدام نظامي در
ليبي، مداخله خارجي در بحرين و خاصه تبديل خاك اردن به كانون تحركات ضد
انقلابي،از جمله فعاليتهاي قدرتهاي خارجي و ارتجاع عربي جهت تاثيرگذاري
بر تحولات است. كل اقدمات ناتو و آمريكا در مصر و ليبي با هدف اخذ تضمين
امنيتي براي رژيم صهيونيستي شكل ميگيرد. آنها كه در طول جنگهاي 30 ساله
اعراب و اسرائيل به همراه انگليس و فرانسه همواره در جبهه اسرائيلي قرار
داشتند، به دنبال محاصره مصر و ديگر كشورهاي "خط مقدم" با پايگاههاي نظامي
هستند تا امنيت آن رژيم را با اقدامات و راهبردهاي پيشگيرانه و پيشدستانه
تضمين نمايند.
در اردن آمد و شدهاي شاهزاده بندر چهره اطلاعاتي
عربستان، همسو با راهبردهاي آمريكايي قابل تامل است. بندر هنگام انفجار
برجهاي دوقلوي آمريكا سفير عربستان در واشنگتن بود. ارتباط عوامل تروريستي
وقت با سفارت عربستان باعث شد اتهاماتي جدي به او وارد شود ولي تنها در
سايه رازآلود شدن انفجارهاي 11 سپتامبر در دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي
آمريكا بود كه پرونده شاهزاده سعودي نيز گشوده نشد. اما هنوز افكار عمومي
دنياي اسلام به دنبال روشن شدن زواياي آن همكاري امنيتي است كه زمينه ساز
لشكركشي بزرگ به دنياي اسلام، غارت منابع اقتصادي و خاصه كشته شدن صدها
هزار مسلمان بود و اصولا يكي از دلايل ترس آن مجموعه از انقلاب، احتمال
افشاي اسناد آن تبانيهاي بزرگ است. تبانيهاي تازه در خاك اردن، بحرين و
رياض ميتواند زمينهساز بحرانهاي جديد در دنياي اسلام باشد.
سياست روز
«تصويرهايي صريح از سايه روشنهاي اقتصاد» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم بيژن كيامنش است كه در آن ميخوانيد:
انتشار
تازه ترين آمار رشد اقتصادي از سوي صندوق بين المللي پول گوياي آن است كه
بيشتر كشورهايي كه در سالهاي گذشته با ركود اقتصادي روبرو بودهاند، در سال
گذشته گامهاي مطمئني براي گذشتن از سالهاي سخت ركود برداشتهاند. به
گونهاي كه براساس مستندات انتشار يافته اغلب كشورهاي صنعتي و يا درحال
توسعه، با اجراي برنامههاي گوناگون و اصلاح دوباره سياستهاي پولي و
بانكي، به سوي بازياقت توانمنديهاي اقتصادي حركت كردهاند. يكي از مهمترين
نكاتي كه در آمار انتشار يافته به خوبي به چشم ميآيد، روند افزايشي نرخ
رشد اقتصادي و دامنه رو به گسترش مهار كاستيهايي در بخشهاي گوناگون صنعتي
و اقتصادي است.
بر اساس اين گزارش، رشد اقتصادي پنج درصدي سال 2010
در سال 2011 نيز با كاهشي جزئي در حول وحوش رقم 4/4 درصد حفظ خواهد شد؛
اما بيكاري بالا در كنار احتمال تشديد تورم در كشورهاي نوظهور، چالشهاي
اصلي اقتصادي در سال 2011 خواهند بود. در اين گزارش، رشد اقتصاد ايران در
سال 2010 (1389) يكدرصد و براي سالهاي 1387 و 1388 نيز ارقام 1/0 درصد و
يك درصد اعلام شده است. اين سازمان بينالمللي پيشبيني كرده است كه رشد
اقتصادي ايران پس از نزول به صفر در سال 2011، روندي رو به صعود به خود
بگيرد و به رقمهاي 3 و 3/4 درصد براي سالهاي 2012 و 2013 دست يابد.
در
گزارش صندوق بين المللي پول ميانگين رشد اقتصادي خاورميانه و شمال آفريقا
در سال 2010 معادل 8/3درصد اعلام و پيشبيني شده است كه اين شاخص در سال
2011 به 1/4 درصد صعود كند.در اين گزارش ميانگين نرخ تورم كشورهاي
خاورميانه در سال 2010 (1389) معادل 9/6 درصد اعلام شده است كه كمترين آن
در امارات با حدود يك درصد و بيشترين آن در ايران با 5/12 درصد است.
پيشبيني شده است كه نرخ تورم خاورميانه در سال 2012 به 10 درصد و نرخ تورم
ايران به 5/22 درصد افزايش يابد.
اقتصاد ایران و خاورمیانه
براساس
گزارش صندوق بينالمللي پول، اقتصاد ايران در سال 2010 يك درصد رشد داشته
است كه اين رقم ميان كشورهاي خاورميانه يكي از كمترين رشدهاست. متوسط رشد
اقتصادي خاورميانه در سال 2010 به 8/3 درصد رسيده است. رشد اقتصادي برخي از
كشورهاي منطقه براي سال 2010 به اين ترتيب بوده است: عربستان 7/3 درصد،
الجزاير 3/3 درصد، امارات 2/3 درصد، كويت 2 درصد، عراق 8/0 درصد، قطر 3/16
درصد و سودان 1/5 درصد. رشد كشورهاي مصر 1/5 درصد، مراكش 2/3 درصد، سوريه
2/3 درصد، تونس 7/3 درصد، لبنان 5/7 درصد و اردن نيز 1/3 درصد اعلام شده
است. اين گزارش همچنین پيشبيني كرده است رشد اقتصاد ايران در سال 2011 به
صفر برسد. رشد اقتصادي ايران براي سال 2012 نيز 3 درصد پيشبيني شده است.
اين رقم براي خاورميانه در سالهاي 2011 و 2012 به ترتيب 1/4 و 2/4 درصد
برآورد شده است.
تورم نيز يكي از شاخصهاي مهمي است كه در گزارش
صندوق بينالمللي پول به آن پرداخته شده است. بر اساس اين گزارش منطقه
خاورميانه كه تورم 6/6 درصدي در سال 2009 را تجربه كرده بود در سال 2010
تورم 9/6 درصدي داشته است و انتظار ميرود تورم اين منطقه در سال 2011 به
10 درصد افزايش يابد و در سال 2012 با كاهش به 3/7 درصد برسد. تورم كشورهاي
نفتي در اين منطقه در سال 2010 بالغ بر 7/6 درصد بوده است كه انتظار
ميرود اين رقم در سال 2011 به 6/10 درصد افزايش پيدا كند و در سال 2012 به
سطح 1/7 درصد برسد. صندوق بينالمللي پول پيشتر تورم 5/8 درصدي را براي
ايران در سال 2010 پيشبيني كرده بود اما در گزارش جديد خود نرخ تورم ايران
براي اين سال را 5/12 درصد اعلام كرده است. در این گزارش، نرخ تورم ايران
براي سال 2011 بالغ بر 5/22 درصد پيش بيني شده است. اين رقم براي سال 2012
نيز 5/12 درصد برآورد شده است.در ميان كشورهاي خاورميانه سودان بيشترين نرخ
تورم در سال 2010 راداشته است.
مردم سالاري
«روزگار تاسف بار فرهنگ» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمد حسين روانبخش است كه در آن ميخوانيد:
مديريت،
سالهاست که شکلي علمي پيدا کرده و اگرچه ديدگاههاي مختلفي درباره مديريت
وجود دارد اما هيچکس در دنياي مدرن،نمي تواند مديريت را به رياست به معناي
قديم يعني قدرت مطلق و بدون چون وچرا و منطق فردي که بدون ضابطه خاصي در
راس مجموعهاي ناهمگون قرار گرفته بداند، بلکه مديريت در ساده ترين تعريفش
فرايند به کارگيري موثر و کارآمد منابع مادي وانساني در برنامه ريزي،
سازماندهي، بسيج منابع و امکانات، هدايت و کنترل است که براي دستيابي به
اهداف سازماني و براساس نظام ارزشي مورد قبول صورت ميگيرد. واضح است که
چنين رويکردي به مديريت، بدان معناست که مدير هر مجموعه بايد داراي دانش،
تجربه و ويژگيهايي منطبق بر مجموعه و حوزه خاص آن مجموعه باشد.
با
اين اوصاف است که وقتي در مجموعه دولت به عنوان کلا ن ترين و سطح بالا ترين
مجموعه يک کشور، فردي ميتواند ظرف سه- چهارسال مديريت کلا ن مجموعههايي
مختلف در حوزههاي نامربوطي مثل فرهنگ، اقتصاد، سياست و... را عهده دار
شود، به اين معناست که هيچ يک از ملا کهاي مديريتي را دارا نيست و صرفا
براساس ديدگاه مبتني بر تقليل معناي مديريت به معناي رياست دردنياي قديم،
ميتواند به اين جايگاه برسد. حالا اگر کسي در يک زمان همه اين پستها را
داشته باشد، چه بايد گفت؟! متاسفانه اين اتفاق طي اين سالها به يک رويه
تبديل شده و تنها مورد اخير (احکامي که احمدي نژاد براي حميد بقايي صادر
کرده) نيست تا آن را استثنايي بدانيم! دقيقا به همين دليل هم مقصود اين
نوشته انتقاد از اين موضوع نيست بلکه اظهار تاسف از خبري است که اگر چه اين
روزها دررسانهها منتشر شد اما توجه به آن نشد: اينکه کتابخانه ملي به
عنوان يکي از مراکز مهم فرهنگي کشور بيش از سه ماه است که بدون سرپرست
مانده است.
اين وضعيت وقتي تاسف برانگيزتر است که يادمان بيايد
روزگاري نه چندان دور، چه افراد انديشمند و بزرگي در آن جايگاه خدمت
کردهاند و منشا» خدمات شدهاند، اما حالا زمانهاي رسيده که پست رياست
کتابخانه ملي آنقدر جلب توجه نميکند که يکي از همين مديران چند کاره و همه
فن حريف، قبول کند که آن پست را هم کنار پستهاي بسيار خويش داشته باشد!
کتابخانه ملي نه جايي است که خبرساز باشد و توجهها را جلب کند، نه گلوگاه
اقتصادي است، نه سمينار و سفر خارجي و هزينههاي آنچناني دارد و نه سکوي
پرتاب است.
آنجا بايد با کتاب سروکار داشت و همين گناهش بس! چنين
است که کتابخانه ملي حتي از داشتن يک رئيس صوري هم محروم شده است و البته
از برکات نگاه برخي مسوولا ن به فرهنگ، براي حفظ ظاهر هم کسي به فکر نيست
که کسي را در آنجا بکارد!
