ورود
المواضيع الأخيرة
جستجو
اطلاعات موردنیاز
سلام:
1-دوستان من این سایت کاملا ایرانی بوده واگردربعضی ازقسمتهاازکلمات عربی استفاده شده بخاطراین است که سایت مادرسایتی عربی است وقالبی فارسی ترازاین پیدانکردم.منراببخشید.وبرای فعال کردن چت باکستان کافیست روی کلمه وروددرسمت چپ چت باکس کلیک کنیدوبادروستان دیگرارتباط برقرارکنید.
2-دوستان من این یک فروم است,وفروم یعنی اینکه یک نفرسوال میکندوبقیه جواب میدهند.نه اینکه همه سوال کنندویک نفرجوابگوباشد.
دوستان خوبم اگرسوالی دارند,دربخش مربوط به سوالشان مطرح کنندتادراسرع وقت پاسخ سوالشان رادریافت نمایند.
3-ازدوستانی که مایل به همکاری درتالارهاویابخشهای مختلف سایت هستند,میتوانندازطریق پیام خصوصی باآدمین سایت درخواست خودشان رامطرح کنندتاابزارمدیریت آن قسمت دراختیارشان قرارگیرد.
امیدوارم لحظات مفیدومفرحی رادرانجمن بگذرانید.موفق باشیددوستانكساني كه Online هستند
در مجموع 482 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 482 مهمان هيچ كدام
بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 482 و در تاريخ الإثنين نوفمبر 25, 2024 11:22 am بوده است.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
صفحه 1 از 1
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
كيهان
«... از امت خود راضي هستي؟» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد:
1-
در جريان جنگ احد به ناگاه اين شايعه بر سر زبانها افتاد و دهان به دهان
چرخيد كه «رسول خدا(ص) به شهادت رسيده است». با شنيدن اين شايعه كه در
گرماگرم جنگ، دور از انتظار به نظر نميرسيد، جماعتي از مومنان در ادامه
نبرد به ترديد افتادند و گروه از آنان كه پايان عمر رسول خدا(ص) را، پايان
عمر اسلام نوپاي آن روز ميدانستند و با رفتن پيامبراعظم(ص)، همه آنچه
آورده بود را از دست رفته تصور ميكردند! با دلواپسي پاي از ميدان پس
كشيدند، اگرچه شمار بيشتري به نبرد ادامه دادند. در پي اين واقعه بود كه
خداي سبحان به كلام وحي، پا پس كشيدگان را ملامت فرمود؛ «محمد(ص)، رسول
خداست و پيش از او نيز پيامبراني بودهاند، آيا اگر او رحلت كند و يا به
شهادت برسد، به گذشتهها بازمي گرديد»؟ -آيه 144سوره مباركه آل عمران- شايد
آن عده كه پا پس كشيدند، پيش از آن زمزمه خناسان را شنيده بودند كه رسول
خدا(ص)، فرزند پسر ندارد و اگر چشم از جهان فرو بندد، طومار اسلام درهم
خواهد پيچيد و آئين تازه از راه رسيده با آورنده آن خواهد رفت! اين آرزوي
اشراف و مشركان اشرافيت از دست داده، اما خيال خام بود چرا كه خداي منان و
مهربان، فاطمه(س) را -نه فقط- به رسول خدا(ص)، كه تا هميشه تاريخ به اسلام،
مسلمانان و همه دنياي دين باوران و خدا دوستان، بخشيده بود. زهراي ما (س)
را «كوثر» ناميده بود و به وجود مباركش حجت آورده و خطاب به رسول خدا(ص)-
بخوانيد همگان- بشارت داده بود كه «دشمنان تو، بي عقبه هستند»... خداي
مهربان، فاطمه(س)، دختر رسول خدا(ص)، همسر اميرمومنان(ع) و مادر تمامي
امامان عليهم السلام را «محور» و «اساس» ماندگاري اسلام معرفي كرده بود.
2-
«من راجع به حضرت صديقه- سلام الله عليها- خودم را قاصر ميدانم كه ذكري
بكنم. فقط اكتفا ميكنم به يك روايت كه در كافي شريفه است و با سند معتبر
نقل شده است و آن روايت اين است كه حضرت صادق-سلام الله عليه- ميفرمايند،
فاطمه -سلام الله عليها- بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در اين دنيا بودند
و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت و جبرئيل امين ميآمد خدمت ايشان و به
ايشان تعزيت عرض ميكرد و مسائلي از آينده نقل ميكرد. ظاهر روايت اين است
كه در اين 75 روز مراودهاي بوده است. يعني رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است
و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياء عظام(ع) درباره كسي اين طور
وارد شده باشد... جبرئيل به طور مكرر در اين 75 روز وارد ميشده و مسائل
آتيهاي كه بر ذريه او ميگذشته است، آن مسائل را ميگفته است و حضرت
امير(ع) هم ثبت ميكرده است و شايد يكي از مسائلي كه گفته است، راجع به
مسائلي است كه در عهد ذريه بلندپايه او، حضرت صاحب -سلام الله عليه- است،
براي او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد. ما نميدانيم،
ممكن است»، صحيفه امام(ره) ج20ص5
امام راحل ما(ره) هرگز سخني به
خلاف و كلامي به گزاف نگفته است. پس ماجرا چه بود؟ و جبرئيل امين درباره
«ايران امروز» به زهراي مرضيه(س) چه گفته بود؟ دقيقا نميدانيم! ولي
ميتوانيم به دقت حدس بزنيم. چگونه؟!
3- شايسته نيست- و انتظار هم-
كه در سالروز ميلاد فاطمه(س)، قصه از «غصه» هاي او ساز كنيم ولي شرح
غصههاي آن روز زهرا(س) در بلنداي پيروزيهاي امروز كه همه مديون اوست،
خواندني و خداي مهربان را شكركردني است. چند سال قبل در سالروز شهادت حضرتش
آورده بوديم؛
«زهراي ما(س)، بعد از رحلت رسول خدا(ص) و پيش از
آنكه، خود نيز چشم از جهان فرو بندد و در جوار قرب اله به پدر چشم انتظار
خويش بپيوندد، بارها كوچههاي مدينه را كاويده بود و به ديدن برخي از
«خواص» رفته بود، فاطمه(س) با دلواپسي سفارشهاي رسول خدا(ص) را به آنان
گوشزد كرده بود و عهدي كه با خدا بسته و اكنون بي محابا شكسته بودند را
يادآور شده بود.
زهراي ما(س) ميدانست كه اگر مردم از ولايت علي(ع)
دور شوند بي ترديد به پذيرش ولايت حاكمان جور، مجبور ميشوند. فاطمه(س) در
محروميت جهان اسلام از امامت علي(ع)، «فتنه جمل» را ميديد، نعره مستانه
معاويه در فريب صفين را ميشنيد، در «نهروان»، جهالت خوارج را مينگريست و
در سحرگاه خونين نوزدهم رمضان سال چهلم هجري در محراب مسجد كوفه بر فرق
شكافته علي(ع) ميگريست، اشرافيت بر باد رفته را ميديد كه بار ديگر به
ميدان آمده، حسن(ع) را كه از محروميت مردم گرفتار در چنگال معاويه خون دل
ميخورد و سر مطهر حسين(ع) را ميديد كه در هنگامه خون و فريب اشراف بر
نيزه ميرود، يزيد را ميديد كه سر بريده فرزند رسول خدا(ص) را پيش روي
نهاده، بر لب و دندان او ميزند و اجداد به هلاكت رسيده خود در «بدر» و
«حنين» را به تماشاي انتقام ميخواند! و... مردم مظلوم را كه در چنگال
خونريز «بني اميه» و «بني عباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را كه انگشت
پشيماني به دندان ميگزند و دست حسرت بر پيشاني ميزنند كه كاش ولايت
علي(ع) آن دوستدار محرومان و حامي مظلومان را پاس ميداشتند تا ولايت حجاج
بن يوسفها و منصور دوانيقيها كه خونريز و انسان ستيزند را به زور بر گرده
خويش نداشته باشند.»
دلشوره فاطمه(س) آن روزها، اگرچه پاسخي
نيافت، چرخ اما، كه بي اذن خداي فاطمه(س) نميچرخد، اين دلشوره را با نشاني
از تربت بي نشان او كه حديث تلخ آن روزها بود، در دل خود پيچيد و چرخيد و
چرخيد تا به عصر خميني و خامنهاي رسيد. مرداني از حلقه اولياءالله و سلاله
پاك زهرا(س). مردمي كه رسول خدا(ص) نشاني آنان را به سلمان داده بود، با
پاي جان در پي نداي امام راحل(ره) و خلف حاضر او به ميدان آمدند، آنها نه
در سر سوداي سود داشتند و نه در ركاب خميني و خامنه اي، غم بود و نبود، خون
دادند و خون دل خوردند و عقبههاي تند و نفس گير را درنورديدند تا آن
كه... سقف ظلماني نظام سلطه را شكافتند و طرحي نو كه پسند زهراي مرضيه(س)
بود درانداختند و...
4- فاطمه عزيز! نميگوئيم كاش بودي و ميديدي!
چرا كه هستي و ميبيني. امروز ديگر مانند آن روزها غريب و تنها نيستي.
ديگر نيازي نيست كه شبانه با پهلوي شكسته و دل غمزده، كوچههاي مدينه را
بكاوي و يار همدل و همزباني نيابي كه به ياري علي(ع) و حمايت از «ولي»
برخيزد.
مي بيني زهراي عزيز! امروز سراسر جهان اسلام به نداي آن
روز تو لبيك گفته است. نسيم روح افزا و حيات آفرين اسلام فقط به پرچمي كه
تو برافراشته بودي ميوزد. ايران، لبنان، فلسطين، يمن، مصر، تونس، اردن،
حجاز، ليبي، مراكش و.... هرجا كه مسلماني هست و هر نقطهاي كه مسلمان نشين
است، از تو نام و نشان گرفته است.
ملت ما
«حماسة فتح خرمشهر» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ملت ما به قلم حسين علايي است که در آن می خوانید:
از
بين تمام شهرها، روستاها و سرزمينهايي كه در دوران جنگ تحميلي به اشغال
ارتش عراق درآمد، مهمترين آنها، شهر بندري و با صفاي خرمشهر در جنوب استان
خوزستان بود. در طول تاريخ هرگاه بين ايران و عثماني يا بين ايران و
انگليس يا بين ايران و حكومت بينالنهرين اختلافي رخ داده است، خرمشهر جزو
نخستين مناطق مورد تهاجم خصم بوده است. در آخرين جنگ عراق با ايران هم،
براي چهارمين بار به خرمشهرحمله شدو سرانجام اين شهر پر حادثه در روز چهارم
آبان ماه 1359 به اشغال دشمن درآمد.
يكي از محورهاي عمده و اصلي
تهاجم ارتش عراق به خاك ايران در 31 شهريور 1359، حمله واحدهاي زرهي و
مكانيزه قواي بعثي از مسير جاده بصره - خرمشهر و از طريق مرز شلمچه واقع در
10 كيلومتري ديوارهاي خرمشهر بود. تصرف خرمشهر و آبادان جزو اصليترين
اهداف عراق در جنگ بود زيرا اين دو شهر زيبا به صورت طولي در ساحل اروند
رود بنا شده و گسترش يافته بودند و اشغال و تسلط برآنها ميتوانست رودخانه
عظيم اروند را از دست ايران خارج كند و به كنترل عراق درآورد.
به
همين دليل، ارتش عراق تصرف سريع اين دو بندر مهم ايران را در طرح عملياتي و
در دستور كار خود قرار داده بود. از آنجا كه ايران انتظار يك جنگ تمام
عيار و يك تهاجم گسترده از سوي ارتش عراق را نداشت، بنابراين هيچ يگان رزمي
قابل توجهي در مرز شلمچه و نيز درخرمشهر مستقر نكرده بود و هيچگونه موانع
و استحكاماتي را هم در مرز با عراق ايجاد نكرده بود و حتي مسير عبور لشكر 3
زرهي ارتش عراق را مينگذاري هم نكرده بود.
ارتش عراق هم انتظار
مقاومت جدي از سوي مردم خرمشهر را نداشت و تصور ميكرد با بروز حوادث ايجاد
شده به اسم خلق عرب در ماههاي قبل از جنگ، حداقل مردم عرب زبان خرمشهر در
مقابل اين تهاجم نظامي، بيتفاوت خواهند بود. ولي اينگونه نشد و اشغال
خرمشهر با مقاومت دليرانه مردم و جوانان رزمنده ايراني و حماسهآفرينيهاي
مدافعين شهر، براي ارتش آماده عراق، 34 روز بطول انجاميد. در نخستين ساعات
تهاجم بعثيهاي كافر، ستادهاي مقاومت مردمي در مساجد و حسينيهها و مدارس و
پايگاههاي نظامي شكل گرفت و كربلايي از شجاعت و نترسي برپا شد و ارتش
عراق را پشت دروازههاي خرمشهر گيج و مبهوت كرد.
در چنين شرايطي
تنها نيروهاي سپاه خرمشهر كه سلاح سنگين در اختيار نداشتند و نيروهاي
تفنگدار نيروي دريايي ارتش و رزمندگاني از ژاندارمري و مردم داوطلب از اين
شهر پر خاطره دفاع ميكردند. همه مسوولان كشور به فكر نجات خرمشهر بودند و
در هفته اول جنگ، تعدادي از دانشجويان دانشكده افسري نيروي زميني ارتش هم
به اين شهر اعزام شدند و خوب جنگيدند.
در مجموع تمام قوايي كه در
خرمشهر به دفاع مشغول بودند به اندازه يك تيپ رزمي هم نميشد و زماني كه
ارتش عراق توانست به خيابانهاي آن راه پيدا كند كمتر از 1000 رزمنده در
خرمشهر وجود داشت. در اين 34 روز، حماسههاي فراواني در كوچهپسكوچهها و
خيابانهاي خرمشهر آفريده شد كه در تاريخ مقاومت ملت ايران بهخوبي ثبت شده
است. مسجد جامع به سنگر مقاومت و پناهگاه رزمندگان و علامت پايداري شهر در
برابر اشغالگري و تجاوز و نشانه زنده بودن خرمشهر تبديل شد. مرد و زن،
كوچك و بزرگ به دفاع پرداختند و با افزايش تلفات غيرنظاميان، خانوادههاي
زيادي شهر را رها كردند و صدها هزار نفر از مردم شهر و روستاهاي اطراف،
آواره شدند.
جوانان و حتي نوجواناني همچون بهنام محمدي از خوزستان و
حسين فهميده از شهر قم هم به مقابله با قواي دشمن پرداختند و با جثههاي
ضعيف خود و با نارنجك به مصاف زرهپوشها و تانكهاي دشمن رفتند. اين
فداكاريها آنچنان در مردم ايران هيجان آفريد كه امام خميني چنين
حماسهآفرينهايي را رهبر خود ناميدند. زنان دلاور خرمشهري و غير خرمشهري
هم بيكار ننشستند و همكاري خود را با رزمندگان مدافع شهر در شرايط سخت
محاصره آغاز كردند. حكايت بخش زيادي از اين سلحشوريها و مصيبتها و
افتخارات را ميتوان در كتاب پرجاذبه «دا» خواند و ملاحظه كرد و گريست.
با
اينكه مردم در خانه و كاشانه خود زندگي ميکردند ولي ارتش عراق اين شهر
را زير آتش 90 قبضه انواع خمپاره و توپخانه قرار داد و تعداد زيادي از مردم
خرمشهر و روستاهاي اطراف را قبل از فرار به قتل رساند و مجروح كرد؛
بهطوري كه در سه روز آغاز جنگ حدود 480 نفر از مردم به شهادت رسيدند و
تعداد بيشتري هم زخمي شدند. جنايات ارتش متجاوز عراق آنقدر افزايش يافت
كه با اشغال خرمشهر، اسم اين شهرِ خرم، باسخن مردم به خونينشهر تبديل شد.
خانههاي زيادي خراب شد و اموال مردم به غارت رفت؛ نخلستانها نابود شد و
تاسيسات گمرك و بندر و اموال موجود در آنها به دست ارتش عراق افتاد. از
روزي كه خرمشهر اشغال شد، آرزوي مردم ايران آزادي اين شهر مصيبت ديده و پر
ماجرا بود، زيرا حضور ارتش عراق در آن شهر به معناي تداوم جنگ و به مفهوم
پيروزي آشكار عراق در جنگ با ايران بود. اما فتح خرمشهر كار آسان و سادهيي
نبود.
ارتش عراق تمام تدابير لازم را براي حفظ آن انديشيده بود.
اطراف و پيرامون خرمشهر را به دژی بهظاهر نفوذناپذير تبديل كرده بود.
ايجاد استحكامات فراوان، احداث خاكريزهاي دفاعي، كاشت ميدانهاي مين،
تدابير ضدعمليات از طريق هوا و بهكارگيري انبوه نيروهاي رزمي آموزشديده،
چاره ارتش عراق براي از دست ندادن خرمشهر و ماندن در آن بود. در اختيار
داشتن جاده اهواز – خرمشهر و خط آهن سراسري در اين منطقه نيز به كمك
اشغالگران آمده بود. هيچ راهي براي رسيدن به خرمشهر وجود نداشت. تنها راه
دسترسي به خرمشهر، آزادي حدود 10 هزار كيلومتر مربع از سرزمينهاي استان
خوزستان بود تا راه براي فتح اين شهر پر آوازه و مظلوم باز شود.
جمهوري اسلامي
«غربت فرهنگ فاطمي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
كمتر
اتفاق ميافتد كه سه مناسبت مهم و مرتبط در يك روز با هم جمع شوند. امسال،
از گذر گردش ايام، ميلاد خجسته حضرت فاطمه زهرا سلامالله عليها و سالروز
ميلاد فرزند برومند آنحضرت، امام خميني با سالروز آزادي خرمشهر در يك روز
قرار گرفتهاند.
امروز، سوم خرداد 1390 مصادف با 20 جمادي الثاني
است و اهميت اين همزماني از اين جهت است كه تأكيد امام خميني بر الگو بودن
حضرت فاطمه زهرا با هدف مقدسي كه رزمندگان دوران دفاع مقدس و كساني كه براي
آزادسازي خرمشهر از جان خود گذشتند، داراي پيوندي مستحكم و ناگسستني است.
بنابر اين، بايد از اين فرصت استثنائي براي پاسخ دادن به اين سؤال اساسي كه
امروز جامعه ما چقدر با ارزشهاي به يادگار مانده از حضرت فاطمه زهرا
همراه است؟ استفاده كنيم و به خودمان يادآوري نمائيم كه اگر خدا به ما
فرصتي داده، براساس اين سنت قطعي اله است كه فرموده است: "ثم جعلناكم خلائف
في الأرض لننظر كيف تعملون" (سوره مباركه يونس، آيه 14)
خدا با هيچ
فرد و ملت و امت و قوم و قبيلهاي تعارف ندارد و هيچ تضميني براي ابدي
بودن به آنها نداده است. نتيجه مستقيم و بدون استثناي تخلف از دستورات
الهي، گرفتار شدن در چنگال تبديل و تغيير است و اين يك سنت اله است كه در
طول تاريخ جاري بوده و در آينده نيز جريان خواهد داشت. توصيههاي اكيدي كه
اسلام از زبان امامان معصوم براي محاسبه دارد و معروفترين فراز آن "حاسبوا
قبل ان تحاسبوا" است نيز همين نكته اساسي را گوشزد ميكند.
از
حضرت فاطمه زهرا سلامالله عليها، اين روزها و اين سالها مطالب فراواني
گفته و نوشته ميشود. رسانهها، به ويژه رسانه ملي با گستردگي كمي زيادي كه
دارد، به مناسبت ايامي كه متعلق به اين بانوي بزرگ است، اعم از فاطميه و
عزاداريها و امروز كه روز تولد آن حضرت است، از فضايل ايشان فراوان
ميگويند ولي آنچه موجب تأسف است اينست كه هرچه زمان ميگذرد جامعه ما از
اين كمالات و ارزشها بيشتر فاصله ميگيرد. اين واقعيت تلخ را به روشني
ميتوان در رواج روزافزون بدحجابي و در برخي مناطق بيحجابي، كنار گذاشته
شدن تدريجي چادر كه حجاب برتر و نشانه ملي زنان ايران است، رواج
بيبندوباريها، عادي شدن روابط دختران و پسران، بياعتنائي به حريمهائي
كه علاوه بر شرعي بودن حتي بر سنتهاي ملي ما مبتني هستند و در بسياري از
رفتارها و آداب و عادات و باورهاي جديد مشاهده كرد.
اگر با نگاه
خالي از يكسويه نگريهاي گروه و جناحي و آلوده به بازيها و تعصبات سياسي
به واقعيتهاي امروز جامعه در بخش مربوط به زنان و دختران بنگريم، به اين
نتيجه خواهيم رسيد كه اگر با شرايط كنوني به پيش برويم قطعاً در دامان
زناني كه با چنين فرهنگي بار ميآيند مرداني كه توانستند خرمشهر را آزاد
كنند تربيت نخواهند شد. مردان بزرگي كه خرمشهر را آزاد كردند، فقط دلير
نبودند بلكه با تمام وجود به ارزشهاي ديني اعتقاد و ايمان داشتند. حتي
شجاعت و دليري و دريادلي آنها نيز از همان اعتقاد و ايمانشان مايه ميگرفت و
در باورهاي ديني شان ريشه داشت. اين ايمان را آن مردان بزرگ از مادران
مؤمنه شان گرفته بودند و اينكه امام خميني ميفرمودند از دامن زن است كه
مرد به معراج ميرود، يعني همين.
انقلاب اسلامي هم با فداكاري
مردان با ايماني به پيروزي رسيد كه در دامان زناني كه از حضرت فاطمه زهرا
پيروي ميكردند و فضايل و كمالات آن حضرت را در وجود خود متبلور ميساختند
پرورش يافته بودند. امام خميني با كمك اين مردان و زنان با ايمان توانست
انقلاب اسلامي را به پيروزي برساند و در جنگ تحميلي نيز با تكيه بر غيرت
ديني همين مردان و زنان با ايمان بود كه توانست در برابر دشمنان بايستد و
قدرتهاي بزرگ شرقي و غربي را از نگاه طمعكارانهاي كه به ايران دوخته
بودند پشيمان نمايد.