تهران امروز
«واكاوي بنبست كرايهها» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم اكبر هاشمي است كه در آن ميخوانيد:
داستان
از اين قرار است، دولت ميگويد كرايه حمل و نقل عمومي در سال 90 به هيچ
عنوان نبايد افزايش پيدا نكند اما شوراي شهر ميگويد 15 درصد افزايش پيدا
كند. اينكه دولت چرا اينقدر مهرورز و مهربان شده است، حكايت امروز اين
نوشتار است. در تعيين موضوع بهاي بليت حمل و نقل عمومي، شهرداري، مردم و
دولت، هر يك سهمي مساوي دارند. به اين معنا كه اگر امروز كرايه بليت مترو
يكسره 250 تومان است در حقيقت قيمت تمام شده و اصلي بليت 750 تومان بوده كه
500 تومان از آن به صورت مساوي سهم دولت و شهرداري است.
حال اگر هر
يك از اين دو يعني شهرداري و دولت به تعهدات خود عمل نكنند، اين مردم
هستند كه بايد جور آن را بكشند. دردعواي جاري كه ازابتداي سال گذشته همچنان
مستدام است، دولت برخلاف مصوبات قانوني از پرداخت سهم خود سر باز ميزند.
اين
هم ادعا نيست، كافي است به آمارهاي منتشر شده دولت رجوع شود به عنوان مثال
در فقره مترو در سال 1389 كه سالش هم تمام شد، سهم دولت از يارانه بليت
مترو 60 ميليارد تومان بود كه تا امروز فقط 43 ميليارد تومان پرداخت شده
است كه البته، هنوز 14 ميليارد آن از سوي شهرداري وصول نشده است اما علت
اينكه شهروندان جوري نكشيدند و متوجه عدم پايبندي دولت به تعهدات قانوني
اش نشدند و در زندگي روزمره خود آن را حس نكردند و شاهد افزايش كرايهها
هم نبودند، به اين دليل بود كه در سال گذشته شهرداري تهران علاوه بر پرداخت
سهم خود سهم دولت را هم پرداخت كرد.
اما امسال اتفاق جالبتري در
حال شكلگيري است. از طرفي دولت در يك جر زني سياسي، حاضر به پرداخت سهم
خود نيست و ميكوشد در رسانهها با ارائه آمار و ارقام كلي و بازي با
صفرها، چنين وانمود كند كه سهمش را كامل پرداخت كرده است.
موضوعي كه
دستگاههاي نظارتي نظام هم صحت آن را تاييد نميكنند. از طرفي با ژست
حمايت از اقشار آسيب پذير مدام اعلام ميكند: اجازه نميدهيم شوراي شهر و
شهرداري كرايهها را افزايش دهند. حال اين سوال مطرح است شهرداري كه منابع
مالياش متكي به عوارض و مالياتي است كه از مردم دريافت ميكند وايضا
تراكمي كه ميفروشد و آن را هم مصروف شهر ميكند و مثل دولت جيبش متصل به
درآمدهاي نفتي هم نيست و در تامين منابع مالي خود مانده است، براي تامين
سهم دولت چه بايد بكند؟ اين اقدام غير منطقي جز اين است كه دولت، تنها
گزينه فروش تراكم، يعني تاراج شهر تهران را پيش روي شوراي شهر و شهرداري
قرار ميدهد. كاري كه شهرداران تهران در مقاطعي به صورت بيرويه براي اداره
پايتخت تن به آن دادند.به قول آقاي دكتراحمدينژاد شهردار محترم سابق
تهران« در دورهاي 8 ساله، ساخت و ساز در تهران بدون هيچ ضابطهاي گسترش
يافت و همه اصول شهرسازي زير پا گذاشته شد و پس از آن نيز در دورهاي 4
ساله با دو صفحه بخشنامه و يك جدول، ساخت و ساز در شهر تهران ادامه يافت.
جام جم 7/5/ 82)» يقينا حراج آسمان پايتخت براي شهردار فعلي تهران هم سهل
ترين كار ممكن است اما سياست شهرداري در چند سال گذشته صيانت از سلامت مردم
و رعايت مسائل زيست محيطي و ساخت و ساز قانوني بوده و اگر تراكمي فروخته
شده بر اساس مجوز قانوني صورت گرفته و عملا فروش تراكم غير مجاز در تهران
متوقف شده است. در سال 86 حدود 70 درصد درآمد شهرداري از محل فروش تراكم
بود كه در حال حاضر اين ميزان به 45 درصد كاهش يافته است.به صورتي كه با
ركود چشمگير ساخت و ساز 72 درصد از منبع درآمد شهرداري كاسته شده است.
ابتكار
«آنچه نبايد بشود» عنوان يادداشت روز روزنامه ابتكار به قلم حسن سبحاني است كه در آن ميخوانيد:
اقتصاد،
علم کميابي است و موضوعيت آن به اين جهت است که امکانات و مقدورات در
اختيار فرد يا اجتماع، آنقدر فراوان نيست که بتوان هر کالا يا خدمتي را که
اراده شد، توليد يا ارائه کرد.
از اين رو در علم اقتصاد تمامي
اهتمام بر آن است که از امکانات موجود، بيشترين استفاده ممکن که داراي
برخي ويژگيها هم باشد، بهعمل آيد تا امکان پاسخگويي به فقط بخشي از
خواستههاي داراي اولويت فرد يا جمع فراهم شود. در همين ارتباط به اقتصاد،
علم انتخاب هم ميگويند که به معناي آن است که از بين خواستههاي فراوان،
فقط بخشي را بايد انتخاب کرد که با امکانات موجود و دردسترس، امکان
برآوردهساختن آن خواستهها، ميسور باشد.
اما به کارکرد موضوعي علم
اقتصاد، در جوامع مختلف يکسان نگاه نميشود. در عمده کشورهاي درحال توسعه و
بهطور طبيعي جوياي پيشرفت و توسعه، در يک دوره زماني غيرمتناسب بعضا
اقدامات آرماني و شعاري انجام ميشود، بنابراين بهجاي نزديکشدن و همگرايي
با رويکردهاي علمي اقتصاد، نقضغرض اتفاق ميافتد و منابع و امکانات کمياب
جامعه، مصروف اموري ميشود که لزوما در راستاي تحقق خواستههاي مورد نظر
نيستند.
يکي از مصاديق قابل اعتنا براي نکته فوقالاشاره،
ناميدهشدن سال جديد به سال «جهاد اقتصادي» است که در خصوص کشور در حال
توسعه ما ميتواند به طور اصولي موضوعيت داشته باشد و بستري براي سمتوسو
داشتن بيشتر اقدامات و فعاليتهاي اقتصادي تلقي شود و مآلا هم فوايد خود را
متجلي سازد. اما در اين ارتباط نکات مهمي وجود دارد که بايد نگران تبلور
آنها در عينيت جامعه با اتکاي غيرمنطقي به نامگذاري سال بود. از اين جهت که
پديدهاي بدون شناخت ابعاد آن، مورد بهرهبرداري آماجگونه و کمفايده و
حتي در مواردي تکراري و لوثشده قرار گيرد، زيرا پيامدهاي منفي رويکردهاي
شعارگونه براي اقدامات عملي، بسيار آسيبرسانتر از آن است که با يک مرتبه
بيان يا اقدام، تمامشده و به فرجام برسد.
نامگذاري سال، چنانچه در
پرتو رويکرد غيرواقعبينانه و ناشيانه کساني، بخواهد مظهر و محل تبلور و
تبيين و ترويج ادبياتي از اقتصاد از طريق رسانههاي گوناگون از جمله رسانه
ملي شود، که با بخشهاي ديگري از آرمانهاي جامعه ايران و از جمله آنچه در
اصل 43 قانون اساسي آمده است، سازگاري نداشته باشد، بهطور قهري در راستاي
اهداف منظور نظر مورد بهرهبرداري قرار نگرفته است. همانطور که تفکر بسيط
ايجاد تشکيلات اجرايي يا قانونگذاري يا قضايي از سوي مسئولان کشور نيز در
اين ارتباط فايدهاي جز اعلام توجه اوليه قوا به نفس نامگذاري ندارد.
تجربه
طولاني نشان داده است که آنها که در استقبال بدونمطالعه و شناخت از
پديدههاي اينچنيني پيشتاز هستند، در استمرار و ادامه راه معمولا از بقيه
منفعلتر ميشوند؛ زيرا کساني که بايد تعريف اصولي و درست را دريافت کنند
در سپيدهدم اقدامات، دستيازيدن به اقدامات تبليغاتي و صوري را از
ويژگيهاي کارکردي برخي نهادها تلقي ميکنند و بنابراين مسائل را خيلي جدي
نميگيرند و پيامهاي ايجاد تشکيلات را نيز تشريفاتي ارزيابي ميکنند.
بسيار
بايد نگران بود که در جامعهاي که بر امواج شعارهاي اجرايي، بسياري از
امور موقتا سامان مييابند، به سهولت ميتوان با بهانهقراردادن نامگذاري و
موجهجلوهدادن ايجاد تشکيلات قانوني براي آن نامگذاري، خواهان تغيير
مقررات و قوانين و تفسير بهراي آنها شد و براي اقدامات اصطلاحا جهادي آن،
در عرصههاي حساسي چون ايجاد اشتغال و سرمايهگذاري و قيمتتمامشده و
غيره، متقاضي دريافت منابع و مقادير بيشتري از منابع عمومي کشور يا صندوق
توسعه ملي و غيره شد.
آفرينش
«توجه بيشتر به زبان ملي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
فارسي
زباني است که شناسه ي فرهنگي تاريخي و هويت ملي ما ايرانيان است و در گذر
زمان، فراز و نشيبهاي زيادي را طي کرده، پشتوانه ي فرهنگي غني
داشته،شاعران و نويسندگان بزرگي را پرورش داده و اکنون نيز همچنان براساس
اصل پانزدهم قانون اساسي زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران است. در اين
ميان اگر به وضعيت کنوني اين زبان و تهديدهاي جهاني و داخلي آن نگاه داشته
باشيم در مييابيم زبان فارسي هم چون بسياري از زبانهاي ديگر در معرض
خطرات گوناگون است خطراتي که با توجه به دگرگونيهاي محيطي و تکنولوژيک
نيازمند توجه هميشگي بوده است.
در اين ميان ذکر چند نکته قابل تامل به نظر ميرسد.