شرط تداوم انقلاب و تقويت نظام جمهوري اسلامي
اينست كه ارزشها، كمالات و فضايل به يادگار مانده از حضرت فاطمه زهرا، كه
زنان ما را به پشتوانهاي قدرتمند براي شكلگيري انقلاب و منبعي سرشار از
نيروي ايماني براي روحيه دادن به رزمندگان دفاع مقدس و حاميان و حافظان
نظام مقدس جمهوري اسلامي تبديل كرده بود، همچنان در جامعه ما حرف اول را
بزنند و به صورت عملي در جامعه جاري باشند. واقعيت اينست كه ما اكنون در
شعار چيزي كم نداريم اما آنچه در ميدان عمل مشاهده ميشود، چيز ديگري است.
به بالاي 60 درصد ورود دختران به دانشگاهها افتخار ميكنيم اما براي آنچه
از اين رهگذر بر سر خانواده و تربيت فرزندان اين جامعه خواهد آمد نگران
نيستيم! به حضور زنان در مشاغل مختلف ميباليم اما به اين فاجعه كه وقتي
پدران و مادران در حساسترين سالهاي عمر خود بيشتر اوقات شبانه روزشان را
در خارج از خانه و دور از فرزندان ميگذرانند، نسلهاي آينده اين جامعه از
نظر رواني و اعتقادي و عاطفي چه سرنوشتي خواهند داشت فكر نميكنيم!
از
كنار بيبندوباريها و روابط عادي شده دختران و پسران و زنان و مردان و
ناهنجاريهاي برخاسته از آن بيتفاوت عبور ميكنيم و به عوارض منفي اين
پديدهها نميانديشيم. مطمئن باشيم كه با اين روش، نميتوانيم در جامعه
آينده خود زناني كه بتوانند در دامان خود فرزنداني با ويژگيهاي آنان كه
خرمشهر را آزاد كردند و آنان كه جان خود را فداي دفاع از ميهن و انقلاب و
نظام اسلامي كردند داشته باشيم.
خراسان
«اصرار
بر سرپرستي احمدي نژاد بر وزارت نفت؛ اجتهاد در برابر نص» عنوان يادداشت
روز روزنامه خراسان به قلم بهروز بيهقي است كه در آن ميخوانيد:
گويا با
توجه به اظهارات معاون حقوقي رئيس جمهور در حاشيه جلسه روز يکشنبه هيئت
دولت مبني بر اين که رئيس جمهور سرپرست وزارت نفت است قرار نيست اختلاف
نظرهاي اخير بر سر مسائل اجرايي و از جمله تعيين سرپرست براي وزارتخانههاي
بدون وزير، بي حاشيه خاتمه يابد تا مسئولان مجال و فراغ کافي براي پرداختن
به مهم ترين موضوع سال جاري يعني جهاد اقتصادي داشته باشند.
تاسف
بارتر اين که سطح اختلافها آن چنان نازل شده که حال بايد بديه ترين قواعد
حقوقي حاکم بر نظام جمهوري اسلامي ايران را به برخي گوشزد کرد؛ قواعدي که
مبتني بر نصوص قانون اساسي هستند و بي اعتنايي حتي غيرعامدانه به آن ها،
شيرازه امور کشور را از هم ميگسلد.
صاحب نظران علم حقوق و
کارشناسان خبره مسائل اجرايي هم چنان ميتوانند موضوع تصدي سرپرستي وزارت
نفت توسط رئيس جمهور را مورد مداقه و بررسي قرار دهند و له يا عليه آن
استدلال کنند، اما پس از اعلام نظر سخنگوي شوراي نگهبان و اين که با توجه
به «اصول متعدد قانون اساسي و ظهور ذيل اصل ۱۳۵ و سابقه تاريخي وضع آن»
اعضاي اين شورا تصدي سرپرستي وزارتخانههاي بدون وزير را براي رئيس جمهور
جايز ندانستهاند، موضوع محل اختلاف به لحاظ عملي حل و فصل شده تلقي ميشود
زيرا به تصريح اصل ۹۸ قانون اساسي، تفسير اين قانون به عهده شوراي نگهبان
است.
تمکين به تفسير شوراي نگهبان از قانون اساسي از لوازم لاينفک
اصل ۹۸ به شمار ميآيد که جز در برخي دورهها و از سوي برخي گروههاي سياسي
مورد خدشه قرار نگرفته است اما اينک خانم فاطمه بداغي، معاون حقوقي رئيس
جمهور به صراحت بر سرپرستي وزارت نفت توسط رئيس جمهور تاکيد کرده است.
استدلالهاي
معاون حقوقي رئيس جمهور و به ويژه استناد ايشان به تفسير شوراي نگهبان از
اصل ۷۳ قانون اساسي که اساسا از موضوع بحث خارج و درباره شرح و تفسير
قوانين عادي است، اين پرسش بنيادين و در عين حال مخاطره آميز را به ذهن
متبادر ميکند که مگر ميتوان به چون و چراها در برابر تفسير شوراي نگهبان
ادامه داد و رئيس جمهور را سرپرست وزارت نفت خواند؟ از فحوا و نه تصريح
اظهارات معاون حقوقي رئيس جمهور برمي آيد که خانم بداغي ادعاي خود را به
عطف بماسبق شدن يا نشدن قوانين تفسيري مستند کردهاند.
افزون بر
اين که معناي قوانين تفسيري براي ما روشن نيست، اين نکته کاملا بديه است که
شوراي نگهبان در مقام زدودن اختلافهاي مطرح شده و نه تفنني حقوقي به
تفسير اصلي از اصول قانون اساسي ميپردازد و نميتوان اين سوال را پرسيد که
آيا موضوع اختلاف بالفعل مشمول تفسير شوراي نگهبان ميشود يا خير؟ پرسيدن
چنين سوالي در واقع به زير سوال بردن استفسار از شوراي نگهبان و عبث تلقي
کردن تفسير اين شوراست. گو اين که بر اين مبناي واهي، هر مسئولي ميتواند
اقداماتي انجام دهد و از تمکين به نظر بعدا اعلام شده شوراي نگهبان شانه
خالي کند.
شگفت آورتر از اظهارات معاون حقوقي رئيس جمهور، واکنش
مجتبي ثمره هاشمي، دستيار ارشد رئيس جمهور به سوالي در همين زمينه است.
هنگامي که از دستيار ارشد رئيس جمهور سوال شده که با توجه به اين که شوراي
نگهبان اعلام کرده که رئيس جمهور نميتواند سرپرستي وزارت نفت را برعهده
بگيرد، نظر دولت در اين زمينه چيست، گفته است که «کمي صبر کنيد» به اين
ترتيب آقاي ثمره هاشمي نه آن چنان که بايد بي درنگ سرپرستي وزارت نفت توسط
رئيس جمهور را منتفي خوانده و نه انتساب نظر اعلام شده را به شوراي نگهبان
رد کرده است.
بايد پرسيد مگر قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «کمي
صبر» در برابر تفسير شوراي نگهبان را مجاز خوانده و امور کشور را به
شکيبايي اين و آن منوط و مشروط کرده است که کمي صبر جاي تمکين صريح و سريع
به تفسير شوراي نگهبان را گرفته است؟ در محکوم کردن اين رويه ادله فراواني
ميتوان ارائه کرد اما تاکيد رهبر معظم انقلاب بر حجت بودن هميشگي نظر
شوراي نگهبان و تنها مرجع تفسير قانون اساسي خواندن اين شورا (در ديدار ۱۰
ارديبهشت ماه رئيس و اعضاي شوراي عالي استانها و شهرداران مراکز استان
ها)هيچ محمل شرعي و قانوني براي کمي صبر باقي نميگذارد.
رسالت
«بحران زن!» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد:
تاريخ
سنتهاي اجتماعي بشر نشان ميدهد که زن از بدو خلقت در معرض تعدي و ظلمهاي
بسياري بوده است. در يونان زنان را موجوداتي پلشت و شيطاني ميدانستند و
جايگاه دور از شان انسان براي آنها قائل بودند. موجودي حقير که شباهت زيادي
به انسان دارد. در چين ازدواج با زن به معناي مالك شدن او و محروميتش از
ارث به شرط عدم هم غذايي با مرد حتي پسرش بود. چينيها اگر در مواقع سختي و
تنگدستي، دختري بر دختران خانوادشان افزوده ميشد، نوزاد را مظلومانه رها
ميكردند تا از سرماي شب بميرد يا خوراك حيوانات وحشي گردد! آنها حتي ترجيح
ميدادند بين نوزادان دختر و پسر خود، دختران را در پاي بتها قرباني
کنند. در ميان اشراف ايراني دختران و زنان از اقلام صادراتي قلمداد ميشدند
و خريد و فروش آنها قانوني بود. ساليانه بيش از 12 هزار دختر، تنها از
كليشاد صادر ميشد. عربهاي دوران جاهليت نوزادان دختر خود را زنده به گور
ميکردند و برخي از بتهاي شرک آلود خود مثل لات، مني و عزي را زنانه
ميآراستند. و...
اما اين ظلمها در مقابل حق کشي و تعدي که به اسم
" آزادي زن" در يکي دو قرن گذشته عليه چند ميليارد زن روا داشته شده، سر
سوزني بيش نيست. همزمان با انقلاب صنعتي به منظور استفاده از کار ارزان و
دقيق زنان در کارخانه ها، اربابان نظام سرمايه داري با تبليغ و ترويج مقوله
آزادي زن تمام تلاش خود را به کار بردند تا زن را از کانون گرم خانواده
خارج کنند و وي را در کارگاهها و کارخانهها با حقوق ارزان استثمار کنند.
عواقب وحشت ناکي نظير آزار جنسي زنان، بهره کشي و استثمار آنها در محيط
کار، تجارت و قاچاق روز افزون زنان، مسئله مواليد نامشروع، تبعيض جنسيتي،
بيماريهاي مقاربتي، روابط نامشروع جنسي با محارم و... ثمره شوم اين زياده
طلبي و تمتع طلبي مردانه بود. برخي که به سنتهاي اله باور دارند حتي دو
جنگ جهاني اول و دوم را مجازات وضعي ارتباط زنان شوهردار و مردان زن دار در
درون کارخانهها و کارگاههايي ميدانند که در اوايل قرن بيستم متداول شده
بود.
صداي مظلوميت زنانه اگر چه قرنها در گوش بشريت پيچيده اما
در يکي دو قرن اخير اين مظلوميت به يک "بحران" جدي تبديل شده که البته
پروپاگانداي تبليغاتي غرب اجازه پرداختن به اين بحران را نميدهد. چرا که
منافع نظام سرمايه داري اقتضا نميکند تا به قول روزنامه انگليسي زبان "ملت
و جهان" " زنان به خانه برگردند".