نخست
آنکه بي شک ماهيت زبان و تواناييهاي آن در تغيير است ودر اين حال هر چند
نه زبان و نه خط فارسي از بين رفتني نيستند اما بايد براي حفظ آن بيشتر
تلاش شود در اين راستا فرهنگستان زبان و ادب فارسي به عنوان متولي و تنها
نهاد حافظ رسمي زبان فارسي وظيفه مهمي بردوش دارد چرا که وجود يک فرهنگستان
قوي، برنامه ريزي مناسب براي آموزش زبان و ادبيات فارسي در مدارس و همفکري
دانشگاهيان و صاحب نظران نگارش و ويرايش و اتفاق نظر آنان در اين زمينه،
ميتواند جاودانگي اين زبان را استمرار بخشد.
دوم آنکه عملکرد اين
نهاد جدا از موفقيتهاي بيشمار در سالهاي گذشته در برابر سازي واژهاي نوين
و..بايد مورد نقد و انتقاد بيشتر کارشناسان قرار گيرد و هم با نگاه آسيب
شناسانه مشکلات ان بر طرف گردد دراين بين به طور مثال اخيرا اين نهاد آب
درماني به جاي هيدروتراپي، بازگشت (ظهور مجدد علائم بيماري) به جاي ريلاپس،
حمام آفتاب به جاي سولاريوم، سراچه به جاي "سوئيت را مصوب کرده است و در
اين بين اين رويکرد واژه گزيني هر چند به جا و مناسب بوده و امري واجب براي
پويايي زمان فارسي است اما پرسش اينجاست که در واقع چرا پس از طرح و مطرح
شدن يک واژه خارجي در جامعه فرهنگستان و مسئولان ان پس از مدتها به فکر
برابر سازي و برابر نهادي فارسي واژههاي تقريبا مصطلح ميگردند در اين ميان
نيز ما شاهد بوديم پس از انکه مدتها اس ام اس در جامعه جا افتاده بود
واژه پيامک تصويب شد چالشي که ميبايد مورد توجه بيشتر قرار گيرد.
سوم
انکه جدا از توجه نهادهاي متولي زبان فارسي به محيط مجازي و اينترنت بايد
رسانهها بويژه صدا و سيما موردنظارت بيشتر قرار گيرد چه اينکه صدا و سيما
نهاد موثري در اشاعه ي زبان فارسي و حمايت از آن و ميتواند در گسترش و
يکسان سازي زبان و خط فارسي ايفا ي نقش کند.
چهارم اينکه هر چند
زبان فارسي زباني است توانمند و بي نيازو کارآمدترين دستگاه و سامانه واژه
سازي را داشته و تواناييهاي زيادي براي استفاده درحوزه علم دارد اما بي شک
در دنياي امروز، اگر زبان ملي يك كشور زبان علم و فن نشود به تدريج به
حاشيه رانده ميشود و منزوي ميگردد.
حمايت
«توسعه حمل و نقل عمومي، فارغ از دغدغههاي سياسي» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت به قلم مهديه تقوي راد است كه در آن ميخوانيد:
حمل و نقل شهري و توسعه آن به برای افزايش رفاه شهروندان از اهميت ويژهاي برخوردار است.
در
شهرهاي بزرگ و پيشرفته دنيا به حمل و نقل عمومي به عنوان محور توسعه نگاه
ميشود و بيشترين اقدامات دولت و شهرداريها براي هر چه پر بارتر شدن اين
سيستم است. توجه ويژه به حمل و نقل عمومي تا جايي است که دولتها و
شهرداريها بودجههاي کلاني را به اين موضوع اختصاص ميدهند و بيشترين سعي
بر تشويق شهروندان به استفاده از حمل و نقل عمومي است.
اما سيستم
حمل و نقل عمومي و توسعه آن نياز به بودجه و هزينههاي مخصوص به خود را
دارد که بايد از سوي دولت در بودجه ساليانه گنجانده شود و به موقع پرداخت
شود تا اين شريان حياتي دچار اشکال نشود.
يکي از وظايف شوراهاي شهر
تعيين ميزان تعرفههاي خدماتي در سيستم حمل و نقل عمومي و اعلام آن به
شهروندان است. اما امسال شوراي شهر تهران با اعلام نرخ کرايههاي حمل و نقل
عمومي براي سال جديد دچار چالش جدي با دولت شد. از سويي شوراي شهر بر
افزايش نرخ کرايهها در سال جديد - همچون سالهاي گذشته - اصرار دارد و از
طرف ديگر دولت با اين عنوان که بعد از اجراي طرح هدفمندي يارانهها کرايه
حمل و نقل عمومي افزايش پيدا کرده، مانع افزايش کرايهها در سال جديد
ميشود. اين در حالي است که اگر در سال جديد به صورت قانوني کرايهها
افزايش پيدا نکند، رانندگان به صورت خودسر اقدام به افزايش کرايهها
ميکنند و در اين آشفته بازار آنچه به جايي نميرسد، صداي مسافراني است که
بايد کرايهها را نه بر اساس قانوني که بر اساس خواست رانندگان پرداخت
کنند.
اين در حالي است که هنوز شهروندان تهراني هنوز کشمکش
ماههاي گذشته دولت و شهرداري را بر سر پرداخت بودجه عقب مانده مترو از ياد
نبردهاند.
اين در حالي است که به گفته مهرداد لاهوتي، عضو هيات
رييسه فراکسيون مديريت شهري مجلس در حالي که دولت بودجه بخشهاي مختلف را
در لايحه بودجه ارايه شده به مجلس افزايش داده است، بودجه قطار شهري تهران
را 8 درصد کم کرده است.
دنياي اقتصاد
«چه چيزي از تركيه كمتر داريم؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم مهدي نصرتي است كه در آن ميخوانيد:
تركيه
يكي از كشورهايي است كه در سالهاي اخير رشد اقتصادي بالايي را تجربه
كردهاست و كارشناسان، آينده درخشاني را طي سالهاي آتي براي آن پيشبيني
ميكنند.
با مقايسه مشابهتهاي ايران و تركيه و با در نظر گرفتن سند
چشمانداز كه مطابق آن تا 14سال آينده ايران بايد كشور اول منطقه باشد،
اين سوال مطرح است كه مزيتهاي نسبي تركيه نسبت به ايران چيست؟
در
سايت دولتي تشويق سرمايهگذاري در تركيه 10 دليل براي سرمايهگذاري در اين
كشور ذكر شدهاست. به اختصار اين دلايل دهگانه را همراه با مقايسه با
شرايط ايران بررسي ميكنيم.
1- اقتصاد موفق: به لحاظ سايز اقتصاد،
تركيه اقتصاد شانزدهم جهان است. ايران نيز اقتصاد هجدهم دنيا است و از اين
نظر با تركيه قابل مقايسه است، اما تركيه داراي اقتصادي رو به رشد است. اما
اين كه چرا اقتصاد تركيه رو به پيشرفت است، خود موضوع سوال اين يادداشت
است.
2- جمعيت: جمعيت زياد و جوان: مشابه ايران
3- نيروي كار جوان، ماهر و تحصيلكرده: مشابه ايران
4- محيط سرمايهگذاري باز و در حال اصلاح: مهمترين تفاوت با اقتصاد ايران
5- زيرساختها: زيرساختهاي فيزيكي و تاسيسات زيربنايي در بخشهاي نيرو، حمل و نقل و ارتباطات: كمابيش مشابه ايران
6- موقعيت جغرافيايي: ايران نيز داراي مزيتهاي جغرافيايي منحصر به فردي است.
7- كريدور انرژي و دروازه ورود به اروپا: اگر تركيه محل عبور انرژي است، ايران خود منبع انرژي است!
8-
مالياتهاي پايين و مشوقهاي سرمايهگذاري: نرخ ماليات بر شركتها در
تركيه اخيرا از 30 درصد به 20 درصد كاهش يافته است و براي برخي مناطق و
بخشهاي اقتصادي نيز معافيتهايي در نظر گرفته شدهاست. كمابيش وضعيت ايران
نيز مشابه است و به لحاظ معافيتها و مشوقها نيز موارد زيادي در قوانين
كشور وجود دارد و اگر مشوقهاي ايران بيشتر از تركيه نباشد از آن كمتر
نيست.
9- پيوندهاي تجاري با اتحاديه اروپا از سال 1996: شايد اين مورد تنها مزيت نسبي تركيه در مقايسه با ايران باشد.
10- بازار داخلي بزرگ: مشابه ايران
با
مرور مجدد فهرست دهگانه فوق، مشاهده ميكنيم كه بدون تعارف، در بيشتر
زمينهها دو كشور ايران و تركيه داراي شرايط مشابه هستند و در حال حاضر
سواي مباحث سياسي بينالمللي، مهمترين امتياز تركيه نسبت به ايران
برخورداري از محيط سرمايهگذاري باز و در حال اصلاح است. از اين رو، به نظر
ميرسد مهمترين اولويت نهادهاي حاكميتي و اقتصادي كشور در سال جهاد
اقتصادي، ميتواند اصلاح محيط سرمايهگذاري و كسب و كار در داخل كشور باشد.
جهان صنعت
«رانده شده از کاخ» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم پروانه کبره است كه در آن ميخوانيد:
این
روزها وزارت کشاورزی با چالش جدیدی دست و پنجه نرم میکند. تخلیه کاخ
وزارت کشاورزی که از همان سال 50 کلنگاحداثش به نام این وزارتخانه زده شد
حال به معضلی تبدیل شده که چندان برای کشاورزان خوشایند نیست. سازمان 20
طبقهای که ارباب رجوعانش در خواب هم نمیدیدند که روزی باید قید این
ساختمان و بلوار کشاورزش را بزنند قرار است تا آخر فروردین تخلیه شود.
شواهد
حاکی از آن است که این ساختمان در حال تخلیه است و معاونتهای زیرمجموعه
این وزارتخانه در ساختمانهای دیگر وزارت کشاورزی مستقر میشوند. در
سناریوهایی که طی ماههای گذشته مطرح شده بود قرار بر این شد که این
ساختمان به وزارت امور خارجه برسد و این در حالی است که نام بلوار کشاورز
در یکی از پرترددترین خیابانهای تهران صرفا به جهت وجود این ساختمان شیک و
پیک انتخاب شده است. از طرفی دیگر وزیر کشاورزی اعلام کرده که چون با قشر
ضعیف جامعه (کشاورزان) طرف است بنابراین نیازی به این تجملات ندارد، با این
اوصاف هرگاه قرار است این وزیر جوان نشستی با همتایان خود داشته باشد به
دلیل کمبود امکانات راهی کاخ میشود به همین دلیل به نظر میرسد خود وزیر
نیز با وجود پا فشاری بر سادهزیستی دچار نوعی دوگانگی شده است. در وهله
اول تخلیه ساختمان کشاورزی و واگذاری آن به ارگانی دیگر میتواند مشکلات
فراوانی را برای وزیر این بخش ایجاد کند.در وهله دوم همه بخشهای تولیدی به
دنبال این تصمیم با مشکل مواجه میشوند چراکه تولیدکنندگان برای اخذ یک
مجوز یا انجام اموری دیگر باید به بخشهایی مراجعه کنند که در سطح شهر یا
خارج از شهر پراکنده شده است، با این اوصاف تولیدکننده را با چالشهای
زیادی روبهرو میکند.