به تعبير رهبر معظم انقلاب در
ديدار اخير جمعي از بانوان نخبه با ايشان "شايد تعبير "بحران زن"، تعبير
تعجبآورى باشد. امروز مسئله بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژى و
بحران گرم شدن زمين، به عنوان مسائل اصلى بشريت مطرح ميشود؛ اما هيچ كدام
از اينها مسائل اصلى بشريت نيست. بيشترِ آن چيزهايى كه مشكلات اصلى بشريت
است، برمي گردد به مسائلى كه ارتباط پيدا ميكند با معنويت انسان، با اخلاق
انسان، با رفتار اجتماعى انسانها با يكديگر؛ كه يكى از آنها مسئله زن و
مرد، جايگاه زن، مسئله زن و شأن زن در جامعه است؛ كه اين حقيقتاً يك بحران
است، منتها به رو نمىآورند، مطرح نميكنند و سياستهاى مسلط در دنيا به
صرفه خودشان نميدانند و شايد برخلاف راهبردهاى اصلى خودشان ميدانند كه
اين مسئله را مطرح كنند. "
البته اگر چه به باور اغلب پژوهشگران
بحران به ديدگاه نظاره کنندگان بستگي دارد و آنچه در نزد يک فرد و يا يک
گروه بحران تلقي ميشود، ممکن است در نزد ديگران بحران نباشد اما به نظر
ميرسد فجايعي که امروز پيرامون مسئله زن رخ داده افکار عمومي را متقاعد
مينمايد که جهان با يک بحران جدي به نام "بحران زن" روبهروست.
مظلوميت
و عدم رعايت حقوق زن، جهان امروز را به ورطه بحران بي عدالتي جنسيتي سوق
داده است و به طور بي سابقهاي در حق زنان ظلم روا داشته ميشود. مرکز
مطالعات زنان و فمينيسم آمريکا اعلام کرد: طبق تازهترين آمار، 50 درصد از
زنان شاغل و 15 درصد از مردان شاغل در محيط کار خود مورد آزار و اذيت يا
سوء استفادههاي جنسي قرار ميگيرند. بر اساس گزارشها يک زن از هر شش زن
آمريکايي در کودکي مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته است و يک مرد از هر 33
مرد. گزارش ديگري نيز نشان ميدهد که سالانه 60 هزار مورد تجاوز جنسي در
کشور آفريقاي جنوبي صورت ميگيرد که 40 درصد آن افراد زير 18 سال هستند. بر
پايه گزارشهاي غيررسمي در انگليس نيز، از هر 10 زن، 7 زن در طول زندگي
شغلي خود به مدتي طولاني آزار جنسي ديدهاند. به گزارش يونيسف بسياري از
شهرها و ايالات آمريکا از جمله اوکلند به مراکز اصلي فعاليت باندهاي قاچاق
انسان تبديل شدهاند. براساس گزارش پليس فدرال آمريکا( اف بي آيس )تنها در
سال 2006 ميلادي بالغ بر يکصد هزار زن و دختر 9 تا 19 ساله در اين کشور
توسط باندهاي قاچاق انسان وادار به تن فروشي شدهاند و...
ابعاد
اين بحران خانمانسوز به لحاظ تلفات و خسارتهاي مادي و معنوي آنقدر تکان
دهنده است که در اين مجال نه ميگنجد و نه به لحاظ اخلاقي اقتضا ميکند که
گفته شود. اما واقعيت اين است که بحران زن مثل يک تومور سرطاني در تک تک
سلولهاي اجتماعي در دنياي غرب ريشه دوانيده و دير يا زود اين نظام اجتماعي
بيمار را از پاي در ميآورد.
ايران
«بازنده اصلي» عنوان سرمقاله روزنامه ايران به قلم علياكبر جوانفكر است كه در آن ميخوانيد:
جمهوري
خلق چين كه هرروز بيش از گذشته قدرت اقتصادياش را به رخ غربيها ميكشد،
حجم مبادلات تجاري خود را با جمهوري اسلامي ايران به بيش از 30 ميليارد
دلار در سال افزايش ميدهد.
اين حجم بزرگ بازرگاني خارجي ميان
جمهوري اسلامي ايران با يك كشور ديگر، در حالي است كه رئيس جمهور امريكا از
اعمال شديدترين تحريمها عليه ايران سخن به ميان آورده و ادعاي حذف ايران
اسلامي از بخش بزرگي از نظام اقتصادي دنيا را مطرح كرده است.
با
اين حال وزيران امور خارجه ايران و چين كه اين روزها در پكن نشست دوجانبه
خود را برگزار كردهاند، تمايل دو طرف براي استفاده از ساير ظرفيتهاي
موجود و ارتقاي مبادلات تجاري فيمابين را مورد تأكيد قرار دادهاند.
روند
رو به رشد حجم مبادلات اقتصادي ايران با كشورهاي مختلف جهان، بويژه با
چين، نشان ميدهد كه بازنده اصلي در ستيزهجويي غرب در برابر ايران اسلامي،
شركتهاي امريكايي و اروپايي بودهاند. امريكا و برخي از كشورهاي غربي، در
حالي بازار جذاب ايران را از دست ميدهند كه در آينده براي احياي مجدد
فرصتهاي ازدست رفته خود، بايد وارد گردونه رقابت جدي با كشورهاي قدرتمندي
مانند چين بشوند و اين در حالي است كه قدرتهاي اقتصادي در غرب بسياري از
زمينههاي رقابتي را در نقاط مختلف جهان به حريفان شرقي و بويژه چين واگذار
ميكنند.
چشمانداز تحولات اقتصادي و سياسي جهان، حاكي از آن است
كه كشورهاي غربي در حال مواجه شدن با وضعيت بسيار سخت و شكننده اقتصادي و
تبعات سنگين اجتماعي ناشي از آن هستند و تئوريهاي اقتصادي هيچ راه روشني را
فراروي آنها نميگشايد. بر مبناي همين چشمانداز است كه تحليلگران عرصه
سياست و اقتصاد، انتقال قدرت از غرب به شرق را يك امر حتمي و غير قابل
پيشگيري عنوان ميكنند.
در چنين فضايي، پر واضح به نظر ميرسد كه
دولت امريكا و كشورهاي اروپايي همپيمانش، با از دست دادن فرصت همكاري با
ايران، به دست خود كاري كردهاند كه فرايند اين انتقال قدرت با سرعت بيشتري
انجام شود.
اين در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران در سايه چند
دهه مقاومت و ايستادگي در برابر فشارهاي گوناگون جبهه به هم پيوسته
قدرتهاي زيادهخواه جهاني، راه برون رفت از شرايط دشوار را به خوبي آموخته
است و برخلاف ذهنيتسازيهاي بياساس آقاي اوباما، ايران اسلامي اكنون به
كشوري موفق و پرجاذبه براي ملتهاي آزاديخواه و بويژه ملتهاي مسلمان تبديل
شده است و حتي رسانههاي غربي به اين حقيقت اذعان كردهاند كه رهبر معزز
انقلاب و رئيس جمهور مردمي آن در زمره محبوبترين شخصيتهاي بارز در جهان
اسلام محسوب ميشوند. بنابراين نميتوان كشوري با اين خصوصيات را كه گامهاي
بلندي نيز در مسير پيشرفتهاي همهجانبه به پيش برداشته است، ناديده گرفت.
آگاهان سياسي بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اوباما آخرين تير در
تركش امريكا براي نجات از وضعيت بغرنج و پيچيده سياسي، اقتصادي و اجتماعي
اين كشور است، بنابراين اگر وي به سياست مخرب و غيرعاقلانه خود در قبال
جمهوري اسلامي ايران استمرار بخشد، بهرهاي بيش از آنچه كه اسلافش به دست
آوردند، كسب نخواهد كرد.
واقعيتهاي پيش رو نشان ميدهد كه كشتي
توفانزده امريكا و همپيمانان اروپايي او به يك ناخداي عاقلتر از اوباما
نيازمند است، چه در غير اينصورت اين كشتي سرگردان، از توفان سهمگيني كه
امروز گرفتار آن است، نجات نخواهد يافت.
سياست روز
«بده بستانهاي واشنگتن و لندن» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم مدير مسئول است كه در آن ميخوانيد:
چند
روزي است برخي رسانههاي خارجي از جمله بنگاه بيبيسي فارسي دراخبار و
گزارشات خود از رئيسجمهور آمريکا به عنوان قدرتمندترين شخصيت يا فرد در
جهان نام ميبرد. از طرف ديگر در گفتوگوي اختصاصي دو شب گذشته بيبيسي با
اوباما نيز مصاحبهکننده از او پرسيد: از اينکه قرار است به انگلستان سفر
کنيد و با ملکه بريتانيا به صورت خصوصي ديدار داشته باشيد چه احساسي داريد؟
و اوباما در پاسخ ملکه را براي همه جهانيان قابل احترام دانست و ملاقات با
او را بسيار مهم ارزيابي و اضافه کرد که قبلا هم وي با خانواده سلطنتي
روابط دوستانهاي داشته است.
اين نوع بده بستانها و به عبارتي نان
قرض دادنها، موجب بروز شائبههايي ميگردد که ميتواند دستمايه تحليلهاي
گوناگون شود. دراين نوشتار مختصر، فارغ از مصاديق و شاخصهاي معطوف به
قدرتمندترين و يا قابل احترامترين فرد در جهان به يک شق از موضوع پرداخته
ميشود.
کاهش جدي محبوبيت شخص رئيسجمهور آمريکا و ياس مردم از
تحقق وعدههاي انتخاباتي و تشديد اين معضل پس از وقوع بحران اقتصادي در غرب
و در نهايت غافلگيري نهادهاي اطلاعاتي که داعيه تسلط به تمامي فعل و
انفعالات کشورها را در اقصي نقاط جهان خصوصا خاورميانه داشتند، ولي
نتوانسته بودند رويدادهاي نادر وبسيار بزرگ چند ماه گذشته را پيشبيني کنند
موجب شد که سناريوي ناشيانه بنلادن در دستور كار قرارگيرد. اين
سناريواگرچه توانست در گام اول هشت درصد به محبويت اوباما بيفزايد ولي به
اعتقاد كارشناسان بيطرف بين الملل، ديري نخواهد پاييد که پاشنهآشيل کاخ
سفيد شود. چرا که فرآيند پيش بيني شده و ضعف در تمهيدات پروژه بنلادن،
سئوالات بسياري را بدون پاسخ گذارد. لذا اگر افکار عمومي از آن غفلت نکند
ميتواند عامل بزرگترين دغدغه مقامات واشنگتن شود. از اينرو بلندگوي
غولهاي رسانهاي غرب تلاش دارند با بزرگنمايي عمليات مذكوردر پاکستان،
افکار و اذهان عمومي را اداره نمايند و اجازه طرح ابهامات پيراموني را
ندهند.
از طرف ديگر اعتراضات آرام و بعضا همراه با خشونت پيرامون
مراسم عروسي مربوط به خانواده سلطنتي انگليس وهزينههاي گزاف آن در مقطع
زماني که اقتصاد انگلستان با بحرانهاي بزرگ اقتصادي دست و پنجه نرم ميکند
احساس خطر جدي را براي صاحبان قدرت در لندن فراهم کرده است. لذا افتخار
کردن اوباما (به قول آنها قدرتمندترين مرد دنيا) براي ديدار با ملکه
انگليس هم ميتواند مصرف داخلي مردم انگليس را تامين نمايد تا جبران خدمتي
باشد كه رسانههاي انگليسي براي متصف كردن اوباما بكارگرفتهاند. لذا آنچه
به نظر ميرسد نبايد رسانهها از آن غفلت كنند بيان حقايق مربوط به رفتار
مالي خانواده سلطنتي وبحران مقبوليت آنهاست وهمينطور بررسي ابعاد قدرت
نمايي كاذب واشنگتن در عرصه بين الملل، وآگاه بخشي افكار عمومي ملل است.
ابتكار
«ققنوس آزادي در خرمشهر!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد:
چه
بهشتاب و برقآسا ميگذرد، اين ساليان دراز عمر در گذر روزگار. گويا
ديروز همين امروز است. وقتي در سايهسار ديوارهاي منازل، در کنار گذر معابر
و در يک هواي خوشنسيم دلنشين بهاري در روستا، با عدهاي از اهالي و
معلمان روستا جمع بوديم، همگي بدون تکلف از آزادي خرمشهر با شور و حماسه و
شوق گپ ميزديم.
هرکس گوشهاي از اخبار آزادي خونينشهر را ميگفت،
بهگونهاي که انگار تجسم اخلاق و صميمت رزمندگان و حماسهآفرينان در روح
ما حلول کرده بود و براي بازگويي اخبار عمليات حد و مرز سِني وجود نداشت.
همه با خندههايي که در صورتشان نقش بسته بود، سراپا گوش بودند تا سخنان ما
كوچكترها را بشنوند.
شور و شوقي که گاه توأم با حسرت و نالههاي
سردآسايي همراه بود که کالبد ما را ميلرزاند. حسرت و حسادتي که به دليل
محدوديت سن نميتوانستيم در اين حماسه بزرگ و تاريخي شريک باشيم و نام و
ياد خود را بر جريده عالم ثبت کنيم. حماسهاي بزرگ که غرور تاريخي را به يک
ملت بازگرداند و اجازه نداد تکرار تاريخ اينبار بهصورت تراژدي مضحک
دوباره تکرار شود.
پس از آزادي خرمشهر، حماسه آن به وادي اسطورهها
رفت و قهرمانان به بافت اسطورهاي ملي تبديل شدند. باآنکه نسل جديد جامعه
به علت گسست نسلها اکثر آرمانها و باورهاي نسل پيشين خود را فراموش کرد،
الگوها و باورهاي جديدي براي زندگي نو يافته؛ اما وقتي سرود «ممد نبودي
ببيني...» يا صداي گوينده وقت راديو «شنوندگان عزيز خرمشهر آزاد شد» را
ميشنوند، اشک شوق بر ديدگانشان جاري ميشود و براي لحظهاي دوباره شنيدن
آنها مشتاقتر و ياد و خاطره ققنوس آزادي خرمشهر در ذهنشان پر ميگيرد.
عشقورزيدن
به ميهن و مراد را شايد نتوان براساس محک عقلانيت سنجيد؛ اما عشق نيرويي
است که همه مرزها را در مينوردد تا انسان را به مقصد نهايي خويش نزديکتر
گرداند. اولينبار نبود که پيکر نجيب مام وطن مورد هجوم ترکههاي بيدادگران
تاريخ و طمعورزان کشورگشا قرار ميگيرد. خاك پاك ايران اهورايي بارها
توسط بيگانگاني همچون اسکندر و ترک و تازي، جولانگاه خونريزي و ترکتازي
قرارگرفت. پس از هر هجومي، اجداد و نياکان ما درمقابل بيرحميها ايستادند.
آنها توانستند اقوام مهاجم را رام کرده و با بستههاي فرهنگي
آنان را بدرقه کنند و سرکشان رامنشده را به موزه تاريخ بسپارند. در
زمانهاي که بعد از هجوم هر قوم وحشي کسي را ياراي نفسکشيدن نبود، ملت
ايران توانست با پايداري، حافظ تمام باورها و ارزشهاي ملي خود باشد.
ديکتاتور
عراق در مشابهتسازي تاريخي و خالدبنوليد قلمدادکردن خود، ميخواست بار
ديگر حادثه قادسيه را تکرار کند، غافل از آنکه نه امام(ه) فرزانه ايران
شاهان خوشعيش و نوش ساساني بود و نه فرزندان دلير امروز سپاهيان غرق در
تجملات رستم فرخزاد.
بدنه لشکريان و رزمندگان بهپاخاسته ايران
از طبقات سختكوش و خودساختهاي بودند که چنان درسي از ادب به همه
طمعورزان تاريخ دادند تا کسي بار ديگر هوس تجاوز به ايران را در سر
نپروراند. آزادي خرمشهر به رويدادهاي تاريخي ماندگار ايران تبديل شد؛ اما
گلايهها و حکايتهاي آن همچنان باقي است.
در سومخرداد، خونينشهر
دوباره خرمشهر شد و در غروبي غمگين و غريبانه، حماسهسازان آن به واديهاي
فراموشي تاريخ سپرده ميشوند. حماسه شهيداني که امروز روح جاويدشان بر
فراز نخلهاي بيسر آن سرزمين، نظارهگر رنجها و آلام ملي مردم سرزمين و
کشور خود هستند. نخلهاي بي سر و سوختهايکه حکايتها دارند.
همانهايي
که با راستقامتي و استواري به همه مجاهدان و عاشقان درس پايداري ميدانند
و با زبان بيزباني ميگفتند: اي سروهاي راستقامتان جاودانه تاريخ بايد
با صلابت ايستاد و رزميد و ايستاده رفت. آيا متوليان فرهنگي ما در تربيت
نسل امروز موفق بودهاند که برآيند آنرا شهيداني همچون بهنام محمدي و محمد
جهانآراها باشند.
آفرينش
«تاثير کاهش توليدات داخلي برمعيشت مردم» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد:
طرح هدفمندي يارانهها در ابتداي راه با تزريق پول به خانوارهاي ايراني سبب افزايش نقدينگي در جامعه گرديد.
افزايش
تقاضا براي خريد کالا باعث رونق موقتي بازار شد. اما پس از مدت کوتاه نياز
به توليد افزايش پيدا کرد از سوي ديگر با آزاد سازي قيمت حاملهاي انرژي و
افزايش هزينههاي توليد براي کارخانجات، مراكز توليدي و کاهش توليد شاهد
رشد تورم در بازار بوديم. اما راه کارهاي نادرستي که درحل اين مشکل اتخاذ
گرديده باعث نمک پاشيدن برزخم بازار شده است. سياست روند کنترل قيمتها از
سوي دولت نه تنها مرهمي بر اين روند نگذاشت بلکه باعث افزايش سرعت حرکت
توليدکنندگان به سمت رکود در توليد گرديد.
اين واقعيتي است که
افزايش چند برابري قيمت انرژي در خط توليد کارخانجات سبب تعطيلي تعداد
کثيري از واحدهاي توليدي گرديده است. اين کاهش توليد و تعطيلي کارخانجات به
طور مستقيم باعث بيکاري بسياري از کارگران، افزايش قيمت کالاها، ايجاد
فرصت براي سودجويان و اخلال گران براي برهم زدن تعادل چرخه عرضه و تقاضا
گرديده است. و به طور کلي نظم و اعتدال در معيشت مردم را برهم زده است.
در
حال حاضر شاهد افزايش 9 تا 12 درصدي کالاهاي خوراکي هستيم که اين
آماربازهم با واقعيتهاي بازار تفاوت دارد. اين در حالي است كه افزايش قيمت
محصولات غذايي و خوراكي و قطع يارانههاي انرژي و افزايش جهشي قيمتها
شرايط زندگي را براي خانوارهاي متوسط و متوسط به پايين شهري بسيار مشكل تر
از گذشته ساخته است.
عامل ديگري که دولت با اقدام به آن کمر همت و
قدرت توليدکنندگان را تضعيف كرده بحث واردات ميباشد. واردات محصولات خارجي
با قيمت و کيفيت پايين تر سبب رکود در امر توليد داخلي گرديده است. و
مسلما مردم هم براي کاهش فشار ناشي از آزاد سازي قيمتها ميل ورغبت بيشتري
به خريد کالاهاي ارزان دارد. به عنوان مثال افزايش قيمت تخم مرغ در بازار
ناشي از کاهش توليدي بود که مرغداريها علت آن را عدم توانايي در تامين
هزينههاي توليد عنوان کردند. و اين روند باعث تعطيلي بسياري از واحدهاي
توليد تخم مرغ گرديد. و تعداد ديگري هم که با کاهش تعداد نيرو همچنان به
توليد ادامه ميدادند با واردات تخم مرغ از چين اکثرا دچار ورشکستگي شدند.
اين
اوضاع حکايت دادن ماه و عدم آموزش ماهيگيري از سوي دولت ميباشد. دولت
محترم اعلام کرد که دادن يارانهها به مردم درراستاي ارتقاي سطح معيشت آنها
ميباشد. اما بدور از جهت گيري منفي نسبت به اين اقدام صحيح بايد بگوييم
که چنين امري محقق نگرديده است و سطح زندگي مردم را در مقطع کنوني ارتقا
نداده است. اگر به جاي راه کارهاي کنترلي بازار و مقوله غيرمنطقي و بدون
ضابطه واردات درامر حل مشکل معيشت مردم، دولت از کارخانجات و واحدهاي
توليدي حمايت بيشتري انجام ميداد مطمئنا هم زمينه افزايش توليدات داخلي
فراهم ميشد و هم بازار کشور نياز به واردات اجناس بي کيفيت خارجي پيدا
نميکرد.