اگرچه سیاست کوچکسازی دولت و کاهش
تصدیگریها سیاستی مثبت محسوب میشود اما عدم برنامهریزی بعد از یک تصمیم
میتواند تبعات نامناسبی برجا بگذارد که تبعا هدف اولیه آن هم از جاده
اصلی خارج میشود.
«راديو
اقتصاد؛ گامي در تحقق جهاد اقتصادي» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم
محمدحسين صوفي معاون رسانه ملي در امور صدا است كه در آن ميخوانيد:
با
توجه به هدفگذاريهايي كه براي اداره امور كشور توسط مقام معظم رهبري صورت
پذيرفته است، رسانه ملي خود را موظف و ملزم به اتخاذ رويكرد و انجام
اقداماتي ميداند.
يكي از هدفها كه در چشمانداز بيستساله توسعه
اقتصادي، اجتماعي جمهوري اسلامي ايران آمده، اين است ميبايست ايران در
هدفگذاريهاي صورت گرفته قدرت اول منطقه باشد.
همچنين ما در آغاز
دهه پيشرفت و عدالت هستيم، از سويي سال 1390 آغاز اجراي برنامه 5 ساله
چهارم كشور است و نيز چند سالي است بر اساس يك نگاه هوشمندانه و دقيق و سنت
پسنديده مقام معظم رهبري نامهايي را براي هرسال انتخاب ميكنند:
انضباط اجتماعي- وجدان كاري، اصلاح الگوي مصرف، همت مضاعف-كار مضاعف و امسال نيز سال جهاد اقتصادي ناميده شده است.
با
ملاحظه اين موارد درمييابيم مقام معظم رهبري به دنبال نهادينه كردن تفكر
نظم و انضباط، برنامهريزي، آيندهنگري و تلاش بيشتر براي استفاده بهينه از
منابع و امكانات ميباشند و يكي از نقشهاي رسانه ملي ايجاد زمينه براي
تحقق اين راهبرد است.
بسياري از صاحبنظران عرصه ارتباطات، راديو را همچنان در زمره چند انتخاب برتر و موثر رسانهاي در جوامع معاصر به شمار ميآورند.
افتتاح
«راديو اقتصاد» حركتي است هدفمند و معنادار در جهت حفظ موقعيت و سرآمدي
راديو در فضاي رسانهاي كشور و گامي در مسير تثبيت و تعميق حضور اين رسانه
در ميان مخاطبان.
«راديو اقتصاد» در زمره راديوهاي تخصصي محسوب ميشود كه در اين شبكه گونهاي تمركز رسانهاي حول مقولات اقتصاد به وجود خواهد آمد.
مهمترين
دستاورد روند تخصصي كردن رسانه افزايش قدرت انتخاب مخاطبان است كه به
معناي قائل شدن نقش جديتري براي مخاطبان در فرآيند ارتباطات و روندهاي
پيامرساني است و امروز نوبت توجه بيشتر به مقوله اقتصاد و رسانه است.
چرا بايد به اقتصاد در رسانه فكر كرد و آن را تا حد اختصاص شبكهاي مستقل ارتقا بخشيد؟
درباره
اهميت اقتصاد سخن بسيار گفته شده و ما با حجم وسيعي ادبيات تخصصي در اين
حوزه از دانش بشري مواجهيم. گفتوگو از عدالت، مساوات، رشد، توسعه، توليد،
توزيع، مالكيت، ثروت، رفاه، سرمايه، كار و... دهها و صدها واژه و اصطلاح
كليدي ديگر فصول مهمي از آراي انديشمندان، عالمان اخلاق و حكما را به خود
اختصاص داده است. آنچه از برآيند تامل در اين همه حاصل ميشود آن است كه:
«اقتصاد» ، عملا يكي از مهمترين اركان حيات بشر است و با مسائلي بس جدي و
خطير در زندگي فردي و جمعي انسان سر و كار دارد.
كيهان
«پاي كنكور ظهور» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
ظهور
موعود(عج) نزديك است؟ چه پرسش سهل و ممتنعي! پرسشي كه ميتواند راه را
نزديك كند، به همان اندازه ميتواند حاوي نكته و نشانه و آدرس انحرافي
باشد. بهار 1390 شمسي با جوش و جنبشي كه در جان ملتها افتاده، تداعي بهار
جانها را ميكند. اين ذات بهار است كه در اميد و ايمان به رويش بدمد و
امسال اين اشتياق مضاعف شده است. با اين حال پرسش از «ظهور نزديك است؟» به
همان اندازه كه روايتگر مشتاقي است ميتواند غلط انداز باشد. چرا؟ داستان،
ماجراي ظرفيت قلب است كه با همه وسعت، گنجايش اضداد را ندارد.همان قصه
آزمون جامعي است كه برگزار ميكنند تا گواه بدهند ساليان آموختن و گفتن و
شنيدن را. داستان مركبي است كه راهوار نباشد، تو پي ليلي و او پي فرزند...
تازه اگر دلت پيش دلدار باشد.
همچو مجنون در تنازع با شتر
ميل مجنون پيش آن ليلي روان
يك دم ار مجنون زخود غافل شدي
عشق و سودا چون كه پر بودش بدن
آن كه او باشد مراقب، عقل بود
ليك ناقه بس مراقب بود و چست
فهم كردي زو كه غافل گشت و دنگ
چون به خود بازآمدي، ديدي زجا
در سه روزه ره، بدين احوال ها
گفت اي ناقه! چو هر دو عاشقيم
جان زهجر عرش اندر فاقه اي
جان گشايد سوي بالا بال ها
راه نزديك و بماندم سخت دير
سرنگون خود را ز اشتر در فكند
تنگ شد بر وي بيابان فراخ
آن چنان افكند خود را سخت زير
چون چنان افكند خود را سوي پست
پاي را بر بست و گفتا «گو» شوم
عشق مولا كي كم از ليلي بود
گوي شو، ميگرد بر پهلوي صدق
گه شتر چربيد و گه مجنون حر
ميل ناقه پس پي كرّه اش دوان
ناقه گرديدي و واپس تر شدي
مي نبودش چاره از بيخود شدن
عقل را سوداي ليلي در ربود
چون بديدي او مهار خويش سست
رو سپس كردي به كرّه بي درنگ
كاو سپس رفتست بس فرسنگ ها
ماند مجنون در تردد سال ها
ما دو ضد، بس همره نالايقيم
تن ز عشق خار بن چون ناقه اي
در زده تن در زمين چنگال ها
سير گشتم زين سواري، سير سير
گفت سوزيدم زغم تا چند چند
خويشتن افكند اندر سنگلاخ
كه مخلخل گشت جسم آن دلير
از قضا آن لحظه پايش هم شكست
در خم چوگانش غلطان ميروم
گوي گشتن بهر او اولي بود
غلط غلطان در خم چوگان عشق
ناقه
ناهمراه را بايد پي كرد تا پي مقصود رفت و رسيد اما گاه چنان ميشود كه
مهر و تعصب ناقه- از هر جنس- آدمي را از مقصد بازمي دارد. بسا بزرگاني كه
ناقه و مركب سفر، قبله شان شد. يا بدتر، شدند قتيل الحمار! در كمال پختگي
ميل به كودكي كردند و شدند «حلوم الاطفال» ، پي رؤياهاي كودكانه دوان. خيال
كردند آنچه با مشقت تا بدين جا ساخته و فراز آوردهاند، خانه شني كنار
درياست كه ميتوان ساعت ها- با رنج تمام- ساخت و به اشارهاي فرو ريخت. نان
پيامبر(ص) و علي(ع) خوردند و آخر سر، راه را براي معاويه هموار كردند، اگر
به جبهه او نپيوستند.يا نان امام زمان(عج) خوردند و آمريكا و اسرائيل را
سر هيجان آوردند.
ظهور نزديك است؟ چه پرسش سهل و صعبي! چرا ظهور
ذخيره اله (عج) نزديك نباشد حال آن كه از يك سو جهان انباشته از ستم شده و
از ديگر سو، ملتهاي مسلمان به جنبش آمدهاند. اصلا هر ساعتي كه از روزگار
ميكاهد، ظهور نزديك تر ميشود. در اين ترديد و تخلفي نيست. مستأصل شدن
ابرقدرتها و سران جبهه استكبار گواه ميدهد كه وعده حق نزديك است.
به
ميدان آمدن مرداني عزيزتر و نفوذناپذيرتر از پارههاي پولاد در برابر
طواغيت، داد ميزند بشارت ظهور را اما... ورزيده و مهيا كه نباشي چه تفاوتي
ميكند همين فردا موعد ظهور امام عصر(عج) باشد يا جمعه 01 سال بعد. مهيا
نبودن سهل است، گاه چنان رميده- به سياق نعل وارونه- ميدويم كه فرسنگها
فاصله مياندازيم تا ميقات و ميعاد. اين از مسلمات است كه باور و عمل مدام
دگرگون شونده ما و مردمان ما و صاحب منصبان و سخن گويان ما، علي الدوام
ظهور را نزديك يا دير و دور ميكند.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
اين
هفته با ميلاد خجسته نور چشم حضرت علي و زهرا (س) زينب كبري آغاز شد، همو
كه بانوي شرف، گل آفتاب و اعتبار عفاف بود وزخمهاي ناشكفته بدنش حرمت آب و
آئينهها شد و نام پرزينتش و نقطه پيوند پاكي و شكيبايي و خط امان
دلدادگي.
اين روز به حرمت بانوي تيماردار يتيمان، مرهم زخمهاي
اسيران و پيام رسان حادثه نينوا به شايستگي به نام روز پرستار در ايران
نامگذاري شده، امسال نيز با وعده پر تب و تاب و تحقق نيافته مسئولين اجرايي
كشور به پرستاران جامعه مبني برتحقق حقوق شان و عملي شدن استخدام شان سپري
گشت واي كاش اين 23 هزار پرستار بلاتكليف در نخستين روزهاي سالي كه
رئيسجمهور وعده ايجاد اشتغال براي 5/2 ميليون نفر را داده، ميتوانستند
سالهاي بلاتكليفي شغلي خود را پايان يافته ببينند. واقعيت اينست كه سيستم
درمان كشور با همه قوت و ضعفها، بدون اتكا به پرستاران كوشا و متعهد
نميتواند به راه خود ادامه دهد و رسيدگي به مشكلات شغلي و معيشتي آنان
ميتواند دغدغههاي بخش درمان را اندكي التيام بخشد.
در هفته جاري
روز ملي فناوري هستهاي را درحالي پشت سر گذاشتيم كه 7 دستاورد هستهاي
دانشمندان كشورمان رونمايي شد. امسال در پنجمين جشن روز ملي فناوري هسته
اي، تلاشگران عرصه علمي و خوداتكايي كشور حماسهاي ديگر رقم زدند و
دستاوردهاي ديگري به ملت ايران تقديم كردند.
واقعيت اينست كه تكميل
چرخه سوخت هستهاي و مراحل مختلف آن، عزم راسخ و مجاهدت خستگي ناپذير
جوانان اين مرز و بوم را طلب ميكند و در اين راستا امسال يكي ديگر از
مراحل تكميل تبديلات اورانيوم با موفقيت به مرحله توليد رسيد كه راهاندازي
واحد توليد دي اكسيد اورانيوم طبيعي با خلوص هسته اي، توليد نوعي راديو
دارو، ساخت دستگاه طيف سنج جرمي، توليد ايزوتوپهاي پايدار، توليد ژنراتور
راديوداريويي و ساخت شتابگر الكترواستاتيك از جمله آنها بود. امروزه
غربيها گرچه حاضر به اذعان توان هستهاي كشورمان نيستند ولي كاملاً درك
كردهاند كه با واقعيتي به نام ايران هستهاي روبرو هستند و چارهاي جز
پذيرش آن ندارند.
از موضوعات داخلي ديگر هفته اينكه درآمد مورد نظر
براي اجراي قانون هدفمندي يارانهها مجدداً در كانون مجادلات مجلس و دولت
قرار گرفت. دولت در لايحه پيشنهادي خود در قالب بودجه سال 90 از مجلس
درخواست كرده تا اجازه كسب 62 هزار ميليارد تومان را براي اجراي قانون
هدفمندي يارانهها صادر كند. اين درحالي است كه بسياري از نمايندگان مجلس
معتقدند براي اجراي اين قانون تنها به 39 تا 40 هزار ميليارد تومان درآمد
نياز است و مازاد بر اين مبلغ توجيه ندارد. از سوي ديگر به اعتقاد
نمايندگان مجلس، تأمين اين ميزان درآمد درحالي كه دولت مجاز نيست از محل
منابع عمومي مانند فروش نفت، اعتبار لازم براي اجراي قانون هدفمندي
يارانهها را تأمين كند، ناگزير براي تأمين اين ميزان درآمد بايد به افزايش
دوباره قيمت حاملهاي انرژي دست زد كه درحال حاضر كشور و مردم ظرفيت پذيرش
اين افزايش مجدد را ندارند.
در همين حال دولت با وجود اينكه روشهاي
مدنظر خود را براي تأمين اين درآمد بيان نميكند، تنها به ذكر اين وعده
اكتفا ميكند كه تصميمي براي افزايش قيمتها ندارد. به هر حال اين موضوع
همچنان مورد مناقشه و كشمكش بين دولت و مجلس است درحاليكه دولت همچنان از
شفاف سازي خودداري ميكند.
هفته جاري صحنه بينالمللي نيز شاهد
تحولات متعدد و مهمي بود. ادامه انقلابهاي مردمي در كشورهاي عربي، تظاهرات
گسترده در عراق براي پايان اشغالگري و حمله وحشيانه رژيم صهيونيستي به
غزه، از جمله رخدادهاي مهم يك هفته گذشته بود.
رسالت
«انقلاب، سونامي راهبردها» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر حشمتالله فلاحت پيشه است كه در آن ميخوانيد:
نمايندگان
مجالس دنيا براي شركت در اجلاس جهاني "پاناما" آماده ميشوند. همچون
بسياري از تحولات و تدابير امروز دنيا، نشست يكصد و بيست و چهارم مجمع
اتحاديه بين المجالس جهان نيز از جنبشهاي رهايي بخش امروز دنياي اسلام اثر
پذيرفته است و به همين دليل مسائلي همچون دموكراسي، قانون اساسي،
انتخابات، انتقال آرام قدرت، حقوق بشر و خاصه نقش پارلمانها در توسعه
سياسي پايدار در دستور كار اجلاس فوق قرار گرفته است. با توجه به متن اجلاس
و ديدارها و مذاكرات دو جانبه، نمايندگان مجلس ايران روزهاي پر كاري را در
پاناماسيتي خواهند داشت. نگاه به موضعگيريها و بيانيههاي مرتبط با
تحولات چهار ماه اخير در دنياي اسلام نشان ميدهد كه مجلس شوراي اسلامي، از
جمله فعالترين نهادهاي امروز دنياي اسلام در حمايت معنوي از جنبشهاي
رهايي بخش بوده است. مجلس از ابتدا، به رغم وجود برخي تحليلهاي غير واقعي
مبني بر غير اصيل بودن حركتهاي انقلابي، قاطبه اين حركتها را بر خاسته از
روح دموكراسي خواه آن هم در يك قالب اسلامي ميدانست و معتقد بود كه طيفي
از بازيگران غربي و ارتجاع عربي در تلاشاند كه در چند مرحله ابتدا اين
جريان را سد نمايند و در صورت ناكامي در اين رابطه انحراف در تحولات را
تعبيه نموده و در گام آخر بر موج تحولات سوار شده و استفاده راهبردي لازم
را بنمايند.
لذا حتي برخي تعللها در موضعگيريهاي سياست خارجي كشور نيز مانع ايفاي نقش مستقل نمايندگان مجلس ايران نشد.
واقعيت
اين است كه جنبشهاي رهايي بخش در دنياي اسلام سونامي بزرگ راهبردهاي
خارجي به شمار ميرود. لذا حتي اين احتمال نيز وجود دارد كه در نشستهاي
بينالمجالس ديگر تدابير سازمانهاي بينالمللي نيز نوعي همسويي براي حفظ
"استكبار راهبردي" شكل گيرد. قدرتها بر خلاف برخي تحليلهاي ناشي از ارعاب
و بزرگنمايي قدرت آنها، نه تنها تحولات امروز را مديريت نميكنند، بلكه
تلاش براي دستكاري در انقلابها و يا تحميل ضد انقلاب از بيرون، بيشتر ناشي
از تكاپوي انفعالي آنها است. برخي از صاحب منصبان بين المجالس از كشورهاي
انقلاب زده كه به واسطه همسويي با طرفهاي غربي همواره صاحب كرسي بودهاند،
اكنون در كشور خود پاي ميز محاكمه قرار گرفتهاند. موج جديد به دنبال
دموكراسي واقعي است.
مقامات مصر در چند روز اخير مواضع كاملا
متفاوتي نسبت به دوران مبارك اتخاذ نمودهاند. اعلام اينكه بيش از اين
نميتوانند در قبال تحولات غزه بيتفاوت بمانند، قطع گاز صادراتي به
سرزمينهاي اشغالي و پايان دادن به پرواز هواپيماهاي اسرائيلي بر فراز
صحراي سينا، يادآور جنگ سرد پيش از 1948 ميلادي است.
اقدام نظامي در
ليبي، مداخله خارجي در بحرين و خاصه تبديل خاك اردن به كانون تحركات ضد
انقلابي،از جمله فعاليتهاي قدرتهاي خارجي و ارتجاع عربي جهت تاثيرگذاري
بر تحولات است. كل اقدمات ناتو و آمريكا در مصر و ليبي با هدف اخذ تضمين
امنيتي براي رژيم صهيونيستي شكل ميگيرد. آنها كه در طول جنگهاي 30 ساله
اعراب و اسرائيل به همراه انگليس و فرانسه همواره در جبهه اسرائيلي قرار
داشتند، به دنبال محاصره مصر و ديگر كشورهاي "خط مقدم" با پايگاههاي نظامي
هستند تا امنيت آن رژيم را با اقدامات و راهبردهاي پيشگيرانه و پيشدستانه
تضمين نمايند.
در اردن آمد و شدهاي شاهزاده بندر چهره اطلاعاتي
عربستان، همسو با راهبردهاي آمريكايي قابل تامل است. بندر هنگام انفجار
برجهاي دوقلوي آمريكا سفير عربستان در واشنگتن بود. ارتباط عوامل تروريستي
وقت با سفارت عربستان باعث شد اتهاماتي جدي به او وارد شود ولي تنها در
سايه رازآلود شدن انفجارهاي 11 سپتامبر در دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي
آمريكا بود كه پرونده شاهزاده سعودي نيز گشوده نشد. اما هنوز افكار عمومي
دنياي اسلام به دنبال روشن شدن زواياي آن همكاري امنيتي است كه زمينه ساز
لشكركشي بزرگ به دنياي اسلام، غارت منابع اقتصادي و خاصه كشته شدن صدها
هزار مسلمان بود و اصولا يكي از دلايل ترس آن مجموعه از انقلاب، احتمال
افشاي اسناد آن تبانيهاي بزرگ است. تبانيهاي تازه در خاك اردن، بحرين و
رياض ميتواند زمينهساز بحرانهاي جديد در دنياي اسلام باشد.
سياست روز
«تصويرهايي صريح از سايه روشنهاي اقتصاد» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم بيژن كيامنش است كه در آن ميخوانيد:
انتشار
تازه ترين آمار رشد اقتصادي از سوي صندوق بين المللي پول گوياي آن است كه
بيشتر كشورهايي كه در سالهاي گذشته با ركود اقتصادي روبرو بودهاند، در سال
گذشته گامهاي مطمئني براي گذشتن از سالهاي سخت ركود برداشتهاند. به
گونهاي كه براساس مستندات انتشار يافته اغلب كشورهاي صنعتي و يا درحال
توسعه، با اجراي برنامههاي گوناگون و اصلاح دوباره سياستهاي پولي و
بانكي، به سوي بازياقت توانمنديهاي اقتصادي حركت كردهاند. يكي از مهمترين
نكاتي كه در آمار انتشار يافته به خوبي به چشم ميآيد، روند افزايشي نرخ
رشد اقتصادي و دامنه رو به گسترش مهار كاستيهايي در بخشهاي گوناگون صنعتي
و اقتصادي است.
بر اساس اين گزارش، رشد اقتصادي پنج درصدي سال 2010
در سال 2011 نيز با كاهشي جزئي در حول وحوش رقم 4/4 درصد حفظ خواهد شد؛
اما بيكاري بالا در كنار احتمال تشديد تورم در كشورهاي نوظهور، چالشهاي
اصلي اقتصادي در سال 2011 خواهند بود. در اين گزارش، رشد اقتصاد ايران در
سال 2010 (1389) يكدرصد و براي سالهاي 1387 و 1388 نيز ارقام 1/0 درصد و
يك درصد اعلام شده است. اين سازمان بينالمللي پيشبيني كرده است كه رشد
اقتصادي ايران پس از نزول به صفر در سال 2011، روندي رو به صعود به خود
بگيرد و به رقمهاي 3 و 3/4 درصد براي سالهاي 2012 و 2013 دست يابد.