بر اساس آمارهاي اعلامي ازسوي نهادهاي رسمي پس ازاجراي
طرح هدفمندي يارانهها در مصرف آب، برق، گاز و بنزين کاهش مصرف چشم گير
بوده است و اين از توفيقات اين طرح اقتصادي است اما جاي تامل است که اين
کاهش مصرف چرا به بخش توليدي کشور تزريق نميشود تا باعث شکوفايي صنعت و
توليد در کشور گردد. کجاي معادلات پيش بيني شده اشتباه است که به جاي رونق
واحدهاي توليد شاهد رکود و تعطيلي آنها هستيم؟
دنياي اقتصاد
«ادغام و منطق اقتصادی» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است كه در آن ميخوانيد:
آیا
ادغام وزارتخانهها به نفع اقتصاد ملی است؟ آیا کمتر شدن تعداد
وزارتخانهها، اما پر حجمتر شدن آنها، باعث افزایش کارآیی ميشود؟
برای
پاسخ به این گونه پرسشها، نیاز به یک معیار است. معیاری که چند سالی است
در مقام نظر، مورد پسند سیاسیون قرار گرفته است و آن این که، افزایش درآمد
ملی با کاهش تصدیهاي دولت در اقتصاد و کمتر شدن سهم آن در اقتصاد ملی هم
در سمت درآمدها و هم مخارج حاصل ميشود؛ بنابراین پرسش صحیح در مورد ادغام
وزارتخانهها این است که بپرسیم: آیا ادغام وزارتخانهها موجب کاهش دخالت
دولت در اقتصاد ميشود یا خیر؟ آیا کاهش تعداد وزارتخانهها به معنی کاهش
سهم دولت از اقتصاد ملی است؟
حال پاسخ به این پرسشها شاید آسانتر
از سوالات نخستین باشد. بیتردید تنها زمانی ميتوان از کاهش سهم دولت در
اقتصاد سخن گفت که حجم وزارتخانههاي دولتی کاهش یابد و نه آنکه تعداد
آنها کمتر شود. اگر پس از ادغام، هر یک از وزارتخانههاي قبلی، ادارات و
سیستم بوروکراتیک خود را تغییر ندهد و تنها یک وزیر بر دو دستگاه احاطه
داشته باشد، آن گاه به یقین ميتوان گفت حجم دولت کاهش نیافته است. در
حقیقت منطق ادغام این است که چون کاری که یک وزارتخانه ميکند، مشابه
وزارتخانه دیگری است، آنگاه ميتوان با ا
«... از امت خود راضي هستي؟» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد:
1-
در جريان جنگ احد به ناگاه اين شايعه بر سر زبانها افتاد و دهان به دهان
چرخيد كه «رسول خدا(ص) به شهادت رسيده است». با شنيدن اين شايعه كه در
گرماگرم جنگ، دور از انتظار به نظر نميرسيد، جماعتي از مومنان در ادامه
نبرد به ترديد افتادند و گروه از آنان كه پايان عمر رسول خدا(ص) را، پايان
عمر اسلام نوپاي آن روز ميدانستند و با رفتن پيامبراعظم(ص)، همه آنچه
آورده بود را از دست رفته تصور ميكردند! با دلواپسي پاي از ميدان پس
كشيدند، اگرچه شمار بيشتري به نبرد ادامه دادند. در پي اين واقعه بود كه
خداي سبحان به كلام وحي، پا پس كشيدگان را ملامت فرمود؛ «محمد(ص)، رسول
خداست و پيش از او نيز پيامبراني بودهاند، آيا اگر او رحلت كند و يا به
شهادت برسد، به گذشتهها بازمي گرديد»؟ -آيه 144سوره مباركه آل عمران- شايد
آن عده كه پا پس كشيدند، پيش از آن زمزمه خناسان را شنيده بودند كه رسول
خدا(ص)، فرزند پسر ندارد و اگر چشم از جهان فرو بندد، طومار اسلام درهم
خواهد پيچيد و آئين تازه از راه رسيده با آورنده آن خواهد رفت! اين آرزوي
اشراف و مشركان اشرافيت از دست داده، اما خيال خام بود چرا كه خداي منان و
مهربان، فاطمه(س) را -نه فقط- به رسول خدا(ص)، كه تا هميشه تاريخ به اسلام،
مسلمانان و همه دنياي دين باوران و خدا دوستان، بخشيده بود. زهراي ما (س)
را «كوثر» ناميده بود و به وجود مباركش حجت آورده و خطاب به رسول خدا(ص)-
بخوانيد همگان- بشارت داده بود كه «دشمنان تو، بي عقبه هستند»... خداي
مهربان، فاطمه(س)، دختر رسول خدا(ص)، همسر اميرمومنان(ع) و مادر تمامي
امامان عليهم السلام را «محور» و «اساس» ماندگاري اسلام معرفي كرده بود.
2-
«من راجع به حضرت صديقه- سلام الله عليها- خودم را قاصر ميدانم كه ذكري
بكنم. فقط اكتفا ميكنم به يك روايت كه در كافي شريفه است و با سند معتبر
نقل شده است و آن روايت اين است كه حضرت صادق-سلام الله عليه- ميفرمايند،
فاطمه -سلام الله عليها- بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در اين دنيا بودند
و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت و جبرئيل امين ميآمد خدمت ايشان و به
ايشان تعزيت عرض ميكرد و مسائلي از آينده نقل ميكرد. ظاهر روايت اين است
كه در اين 75 روز مراودهاي بوده است. يعني رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است
و گمان ندارم كه غير از طبقه اول از انبياء عظام(ع) درباره كسي اين طور
وارد شده باشد... جبرئيل به طور مكرر در اين 75 روز وارد ميشده و مسائل
آتيهاي كه بر ذريه او ميگذشته است، آن مسائل را ميگفته است و حضرت
امير(ع) هم ثبت ميكرده است و شايد يكي از مسائلي كه گفته است، راجع به
مسائلي است كه در عهد ذريه بلندپايه او، حضرت صاحب -سلام الله عليه- است،
براي او ذكر كرده است كه مسائل ايران جزو آن مسائل باشد. ما نميدانيم،
ممكن است»، صحيفه امام(ره) ج20ص5
امام راحل ما(ره) هرگز سخني به
خلاف و كلامي به گزاف نگفته است. پس ماجرا چه بود؟ و جبرئيل امين درباره
«ايران امروز» به زهراي مرضيه(س) چه گفته بود؟ دقيقا نميدانيم! ولي
ميتوانيم به دقت حدس بزنيم. چگونه؟!
3- شايسته نيست- و انتظار هم-
كه در سالروز ميلاد فاطمه(س)، قصه از «غصه» هاي او ساز كنيم ولي شرح
غصههاي آن روز زهرا(س) در بلنداي پيروزيهاي امروز كه همه مديون اوست،
خواندني و خداي مهربان را شكركردني است. چند سال قبل در سالروز شهادت حضرتش
آورده بوديم؛
«زهراي ما(س)، بعد از رحلت رسول خدا(ص) و پيش از
آنكه، خود نيز چشم از جهان فرو بندد و در جوار قرب اله به پدر چشم انتظار
خويش بپيوندد، بارها كوچههاي مدينه را كاويده بود و به ديدن برخي از
«خواص» رفته بود، فاطمه(س) با دلواپسي سفارشهاي رسول خدا(ص) را به آنان
گوشزد كرده بود و عهدي كه با خدا بسته و اكنون بي محابا شكسته بودند را
يادآور شده بود.
زهراي ما(س) ميدانست كه اگر مردم از ولايت علي(ع)
دور شوند بي ترديد به پذيرش ولايت حاكمان جور، مجبور ميشوند. فاطمه(س) در
محروميت جهان اسلام از امامت علي(ع)، «فتنه جمل» را ميديد، نعره مستانه
معاويه در فريب صفين را ميشنيد، در «نهروان»، جهالت خوارج را مينگريست و
در سحرگاه خونين نوزدهم رمضان سال چهلم هجري در محراب مسجد كوفه بر فرق
شكافته علي(ع) ميگريست، اشرافيت بر باد رفته را ميديد كه بار ديگر به
ميدان آمده، حسن(ع) را كه از محروميت مردم گرفتار در چنگال معاويه خون دل
ميخورد و سر مطهر حسين(ع) را ميديد كه در هنگامه خون و فريب اشراف بر
نيزه ميرود، يزيد را ميديد كه سر بريده فرزند رسول خدا(ص) را پيش روي
نهاده، بر لب و دندان او ميزند و اجداد به هلاكت رسيده خود در «بدر» و
«حنين» را به تماشاي انتقام ميخواند! و... مردم مظلوم را كه در چنگال
خونريز «بني اميه» و «بني عباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را كه انگشت
پشيماني به دندان ميگزند و دست حسرت بر پيشاني ميزنند كه كاش ولايت
علي(ع) آن دوستدار محرومان و حامي مظلومان را پاس ميداشتند تا ولايت حجاج
بن يوسفها و منصور دوانيقيها كه خونريز و انسان ستيزند را به زور بر گرده
خويش نداشته باشند.»
دلشوره فاطمه(س) آن روزها، اگرچه پاسخي
نيافت، چرخ اما، كه بي اذن خداي فاطمه(س) نميچرخد، اين دلشوره را با نشاني
از تربت بي نشان او كه حديث تلخ آن روزها بود، در دل خود پيچيد و چرخيد و
چرخيد تا به عصر خميني و خامنهاي رسيد. مرداني از حلقه اولياءالله و سلاله
پاك زهرا(س). مردمي كه رسول خدا(ص) نشاني آنان را به سلمان داده بود، با
پاي جان در پي نداي امام راحل(ره) و خلف حاضر او به ميدان آمدند، آنها نه
در سر سوداي سود داشتند و نه در ركاب خميني و خامنه اي، غم بود و نبود، خون
دادند و خون دل خوردند و عقبههاي تند و نفس گير را درنورديدند تا آن
كه... سقف ظلماني نظام سلطه را شكافتند و طرحي نو كه پسند زهراي مرضيه(س)
بود درانداختند و...
4- فاطمه عزيز! نميگوئيم كاش بودي و ميديدي!
چرا كه هستي و ميبيني. امروز ديگر مانند آن روزها غريب و تنها نيستي.
ديگر نيازي نيست كه شبانه با پهلوي شكسته و دل غمزده، كوچههاي مدينه را
بكاوي و يار همدل و همزباني نيابي كه به ياري علي(ع) و حمايت از «ولي»
برخيزد.
مي بيني زهراي عزيز! امروز سراسر جهان اسلام به نداي آن
روز تو لبيك گفته است. نسيم روح افزا و حيات آفرين اسلام فقط به پرچمي كه
تو برافراشته بودي ميوزد. ايران، لبنان، فلسطين، يمن، مصر، تونس، اردن،
حجاز، ليبي، مراكش و.... هرجا كه مسلماني هست و هر نقطهاي كه مسلمان نشين
است، از تو نام و نشان گرفته است.
ملت ما
«حماسة فتح خرمشهر» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ملت ما به قلم حسين علايي است که در آن می خوانید:
از
بين تمام شهرها، روستاها و سرزمينهايي كه در دوران جنگ تحميلي به اشغال
ارتش عراق درآمد، مهمترين آنها، شهر بندري و با صفاي خرمشهر در جنوب استان
خوزستان بود. در طول تاريخ هرگاه بين ايران و عثماني يا بين ايران و
انگليس يا بين ايران و حكومت بينالنهرين اختلافي رخ داده است، خرمشهر جزو
نخستين مناطق مورد تهاجم خصم بوده است. در آخرين جنگ عراق با ايران هم،
براي چهارمين بار به خرمشهرحمله شدو سرانجام اين شهر پر حادثه در روز چهارم
آبان ماه 1359 به اشغال دشمن درآمد.
يكي از محورهاي عمده و اصلي
تهاجم ارتش عراق به خاك ايران در 31 شهريور 1359، حمله واحدهاي زرهي و
مكانيزه قواي بعثي از مسير جاده بصره - خرمشهر و از طريق مرز شلمچه واقع در
10 كيلومتري ديوارهاي خرمشهر بود. تصرف خرمشهر و آبادان جزو اصليترين
اهداف عراق در جنگ بود زيرا اين دو شهر زيبا به صورت طولي در ساحل اروند
رود بنا شده و گسترش يافته بودند و اشغال و تسلط برآنها ميتوانست رودخانه
عظيم اروند را از دست ايران خارج كند و به كنترل عراق درآورد.
به
همين دليل، ارتش عراق تصرف سريع اين دو بندر مهم ايران را در طرح عملياتي و
در دستور كار خود قرار داده بود. از آنجا كه ايران انتظار يك جنگ تمام
عيار و يك تهاجم گسترده از سوي ارتش عراق را نداشت، بنابراين هيچ يگان رزمي
قابل توجهي در مرز شلمچه و نيز درخرمشهر مستقر نكرده بود و هيچگونه موانع
و استحكاماتي را هم در مرز با عراق ايجاد نكرده بود و حتي مسير عبور لشكر 3
زرهي ارتش عراق را مينگذاري هم نكرده بود.