در
گزارش صندوق بين المللي پول ميانگين رشد اقتصادي خاورميانه و شمال آفريقا
در سال 2010 معادل 8/3درصد اعلام و پيشبيني شده است كه اين شاخص در سال
2011 به 1/4 درصد صعود كند.در اين گزارش ميانگين نرخ تورم كشورهاي
خاورميانه در سال 2010 (1389) معادل 9/6 درصد اعلام شده است كه كمترين آن
در امارات با حدود يك درصد و بيشترين آن در ايران با 5/12 درصد است.
پيشبيني شده است كه نرخ تورم خاورميانه در سال 2012 به 10 درصد و نرخ تورم
ايران به 5/22 درصد افزايش يابد.
اقتصاد ایران و خاورمیانه
براساس
گزارش صندوق بينالمللي پول، اقتصاد ايران در سال 2010 يك درصد رشد داشته
است كه اين رقم ميان كشورهاي خاورميانه يكي از كمترين رشدهاست. متوسط رشد
اقتصادي خاورميانه در سال 2010 به 8/3 درصد رسيده است. رشد اقتصادي برخي از
كشورهاي منطقه براي سال 2010 به اين ترتيب بوده است: عربستان 7/3 درصد،
الجزاير 3/3 درصد، امارات 2/3 درصد، كويت 2 درصد، عراق 8/0 درصد، قطر 3/16
درصد و سودان 1/5 درصد. رشد كشورهاي مصر 1/5 درصد، مراكش 2/3 درصد، سوريه
2/3 درصد، تونس 7/3 درصد، لبنان 5/7 درصد و اردن نيز 1/3 درصد اعلام شده
است. اين گزارش همچنین پيشبيني كرده است رشد اقتصاد ايران در سال 2011 به
صفر برسد. رشد اقتصادي ايران براي سال 2012 نيز 3 درصد پيشبيني شده است.
اين رقم براي خاورميانه در سالهاي 2011 و 2012 به ترتيب 1/4 و 2/4 درصد
برآورد شده است.
تورم نيز يكي از شاخصهاي مهمي است كه در گزارش
صندوق بينالمللي پول به آن پرداخته شده است. بر اساس اين گزارش منطقه
خاورميانه كه تورم 6/6 درصدي در سال 2009 را تجربه كرده بود در سال 2010
تورم 9/6 درصدي داشته است و انتظار ميرود تورم اين منطقه در سال 2011 به
10 درصد افزايش يابد و در سال 2012 با كاهش به 3/7 درصد برسد. تورم كشورهاي
نفتي در اين منطقه در سال 2010 بالغ بر 7/6 درصد بوده است كه انتظار
ميرود اين رقم در سال 2011 به 6/10 درصد افزايش پيدا كند و در سال 2012 به
سطح 1/7 درصد برسد. صندوق بينالمللي پول پيشتر تورم 5/8 درصدي را براي
ايران در سال 2010 پيشبيني كرده بود اما در گزارش جديد خود نرخ تورم ايران
براي اين سال را 5/12 درصد اعلام كرده است. در این گزارش، نرخ تورم ايران
براي سال 2011 بالغ بر 5/22 درصد پيش بيني شده است. اين رقم براي سال 2012
نيز 5/12 درصد برآورد شده است.در ميان كشورهاي خاورميانه سودان بيشترين نرخ
تورم در سال 2010 راداشته است.
مردم سالاري
«روزگار تاسف بار فرهنگ» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمد حسين روانبخش است كه در آن ميخوانيد:
مديريت،
سالهاست که شکلي علمي پيدا کرده و اگرچه ديدگاههاي مختلفي درباره مديريت
وجود دارد اما هيچکس در دنياي مدرن،نمي تواند مديريت را به رياست به معناي
قديم يعني قدرت مطلق و بدون چون وچرا و منطق فردي که بدون ضابطه خاصي در
راس مجموعهاي ناهمگون قرار گرفته بداند، بلکه مديريت در ساده ترين تعريفش
فرايند به کارگيري موثر و کارآمد منابع مادي وانساني در برنامه ريزي،
سازماندهي، بسيج منابع و امکانات، هدايت و کنترل است که براي دستيابي به
اهداف سازماني و براساس نظام ارزشي مورد قبول صورت ميگيرد. واضح است که
چنين رويکردي به مديريت، بدان معناست که مدير هر مجموعه بايد داراي دانش،
تجربه و ويژگيهايي منطبق بر مجموعه و حوزه خاص آن مجموعه باشد.
با
اين اوصاف است که وقتي در مجموعه دولت به عنوان کلا ن ترين و سطح بالا ترين
مجموعه يک کشور، فردي ميتواند ظرف سه- چهارسال مديريت کلا ن مجموعههايي
مختلف در حوزههاي نامربوطي مثل فرهنگ، اقتصاد، سياست و... را عهده دار
شود، به اين معناست که هيچ يک از ملا کهاي مديريتي را دارا نيست و صرفا
براساس ديدگاه مبتني بر تقليل معناي مديريت به معناي رياست دردنياي قديم،
ميتواند به اين جايگاه برسد. حالا اگر کسي در يک زمان همه اين پستها را
داشته باشد، چه بايد گفت؟! متاسفانه اين اتفاق طي اين سالها به يک رويه
تبديل شده و تنها مورد اخير (احکامي که احمدي نژاد براي حميد بقايي صادر
کرده) نيست تا آن را استثنايي بدانيم! دقيقا به همين دليل هم مقصود اين
نوشته انتقاد از اين موضوع نيست بلکه اظهار تاسف از خبري است که اگر چه اين
روزها دررسانهها منتشر شد اما توجه به آن نشد: اينکه کتابخانه ملي به
عنوان يکي از مراکز مهم فرهنگي کشور بيش از سه ماه است که بدون سرپرست
مانده است.
اين وضعيت وقتي تاسف برانگيزتر است که يادمان بيايد
روزگاري نه چندان دور، چه افراد انديشمند و بزرگي در آن جايگاه خدمت
کردهاند و منشا» خدمات شدهاند، اما حالا زمانهاي رسيده که پست رياست
کتابخانه ملي آنقدر جلب توجه نميکند که يکي از همين مديران چند کاره و همه
فن حريف، قبول کند که آن پست را هم کنار پستهاي بسيار خويش داشته باشد!
کتابخانه ملي نه جايي است که خبرساز باشد و توجهها را جلب کند، نه گلوگاه
اقتصادي است، نه سمينار و سفر خارجي و هزينههاي آنچناني دارد و نه سکوي
پرتاب است.
آنجا بايد با کتاب سروکار داشت و همين گناهش بس! چنين
است که کتابخانه ملي حتي از داشتن يک رئيس صوري هم محروم شده است و البته
از برکات نگاه برخي مسوولا ن به فرهنگ، براي حفظ ظاهر هم کسي به فکر نيست
که کسي را در آنجا بکارد!
تهران امروز
«واكاوي بنبست كرايهها» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم اكبر هاشمي است كه در آن ميخوانيد:
داستان
از اين قرار است، دولت ميگويد كرايه حمل و نقل عمومي در سال 90 به هيچ
عنوان نبايد افزايش پيدا نكند اما شوراي شهر ميگويد 15 درصد افزايش پيدا
كند. اينكه دولت چرا اينقدر مهرورز و مهربان شده است، حكايت امروز اين
نوشتار است. در تعيين موضوع بهاي بليت حمل و نقل عمومي، شهرداري، مردم و
دولت، هر يك سهمي مساوي دارند. به اين معنا كه اگر امروز كرايه بليت مترو
يكسره 250 تومان است در حقيقت قيمت تمام شده و اصلي بليت 750 تومان بوده كه
500 تومان از آن به صورت مساوي سهم دولت و شهرداري است.
حال اگر هر
يك از اين دو يعني شهرداري و دولت به تعهدات خود عمل نكنند، اين مردم
هستند كه بايد جور آن را بكشند. دردعواي جاري كه ازابتداي سال گذشته همچنان
مستدام است، دولت برخلاف مصوبات قانوني از پرداخت سهم خود سر باز ميزند.
اين
هم ادعا نيست، كافي است به آمارهاي منتشر شده دولت رجوع شود به عنوان مثال
در فقره مترو در سال 1389 كه سالش هم تمام شد، سهم دولت از يارانه بليت
مترو 60 ميليارد تومان بود كه تا امروز فقط 43 ميليارد تومان پرداخت شده
است كه البته، هنوز 14 ميليارد آن از سوي شهرداري وصول نشده است اما علت
اينكه شهروندان جوري نكشيدند و متوجه عدم پايبندي دولت به تعهدات قانوني
اش نشدند و در زندگي روزمره خود آن را حس نكردند و شاهد افزايش كرايهها
هم نبودند، به اين دليل بود كه در سال گذشته شهرداري تهران علاوه بر پرداخت
سهم خود سهم دولت را هم پرداخت كرد.
اما امسال اتفاق جالبتري در
حال شكلگيري است. از طرفي دولت در يك جر زني سياسي، حاضر به پرداخت سهم
خود نيست و ميكوشد در رسانهها با ارائه آمار و ارقام كلي و بازي با
صفرها، چنين وانمود كند كه سهمش را كامل پرداخت كرده است.
موضوعي كه
دستگاههاي نظارتي نظام هم صحت آن را تاييد نميكنند. از طرفي با ژست
حمايت از اقشار آسيب پذير مدام اعلام ميكند: اجازه نميدهيم شوراي شهر و
شهرداري كرايهها را افزايش دهند. حال اين سوال مطرح است شهرداري كه منابع
مالياش متكي به عوارض و مالياتي است كه از مردم دريافت ميكند وايضا
تراكمي كه ميفروشد و آن را هم مصروف شهر ميكند و مثل دولت جيبش متصل به
درآمدهاي نفتي هم نيست و در تامين منابع مالي خود مانده است، براي تامين
سهم دولت چه بايد بكند؟ اين اقدام غير منطقي جز اين است كه دولت، تنها
گزينه فروش تراكم، يعني تاراج شهر تهران را پيش روي شوراي شهر و شهرداري
قرار ميدهد. كاري كه شهرداران تهران در مقاطعي به صورت بيرويه براي اداره
پايتخت تن به آن دادند.به قول آقاي دكتراحمدينژاد شهردار محترم سابق
تهران« در دورهاي 8 ساله، ساخت و ساز در تهران بدون هيچ ضابطهاي گسترش
يافت و همه اصول شهرسازي زير پا گذاشته شد و پس از آن نيز در دورهاي 4
ساله با دو صفحه بخشنامه و يك جدول، ساخت و ساز در شهر تهران ادامه يافت.