ارتش عراق هم انتظار
مقاومت جدي از سوي مردم خرمشهر را نداشت و تصور ميكرد با بروز حوادث ايجاد
شده به اسم خلق عرب در ماههاي قبل از جنگ، حداقل مردم عرب زبان خرمشهر در
مقابل اين تهاجم نظامي، بيتفاوت خواهند بود. ولي اينگونه نشد و اشغال
خرمشهر با مقاومت دليرانه مردم و جوانان رزمنده ايراني و حماسهآفرينيهاي
مدافعين شهر، براي ارتش آماده عراق، 34 روز بطول انجاميد. در نخستين ساعات
تهاجم بعثيهاي كافر، ستادهاي مقاومت مردمي در مساجد و حسينيهها و مدارس و
پايگاههاي نظامي شكل گرفت و كربلايي از شجاعت و نترسي برپا شد و ارتش
عراق را پشت دروازههاي خرمشهر گيج و مبهوت كرد.
در چنين شرايطي
تنها نيروهاي سپاه خرمشهر كه سلاح سنگين در اختيار نداشتند و نيروهاي
تفنگدار نيروي دريايي ارتش و رزمندگاني از ژاندارمري و مردم داوطلب از اين
شهر پر خاطره دفاع ميكردند. همه مسوولان كشور به فكر نجات خرمشهر بودند و
در هفته اول جنگ، تعدادي از دانشجويان دانشكده افسري نيروي زميني ارتش هم
به اين شهر اعزام شدند و خوب جنگيدند.
در مجموع تمام قوايي كه در
خرمشهر به دفاع مشغول بودند به اندازه يك تيپ رزمي هم نميشد و زماني كه
ارتش عراق توانست به خيابانهاي آن راه پيدا كند كمتر از 1000 رزمنده در
خرمشهر وجود داشت. در اين 34 روز، حماسههاي فراواني در كوچهپسكوچهها و
خيابانهاي خرمشهر آفريده شد كه در تاريخ مقاومت ملت ايران بهخوبي ثبت شده
است. مسجد جامع به سنگر مقاومت و پناهگاه رزمندگان و علامت پايداري شهر در
برابر اشغالگري و تجاوز و نشانه زنده بودن خرمشهر تبديل شد. مرد و زن،
كوچك و بزرگ به دفاع پرداختند و با افزايش تلفات غيرنظاميان، خانوادههاي
زيادي شهر را رها كردند و صدها هزار نفر از مردم شهر و روستاهاي اطراف،
آواره شدند.
جوانان و حتي نوجواناني همچون بهنام محمدي از خوزستان و
حسين فهميده از شهر قم هم به مقابله با قواي دشمن پرداختند و با جثههاي
ضعيف خود و با نارنجك به مصاف زرهپوشها و تانكهاي دشمن رفتند. اين
فداكاريها آنچنان در مردم ايران هيجان آفريد كه امام خميني چنين
حماسهآفرينهايي را رهبر خود ناميدند. زنان دلاور خرمشهري و غير خرمشهري
هم بيكار ننشستند و همكاري خود را با رزمندگان مدافع شهر در شرايط سخت
محاصره آغاز كردند. حكايت بخش زيادي از اين سلحشوريها و مصيبتها و
افتخارات را ميتوان در كتاب پرجاذبه «دا» خواند و ملاحظه كرد و گريست.
با
اينكه مردم در خانه و كاشانه خود زندگي ميکردند ولي ارتش عراق اين شهر
را زير آتش 90 قبضه انواع خمپاره و توپخانه قرار داد و تعداد زيادي از مردم
خرمشهر و روستاهاي اطراف را قبل از فرار به قتل رساند و مجروح كرد؛
بهطوري كه در سه روز آغاز جنگ حدود 480 نفر از مردم به شهادت رسيدند و
تعداد بيشتري هم زخمي شدند. جنايات ارتش متجاوز عراق آنقدر افزايش يافت
كه با اشغال خرمشهر، اسم اين شهرِ خرم، باسخن مردم به خونينشهر تبديل شد.
خانههاي زيادي خراب شد و اموال مردم به غارت رفت؛ نخلستانها نابود شد و
تاسيسات گمرك و بندر و اموال موجود در آنها به دست ارتش عراق افتاد. از
روزي كه خرمشهر اشغال شد، آرزوي مردم ايران آزادي اين شهر مصيبت ديده و پر
ماجرا بود، زيرا حضور ارتش عراق در آن شهر به معناي تداوم جنگ و به مفهوم
پيروزي آشكار عراق در جنگ با ايران بود. اما فتح خرمشهر كار آسان و سادهيي
نبود.
ارتش عراق تمام تدابير لازم را براي حفظ آن انديشيده بود.
اطراف و پيرامون خرمشهر را به دژی بهظاهر نفوذناپذير تبديل كرده بود.
ايجاد استحكامات فراوان، احداث خاكريزهاي دفاعي، كاشت ميدانهاي مين،
تدابير ضدعمليات از طريق هوا و بهكارگيري انبوه نيروهاي رزمي آموزشديده،
چاره ارتش عراق براي از دست ندادن خرمشهر و ماندن در آن بود. در اختيار
داشتن جاده اهواز – خرمشهر و خط آهن سراسري در اين منطقه نيز به كمك
اشغالگران آمده بود. هيچ راهي براي رسيدن به خرمشهر وجود نداشت. تنها راه
دسترسي به خرمشهر، آزادي حدود 10 هزار كيلومتر مربع از سرزمينهاي استان
خوزستان بود تا راه براي فتح اين شهر پر آوازه و مظلوم باز شود.
جمهوري اسلامي
«غربت فرهنگ فاطمي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
كمتر
اتفاق ميافتد كه سه مناسبت مهم و مرتبط در يك روز با هم جمع شوند. امسال،
از گذر گردش ايام، ميلاد خجسته حضرت فاطمه زهرا سلامالله عليها و سالروز
ميلاد فرزند برومند آنحضرت، امام خميني با سالروز آزادي خرمشهر در يك روز
قرار گرفتهاند.
امروز، سوم خرداد 1390 مصادف با 20 جمادي الثاني
است و اهميت اين همزماني از اين جهت است كه تأكيد امام خميني بر الگو بودن
حضرت فاطمه زهرا با هدف مقدسي كه رزمندگان دوران دفاع مقدس و كساني كه براي
آزادسازي خرمشهر از جان خود گذشتند، داراي پيوندي مستحكم و ناگسستني است.
بنابر اين، بايد از اين فرصت استثنائي براي پاسخ دادن به اين سؤال اساسي كه
امروز جامعه ما چقدر با ارزشهاي به يادگار مانده از حضرت فاطمه زهرا
همراه است؟ استفاده كنيم و به خودمان يادآوري نمائيم كه اگر خدا به ما
فرصتي داده، براساس اين سنت قطعي اله است كه فرموده است: "ثم جعلناكم خلائف
في الأرض لننظر كيف تعملون" (سوره مباركه يونس، آيه 14)
خدا با هيچ
فرد و ملت و امت و قوم و قبيلهاي تعارف ندارد و هيچ تضميني براي ابدي
بودن به آنها نداده است. نتيجه مستقيم و بدون استثناي تخلف از دستورات
الهي، گرفتار شدن در چنگال تبديل و تغيير است و اين يك سنت اله است كه در
طول تاريخ جاري بوده و در آينده نيز جريان خواهد داشت. توصيههاي اكيدي كه
اسلام از زبان امامان معصوم براي محاسبه دارد و معروفترين فراز آن "حاسبوا
قبل ان تحاسبوا" است نيز همين نكته اساسي را گوشزد ميكند.
از
حضرت فاطمه زهرا سلامالله عليها، اين روزها و اين سالها مطالب فراواني
گفته و نوشته ميشود. رسانهها، به ويژه رسانه ملي با گستردگي كمي زيادي كه
دارد، به مناسبت ايامي كه متعلق به اين بانوي بزرگ است، اعم از فاطميه و
عزاداريها و امروز كه روز تولد آن حضرت است، از فضايل ايشان فراوان
ميگويند ولي آنچه موجب تأسف است اينست كه هرچه زمان ميگذرد جامعه ما از
اين كمالات و ارزشها بيشتر فاصله ميگيرد. اين واقعيت تلخ را به روشني
ميتوان در رواج روزافزون بدحجابي و در برخي مناطق بيحجابي، كنار گذاشته
شدن تدريجي چادر كه حجاب برتر و نشانه ملي زنان ايران است، رواج
بيبندوباريها، عادي شدن روابط دختران و پسران، بياعتنائي به حريمهائي
كه علاوه بر شرعي بودن حتي بر سنتهاي ملي ما مبتني هستند و در بسياري از
رفتارها و آداب و عادات و باورهاي جديد مشاهده كرد.
اگر با نگاه
خالي از يكسويه نگريهاي گروه و جناحي و آلوده به بازيها و تعصبات سياسي
به واقعيتهاي امروز جامعه در بخش مربوط به زنان و دختران بنگريم، به اين
نتيجه خواهيم رسيد كه اگر با شرايط كنوني به پيش برويم قطعاً در دامان
زناني كه با چنين فرهنگي بار ميآيند مرداني كه توانستند خرمشهر را آزاد
كنند تربيت نخواهند شد. مردان بزرگي كه خرمشهر را آزاد كردند، فقط دلير
نبودند بلكه با تمام وجود به ارزشهاي ديني اعتقاد و ايمان داشتند. حتي
شجاعت و دليري و دريادلي آنها نيز از همان اعتقاد و ايمانشان مايه ميگرفت و
در باورهاي ديني شان ريشه داشت. اين ايمان را آن مردان بزرگ از مادران
مؤمنه شان گرفته بودند و اينكه امام خميني ميفرمودند از دامن زن است كه
مرد به معراج ميرود، يعني همين.
انقلاب اسلامي هم با فداكاري
مردان با ايماني به پيروزي رسيد كه در دامان زناني كه از حضرت فاطمه زهرا
پيروي ميكردند و فضايل و كمالات آن حضرت را در وجود خود متبلور ميساختند
پرورش يافته بودند. امام خميني با كمك اين مردان و زنان با ايمان توانست
انقلاب اسلامي را به پيروزي برساند و در جنگ تحميلي نيز با تكيه بر غيرت
ديني همين مردان و زنان با ايمان بود كه توانست در برابر دشمنان بايستد و
قدرتهاي بزرگ شرقي و غربي را از نگاه طمعكارانهاي كه به ايران دوخته
بودند پشيمان نمايد.
شرط تداوم انقلاب و تقويت نظام جمهوري اسلامي
اينست كه ارزشها، كمالات و فضايل به يادگار مانده از حضرت فاطمه زهرا، كه
زنان ما را به پشتوانهاي قدرتمند براي شكلگيري انقلاب و منبعي سرشار از
نيروي ايماني براي روحيه دادن به رزمندگان دفاع مقدس و حاميان و حافظان
نظام مقدس جمهوري اسلامي تبديل كرده بود، همچنان در جامعه ما حرف اول را
بزنند و به صورت عملي در جامعه جاري باشند. واقعيت اينست كه ما اكنون در
شعار چيزي كم نداريم اما آنچه در ميدان عمل مشاهده ميشود، چيز ديگري است.