جام جم 7/5/ 82)» يقينا حراج آسمان پايتخت براي شهردار فعلي تهران هم سهل
ترين كار ممكن است اما سياست شهرداري در چند سال گذشته صيانت از سلامت مردم
و رعايت مسائل زيست محيطي و ساخت و ساز قانوني بوده و اگر تراكمي فروخته
شده بر اساس مجوز قانوني صورت گرفته و عملا فروش تراكم غير مجاز در تهران
متوقف شده است. در سال 86 حدود 70 درصد درآمد شهرداري از محل فروش تراكم
بود كه در حال حاضر اين ميزان به 45 درصد كاهش يافته است.به صورتي كه با
ركود چشمگير ساخت و ساز 72 درصد از منبع درآمد شهرداري كاسته شده است.
ابتكار
«آنچه نبايد بشود» عنوان يادداشت روز روزنامه ابتكار به قلم حسن سبحاني است كه در آن ميخوانيد:
اقتصاد،
علم کميابي است و موضوعيت آن به اين جهت است که امکانات و مقدورات در
اختيار فرد يا اجتماع، آنقدر فراوان نيست که بتوان هر کالا يا خدمتي را که
اراده شد، توليد يا ارائه کرد.
از اين رو در علم اقتصاد تمامي
اهتمام بر آن است که از امکانات موجود، بيشترين استفاده ممکن که داراي
برخي ويژگيها هم باشد، بهعمل آيد تا امکان پاسخگويي به فقط بخشي از
خواستههاي داراي اولويت فرد يا جمع فراهم شود. در همين ارتباط به اقتصاد،
علم انتخاب هم ميگويند که به معناي آن است که از بين خواستههاي فراوان،
فقط بخشي را بايد انتخاب کرد که با امکانات موجود و دردسترس، امکان
برآوردهساختن آن خواستهها، ميسور باشد.
اما به کارکرد موضوعي علم
اقتصاد، در جوامع مختلف يکسان نگاه نميشود. در عمده کشورهاي درحال توسعه و
بهطور طبيعي جوياي پيشرفت و توسعه، در يک دوره زماني غيرمتناسب بعضا
اقدامات آرماني و شعاري انجام ميشود، بنابراين بهجاي نزديکشدن و همگرايي
با رويکردهاي علمي اقتصاد، نقضغرض اتفاق ميافتد و منابع و امکانات کمياب
جامعه، مصروف اموري ميشود که لزوما در راستاي تحقق خواستههاي مورد نظر
نيستند.
يکي از مصاديق قابل اعتنا براي نکته فوقالاشاره،
ناميدهشدن سال جديد به سال «جهاد اقتصادي» است که در خصوص کشور در حال
توسعه ما ميتواند به طور اصولي موضوعيت داشته باشد و بستري براي سمتوسو
داشتن بيشتر اقدامات و فعاليتهاي اقتصادي تلقي شود و مآلا هم فوايد خود را
متجلي سازد. اما در اين ارتباط نکات مهمي وجود دارد که بايد نگران تبلور
آنها در عينيت جامعه با اتکاي غيرمنطقي به نامگذاري سال بود. از اين جهت که
پديدهاي بدون شناخت ابعاد آن، مورد بهرهبرداري آماجگونه و کمفايده و
حتي در مواردي تکراري و لوثشده قرار گيرد، زيرا پيامدهاي منفي رويکردهاي
شعارگونه براي اقدامات عملي، بسيار آسيبرسانتر از آن است که با يک مرتبه
بيان يا اقدام، تمامشده و به فرجام برسد.
نامگذاري سال، چنانچه در
پرتو رويکرد غيرواقعبينانه و ناشيانه کساني، بخواهد مظهر و محل تبلور و
تبيين و ترويج ادبياتي از اقتصاد از طريق رسانههاي گوناگون از جمله رسانه
ملي شود، که با بخشهاي ديگري از آرمانهاي جامعه ايران و از جمله آنچه در
اصل 43 قانون اساسي آمده است، سازگاري نداشته باشد، بهطور قهري در راستاي
اهداف منظور نظر مورد بهرهبرداري قرار نگرفته است. همانطور که تفکر بسيط
ايجاد تشکيلات اجرايي يا قانونگذاري يا قضايي از سوي مسئولان کشور نيز در
اين ارتباط فايدهاي جز اعلام توجه اوليه قوا به نفس نامگذاري ندارد.
تجربه
طولاني نشان داده است که آنها که در استقبال بدونمطالعه و شناخت از
پديدههاي اينچنيني پيشتاز هستند، در استمرار و ادامه راه معمولا از بقيه
منفعلتر ميشوند؛ زيرا کساني که بايد تعريف اصولي و درست را دريافت کنند
در سپيدهدم اقدامات، دستيازيدن به اقدامات تبليغاتي و صوري را از
ويژگيهاي کارکردي برخي نهادها تلقي ميکنند و بنابراين مسائل را خيلي جدي
نميگيرند و پيامهاي ايجاد تشکيلات را نيز تشريفاتي ارزيابي ميکنند.
بسيار
بايد نگران بود که در جامعهاي که بر امواج شعارهاي اجرايي، بسياري از
امور موقتا سامان مييابند، به سهولت ميتوان با بهانهقراردادن نامگذاري و
موجهجلوهدادن ايجاد تشکيلات قانوني براي آن نامگذاري، خواهان تغيير
مقررات و قوانين و تفسير بهراي آنها شد و براي اقدامات اصطلاحا جهادي آن،
در عرصههاي حساسي چون ايجاد اشتغال و سرمايهگذاري و قيمتتمامشده و
غيره، متقاضي دريافت منابع و مقادير بيشتري از منابع عمومي کشور يا صندوق
توسعه ملي و غيره شد.
آفرينش
«توجه بيشتر به زبان ملي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
فارسي
زباني است که شناسه ي فرهنگي تاريخي و هويت ملي ما ايرانيان است و در گذر
زمان، فراز و نشيبهاي زيادي را طي کرده، پشتوانه ي فرهنگي غني
داشته،شاعران و نويسندگان بزرگي را پرورش داده و اکنون نيز همچنان براساس
اصل پانزدهم قانون اساسي زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران است. در اين
ميان اگر به وضعيت کنوني اين زبان و تهديدهاي جهاني و داخلي آن نگاه داشته
باشيم در مييابيم زبان فارسي هم چون بسياري از زبانهاي ديگر در معرض
خطرات گوناگون است خطراتي که با توجه به دگرگونيهاي محيطي و تکنولوژيک
نيازمند توجه هميشگي بوده است.
در اين ميان ذکر چند نکته قابل تامل به نظر ميرسد.
نخست
آنکه بي شک ماهيت زبان و تواناييهاي آن در تغيير است ودر اين حال هر چند
نه زبان و نه خط فارسي از بين رفتني نيستند اما بايد براي حفظ آن بيشتر
تلاش شود در اين راستا فرهنگستان زبان و ادب فارسي به عنوان متولي و تنها
نهاد حافظ رسمي زبان فارسي وظيفه مهمي بردوش دارد چرا که وجود يک فرهنگستان
قوي، برنامه ريزي مناسب براي آموزش زبان و ادبيات فارسي در مدارس و همفکري
دانشگاهيان و صاحب نظران نگارش و ويرايش و اتفاق نظر آنان در اين زمينه،
ميتواند جاودانگي اين زبان را استمرار بخشد.
دوم آنکه عملکرد اين
نهاد جدا از موفقيتهاي بيشمار در سالهاي گذشته در برابر سازي واژهاي نوين
و..بايد مورد نقد و انتقاد بيشتر کارشناسان قرار گيرد و هم با نگاه آسيب
شناسانه مشکلات ان بر طرف گردد دراين بين به طور مثال اخيرا اين نهاد آب
درماني به جاي هيدروتراپي، بازگشت (ظهور مجدد علائم بيماري) به جاي ريلاپس،
حمام آفتاب به جاي سولاريوم، سراچه به جاي "سوئيت را مصوب کرده است و در
اين بين اين رويکرد واژه گزيني هر چند به جا و مناسب بوده و امري واجب براي
پويايي زمان فارسي است اما پرسش اينجاست که در واقع چرا پس از طرح و مطرح
شدن يک واژه خارجي در جامعه فرهنگستان و مسئولان ان پس از مدتها به فکر
برابر سازي و برابر نهادي فارسي واژههاي تقريبا مصطلح ميگردند در اين ميان
نيز ما شاهد بوديم پس از انکه مدتها اس ام اس در جامعه جا افتاده بود
واژه پيامک تصويب شد چالشي که ميبايد مورد توجه بيشتر قرار گيرد.
سوم
انکه جدا از توجه نهادهاي متولي زبان فارسي به محيط مجازي و اينترنت بايد
رسانهها بويژه صدا و سيما موردنظارت بيشتر قرار گيرد چه اينکه صدا و سيما
نهاد موثري در اشاعه ي زبان فارسي و حمايت از آن و ميتواند در گسترش و
يکسان سازي زبان و خط فارسي ايفا ي نقش کند.
چهارم اينکه هر چند
زبان فارسي زباني است توانمند و بي نيازو کارآمدترين دستگاه و سامانه واژه
سازي را داشته و تواناييهاي زيادي براي استفاده درحوزه علم دارد اما بي شک
در دنياي امروز، اگر زبان ملي يك كشور زبان علم و فن نشود به تدريج به
حاشيه رانده ميشود و منزوي ميگردد.
حمايت
«توسعه حمل و نقل عمومي، فارغ از دغدغههاي سياسي» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت به قلم مهديه تقوي راد است كه در آن ميخوانيد:
حمل و نقل شهري و توسعه آن به برای افزايش رفاه شهروندان از اهميت ويژهاي برخوردار است.
در
شهرهاي بزرگ و پيشرفته دنيا به حمل و نقل عمومي به عنوان محور توسعه نگاه
ميشود و بيشترين اقدامات دولت و شهرداريها براي هر چه پر بارتر شدن اين
سيستم است. توجه ويژه به حمل و نقل عمومي تا جايي است که دولتها و
شهرداريها بودجههاي کلاني را به اين موضوع اختصاص ميدهند و بيشترين سعي
بر تشويق شهروندان به استفاده از حمل و نقل عمومي است.
اما سيستم
حمل و نقل عمومي و توسعه آن نياز به بودجه و هزينههاي مخصوص به خود را
دارد که بايد از سوي دولت در بودجه ساليانه گنجانده شود و به موقع پرداخت
شود تا اين شريان حياتي دچار اشکال نشود.
يکي از وظايف شوراهاي شهر
تعيين ميزان تعرفههاي خدماتي در سيستم حمل و نقل عمومي و اعلام آن به
شهروندان است. اما امسال شوراي شهر تهران با اعلام نرخ کرايههاي حمل و نقل
عمومي براي سال جديد دچار چالش جدي با دولت شد. از سويي شوراي شهر بر
افزايش نرخ کرايهها در سال جديد - همچون سالهاي گذشته - اصرار دارد و از
طرف ديگر دولت با اين عنوان که بعد از اجراي طرح هدفمندي يارانهها کرايه
حمل و نقل عمومي افزايش پيدا کرده، مانع افزايش کرايهها در سال جديد
ميشود. اين در حالي است که اگر در سال جديد به صورت قانوني کرايهها
افزايش پيدا نکند، رانندگان به صورت خودسر اقدام به افزايش کرايهها
ميکنند و در اين آشفته بازار آنچه به جايي نميرسد، صداي مسافراني است که
بايد کرايهها را نه بر اساس قانوني که بر اساس خواست رانندگان پرداخت
کنند.
اين در حالي است که هنوز شهروندان تهراني هنوز کشمکش
ماههاي گذشته دولت و شهرداري را بر سر پرداخت بودجه عقب مانده مترو از ياد
نبردهاند.
اين در حالي است که به گفته مهرداد لاهوتي، عضو هيات
رييسه فراکسيون مديريت شهري مجلس در حالي که دولت بودجه بخشهاي مختلف را
در لايحه بودجه ارايه شده به مجلس افزايش داده است، بودجه قطار شهري تهران
را 8 درصد کم کرده است.
دنياي اقتصاد
«چه چيزي از تركيه كمتر داريم؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم مهدي نصرتي است كه در آن ميخوانيد:
تركيه
يكي از كشورهايي است كه در سالهاي اخير رشد اقتصادي بالايي را تجربه
كردهاست و كارشناسان، آينده درخشاني را طي سالهاي آتي براي آن پيشبيني
ميكنند.
با مقايسه مشابهتهاي ايران و تركيه و با در نظر گرفتن سند
چشمانداز كه مطابق آن تا 14سال آينده ايران بايد كشور اول منطقه باشد،
اين سوال مطرح است كه مزيتهاي نسبي تركيه نسبت به ايران چيست؟
در
سايت دولتي تشويق سرمايهگذاري در تركيه 10 دليل براي سرمايهگذاري در اين
كشور ذكر شدهاست. به اختصار اين دلايل دهگانه را همراه با مقايسه با
شرايط ايران بررسي ميكنيم.
1- اقتصاد موفق: به لحاظ سايز اقتصاد،
تركيه اقتصاد شانزدهم جهان است. ايران نيز اقتصاد هجدهم دنيا است و از اين
نظر با تركيه قابل مقايسه است، اما تركيه داراي اقتصادي رو به رشد است. اما
اين كه چرا اقتصاد تركيه رو به پيشرفت است، خود موضوع سوال اين يادداشت
است.
2- جمعيت: جمعيت زياد و جوان: مشابه ايران
3- نيروي كار جوان، ماهر و تحصيلكرده: مشابه ايران
4- محيط سرمايهگذاري باز و در حال اصلاح: مهمترين تفاوت با اقتصاد ايران
5- زيرساختها: زيرساختهاي فيزيكي و تاسيسات زيربنايي در بخشهاي نيرو، حمل و نقل و ارتباطات: كمابيش مشابه ايران
6- موقعيت جغرافيايي: ايران نيز داراي مزيتهاي جغرافيايي منحصر به فردي است.
7- كريدور انرژي و دروازه ورود به اروپا: اگر تركيه محل عبور انرژي است، ايران خود منبع انرژي است!
8-
مالياتهاي پايين و مشوقهاي سرمايهگذاري: نرخ ماليات بر شركتها در
تركيه اخيرا از 30 درصد به 20 درصد كاهش يافته است و براي برخي مناطق و
بخشهاي اقتصادي نيز معافيتهايي در نظر گرفته شدهاست. كمابيش وضعيت ايران
نيز مشابه است و به لحاظ معافيتها و مشوقها نيز موارد زيادي در قوانين
كشور وجود دارد و اگر مشوقهاي ايران بيشتر از تركيه نباشد از آن كمتر
نيست.
9- پيوندهاي تجاري با اتحاديه اروپا از سال 1996: شايد اين مورد تنها مزيت نسبي تركيه در مقايسه با ايران باشد.
10- بازار داخلي بزرگ: مشابه ايران
با
مرور مجدد فهرست دهگانه فوق، مشاهده ميكنيم كه بدون تعارف، در بيشتر
زمينهها دو كشور ايران و تركيه داراي شرايط مشابه هستند و در حال حاضر
سواي مباحث سياسي بينالمللي، مهمترين امتياز تركيه نسبت به ايران
برخورداري از محيط سرمايهگذاري باز و در حال اصلاح است. از اين رو، به نظر
ميرسد مهمترين اولويت نهادهاي حاكميتي و اقتصادي كشور در سال جهاد
اقتصادي، ميتواند اصلاح محيط سرمايهگذاري و كسب و كار در داخل كشور باشد.
جهان صنعت
«رانده شده از کاخ» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم پروانه کبره است كه در آن ميخوانيد:
این
روزها وزارت کشاورزی با چالش جدیدی دست و پنجه نرم میکند. تخلیه کاخ
وزارت کشاورزی که از همان سال 50 کلنگاحداثش به نام این وزارتخانه زده شد
حال به معضلی تبدیل شده که چندان برای کشاورزان خوشایند نیست. سازمان 20
طبقهای که ارباب رجوعانش در خواب هم نمیدیدند که روزی باید قید این
ساختمان و بلوار کشاورزش را بزنند قرار است تا آخر فروردین تخلیه شود.
شواهد
حاکی از آن است که این ساختمان در حال تخلیه است و معاونتهای زیرمجموعه
این وزارتخانه در ساختمانهای دیگر وزارت کشاورزی مستقر میشوند. در
سناریوهایی که طی ماههای گذشته مطرح شده بود قرار بر این شد که این
ساختمان به وزارت امور خارجه برسد و این در حالی است که نام بلوار کشاورز
در یکی از پرترددترین خیابانهای تهران صرفا به جهت وجود این ساختمان شیک و
پیک انتخاب شده است. از طرفی دیگر وزیر کشاورزی اعلام کرده که چون با قشر
ضعیف جامعه (کشاورزان) طرف است بنابراین نیازی به این تجملات ندارد، با این
اوصاف هرگاه قرار است این وزیر جوان نشستی با همتایان خود داشته باشد به
دلیل کمبود امکانات راهی کاخ میشود به همین دلیل به نظر میرسد خود وزیر
نیز با وجود پا فشاری بر سادهزیستی دچار نوعی دوگانگی شده است. در وهله
اول تخلیه ساختمان کشاورزی و واگذاری آن به ارگانی دیگر میتواند مشکلات
فراوانی را برای وزیر این بخش ایجاد کند.در وهله دوم همه بخشهای تولیدی به
دنبال این تصمیم با مشکل مواجه میشوند چراکه تولیدکنندگان برای اخذ یک
مجوز یا انجام اموری دیگر باید به بخشهایی مراجعه کنند که در سطح شهر یا
خارج از شهر پراکنده شده است، با این اوصاف تولیدکننده را با چالشهای
زیادی روبهرو میکند.
اگرچه سیاست کوچکسازی دولت و کاهش
تصدیگریها سیاستی مثبت محسوب میشود اما عدم برنامهریزی بعد از یک تصمیم
میتواند تبعات نامناسبی برجا بگذارد که تبعا هدف اولیه آن هم از جاده
اصلی خارج میشود.
امید- مدبرآزمایشی
- تعداد پستها : 1315
تاريخ التسجيل : 2011-04-08
مواضيع مماثلة
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
الأربعاء ديسمبر 13, 2017 12:23 am من طرف abadan56
» کانال های جم
الثلاثاء ديسمبر 12, 2017 11:54 pm من طرف abadan56
» اخبارکانال های HD
الأربعاء يناير 28, 2015 4:52 am من طرف mreza
» رفع عیب بوت نشدن استار ست x95usb و ماندن روی حرف b
الإثنين سبتمبر 01, 2014 12:20 am من طرف ely
» آموزش تصویری نصب ۲۵ جهت قابل دریافت در ایران در یک فایل پی دی اف
الخميس أغسطس 21, 2014 6:04 pm من طرف majidrahmani17
» مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم
الجمعة مايو 09, 2014 1:27 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com
» فکرمیکنی اگراین کاررابکنی بهتره!!!!!!!!!!!!!!!!
الجمعة مايو 09, 2014 1:25 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com
» راه حل جهت رفع مشکل چراغ قرمز رسیورهای آی کلاس
السبت فبراير 08, 2014 11:22 pm من طرف kiarash3015
» پچ رسمی آی کلاس 9696,9797 hdmi و لیست کانال برای 9797
الخميس يناير 23, 2014 4:46 am من طرف T2
» istar 4000x
الأحد يناير 05, 2014 12:20 am من طرف pashey
» دانلود فیلم تسویه حساب با لینک مستقیم
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» دانلود فیلتر شکن محبوب اولترا سارف 1008(U1008)
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» PATCH ولودر استرانگ
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» اديتور رسيور X60cu Usb جهت ويرايش ليست كانال ها و فركانس ها
الجمعة أبريل 13, 2012 3:44 am من طرف Admin
» سوژه های داغ وطنی! (فقط بخندید...)
الثلاثاء فبراير 21, 2012 10:08 pm من طرف Admin
» تبدیل کردن موزیلا فایرفاکس به ف*لتر شکن!!!
السبت فبراير 04, 2012 11:34 pm من طرف AINAZI
» نرم افزار رسمی به ورژن 11366 برای آیکلاس و هایویون معمولی و hdmi به تاریخ 2011/03/28
الجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin
» اعلام وضعیت شرینگ
الجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin
» آخرین اخبارمربوط به کانالهای Nilsat
الأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin
» دانلود سریال بسیار زیبای اسپارتاکوس Spartacus : Blood And Sand با لینک مستقیم
الأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin
» دانلود فیلم هندی Hostel 2011 با لینک مستقیم
الأحد يناير 08, 2012 7:47 pm من طرف Admin
» عکس های سری داف های حزب الله !!!
السبت يناير 07, 2012 1:29 am من طرف Admin
» معرفی ایـــکس کــــروزر XDSR600
السبت ديسمبر 10, 2011 10:21 am من طرف Admin
» جدیدترین تغییرات در کانالها و فرکانسهای ماهواره Badr
الثلاثاء نوفمبر 22, 2011 12:11 am من طرف amir pa80
» معرفی سایت رسمی وسایت های مرتبط با رسیور ISTAR
السبت نوفمبر 19, 2011 7:28 pm من طرف Admin