به بالاي 60 درصد ورود دختران به دانشگاهها افتخار ميكنيم اما براي آنچه
از اين رهگذر بر سر خانواده و تربيت فرزندان اين جامعه خواهد آمد نگران
نيستيم! به حضور زنان در مشاغل مختلف ميباليم اما به اين فاجعه كه وقتي
پدران و مادران در حساسترين سالهاي عمر خود بيشتر اوقات شبانه روزشان را
در خارج از خانه و دور از فرزندان ميگذرانند، نسلهاي آينده اين جامعه از
نظر رواني و اعتقادي و عاطفي چه سرنوشتي خواهند داشت فكر نميكنيم!
از
كنار بيبندوباريها و روابط عادي شده دختران و پسران و زنان و مردان و
ناهنجاريهاي برخاسته از آن بيتفاوت عبور ميكنيم و به عوارض منفي اين
پديدهها نميانديشيم. مطمئن باشيم كه با اين روش، نميتوانيم در جامعه
آينده خود زناني كه بتوانند در دامان خود فرزنداني با ويژگيهاي آنان كه
خرمشهر را آزاد كردند و آنان كه جان خود را فداي دفاع از ميهن و انقلاب و
نظام اسلامي كردند داشته باشيم.
خراسان
«اصرار
بر سرپرستي احمدي نژاد بر وزارت نفت؛ اجتهاد در برابر نص» عنوان يادداشت
روز روزنامه خراسان به قلم بهروز بيهقي است كه در آن ميخوانيد:
گويا با
توجه به اظهارات معاون حقوقي رئيس جمهور در حاشيه جلسه روز يکشنبه هيئت
دولت مبني بر اين که رئيس جمهور سرپرست وزارت نفت است قرار نيست اختلاف
نظرهاي اخير بر سر مسائل اجرايي و از جمله تعيين سرپرست براي وزارتخانههاي
بدون وزير، بي حاشيه خاتمه يابد تا مسئولان مجال و فراغ کافي براي پرداختن
به مهم ترين موضوع سال جاري يعني جهاد اقتصادي داشته باشند.
تاسف
بارتر اين که سطح اختلافها آن چنان نازل شده که حال بايد بديه ترين قواعد
حقوقي حاکم بر نظام جمهوري اسلامي ايران را به برخي گوشزد کرد؛ قواعدي که
مبتني بر نصوص قانون اساسي هستند و بي اعتنايي حتي غيرعامدانه به آن ها،
شيرازه امور کشور را از هم ميگسلد.
صاحب نظران علم حقوق و
کارشناسان خبره مسائل اجرايي هم چنان ميتوانند موضوع تصدي سرپرستي وزارت
نفت توسط رئيس جمهور را مورد مداقه و بررسي قرار دهند و له يا عليه آن
استدلال کنند، اما پس از اعلام نظر سخنگوي شوراي نگهبان و اين که با توجه
به «اصول متعدد قانون اساسي و ظهور ذيل اصل ۱۳۵ و سابقه تاريخي وضع آن»
اعضاي اين شورا تصدي سرپرستي وزارتخانههاي بدون وزير را براي رئيس جمهور
جايز ندانستهاند، موضوع محل اختلاف به لحاظ عملي حل و فصل شده تلقي ميشود
زيرا به تصريح اصل ۹۸ قانون اساسي، تفسير اين قانون به عهده شوراي نگهبان
است.
تمکين به تفسير شوراي نگهبان از قانون اساسي از لوازم لاينفک
اصل ۹۸ به شمار ميآيد که جز در برخي دورهها و از سوي برخي گروههاي سياسي
مورد خدشه قرار نگرفته است اما اينک خانم فاطمه بداغي، معاون حقوقي رئيس
جمهور به صراحت بر سرپرستي وزارت نفت توسط رئيس جمهور تاکيد کرده است.
استدلالهاي
معاون حقوقي رئيس جمهور و به ويژه استناد ايشان به تفسير شوراي نگهبان از
اصل ۷۳ قانون اساسي که اساسا از موضوع بحث خارج و درباره شرح و تفسير
قوانين عادي است، اين پرسش بنيادين و در عين حال مخاطره آميز را به ذهن
متبادر ميکند که مگر ميتوان به چون و چراها در برابر تفسير شوراي نگهبان
ادامه داد و رئيس جمهور را سرپرست وزارت نفت خواند؟ از فحوا و نه تصريح
اظهارات معاون حقوقي رئيس جمهور برمي آيد که خانم بداغي ادعاي خود را به
عطف بماسبق شدن يا نشدن قوانين تفسيري مستند کردهاند.
افزون بر
اين که معناي قوانين تفسيري براي ما روشن نيست، اين نکته کاملا بديه است که
شوراي نگهبان در مقام زدودن اختلافهاي مطرح شده و نه تفنني حقوقي به
تفسير اصلي از اصول قانون اساسي ميپردازد و نميتوان اين سوال را پرسيد که
آيا موضوع اختلاف بالفعل مشمول تفسير شوراي نگهبان ميشود يا خير؟ پرسيدن
چنين سوالي در واقع به زير سوال بردن استفسار از شوراي نگهبان و عبث تلقي
کردن تفسير اين شوراست. گو اين که بر اين مبناي واهي، هر مسئولي ميتواند
اقداماتي انجام دهد و از تمکين به نظر بعدا اعلام شده شوراي نگهبان شانه
خالي کند.
شگفت آورتر از اظهارات معاون حقوقي رئيس جمهور، واکنش
مجتبي ثمره هاشمي، دستيار ارشد رئيس جمهور به سوالي در همين زمينه است.
هنگامي که از دستيار ارشد رئيس جمهور سوال شده که با توجه به اين که شوراي
نگهبان اعلام کرده که رئيس جمهور نميتواند سرپرستي وزارت نفت را برعهده
بگيرد، نظر دولت در اين زمينه چيست، گفته است که «کمي صبر کنيد» به اين
ترتيب آقاي ثمره هاشمي نه آن چنان که بايد بي درنگ سرپرستي وزارت نفت توسط
رئيس جمهور را منتفي خوانده و نه انتساب نظر اعلام شده را به شوراي نگهبان
رد کرده است.
بايد پرسيد مگر قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «کمي
صبر» در برابر تفسير شوراي نگهبان را مجاز خوانده و امور کشور را به
شکيبايي اين و آن منوط و مشروط کرده است که کمي صبر جاي تمکين صريح و سريع
به تفسير شوراي نگهبان را گرفته است؟ در محکوم کردن اين رويه ادله فراواني
ميتوان ارائه کرد اما تاکيد رهبر معظم انقلاب بر حجت بودن هميشگي نظر
شوراي نگهبان و تنها مرجع تفسير قانون اساسي خواندن اين شورا (در ديدار ۱۰
ارديبهشت ماه رئيس و اعضاي شوراي عالي استانها و شهرداران مراکز استان
ها)هيچ محمل شرعي و قانوني براي کمي صبر باقي نميگذارد.
رسالت
«بحران زن!» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد:
تاريخ
سنتهاي اجتماعي بشر نشان ميدهد که زن از بدو خلقت در معرض تعدي و ظلمهاي
بسياري بوده است. در يونان زنان را موجوداتي پلشت و شيطاني ميدانستند و
جايگاه دور از شان انسان براي آنها قائل بودند. موجودي حقير که شباهت زيادي
به انسان دارد. در چين ازدواج با زن به معناي مالك شدن او و محروميتش از
ارث به شرط عدم هم غذايي با مرد حتي پسرش بود. چينيها اگر در مواقع سختي و
تنگدستي، دختري بر دختران خانوادشان افزوده ميشد، نوزاد را مظلومانه رها
ميكردند تا از سرماي شب بميرد يا خوراك حيوانات وحشي گردد! آنها حتي ترجيح
ميدادند بين نوزادان دختر و پسر خود، دختران را در پاي بتها قرباني
کنند. در ميان اشراف ايراني دختران و زنان از اقلام صادراتي قلمداد ميشدند
و خريد و فروش آنها قانوني بود. ساليانه بيش از 12 هزار دختر، تنها از
كليشاد صادر ميشد. عربهاي دوران جاهليت نوزادان دختر خود را زنده به گور
ميکردند و برخي از بتهاي شرک آلود خود مثل لات، مني و عزي را زنانه
ميآراستند. و...
اما اين ظلمها در مقابل حق کشي و تعدي که به اسم
" آزادي زن" در يکي دو قرن گذشته عليه چند ميليارد زن روا داشته شده، سر
سوزني بيش نيست. همزمان با انقلاب صنعتي به منظور استفاده از کار ارزان و
دقيق زنان در کارخانه ها، اربابان نظام سرمايه داري با تبليغ و ترويج مقوله
آزادي زن تمام تلاش خود را به کار بردند تا زن را از کانون گرم خانواده
خارج کنند و وي را در کارگاهها و کارخانهها با حقوق ارزان استثمار کنند.
عواقب وحشت ناکي نظير آزار جنسي زنان، بهره کشي و استثمار آنها در محيط
کار، تجارت و قاچاق روز افزون زنان، مسئله مواليد نامشروع، تبعيض جنسيتي،
بيماريهاي مقاربتي، روابط نامشروع جنسي با محارم و... ثمره شوم اين زياده
طلبي و تمتع طلبي مردانه بود. برخي که به سنتهاي اله باور دارند حتي دو
جنگ جهاني اول و دوم را مجازات وضعي ارتباط زنان شوهردار و مردان زن دار در
درون کارخانهها و کارگاههايي ميدانند که در اوايل قرن بيستم متداول شده
بود.
صداي مظلوميت زنانه اگر چه قرنها در گوش بشريت پيچيده اما
در يکي دو قرن اخير اين مظلوميت به يک "بحران" جدي تبديل شده که البته
پروپاگانداي تبليغاتي غرب اجازه پرداختن به اين بحران را نميدهد. چرا که
منافع نظام سرمايه داري اقتضا نميکند تا به قول روزنامه انگليسي زبان "ملت
و جهان" " زنان به خانه برگردند".
به تعبير رهبر معظم انقلاب در
ديدار اخير جمعي از بانوان نخبه با ايشان "شايد تعبير "بحران زن"، تعبير
تعجبآورى باشد. امروز مسئله بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژى و
بحران گرم شدن زمين، به عنوان مسائل اصلى بشريت مطرح ميشود؛ اما هيچ كدام
از اينها مسائل اصلى بشريت نيست. بيشترِ آن چيزهايى كه مشكلات اصلى بشريت
است، برمي گردد به مسائلى كه ارتباط پيدا ميكند با معنويت انسان، با اخلاق
انسان، با رفتار اجتماعى انسانها با يكديگر؛ كه يكى از آنها مسئله زن و
مرد، جايگاه زن، مسئله زن و شأن زن در جامعه است؛ كه اين حقيقتاً يك بحران
است، منتها به رو نمىآورند، مطرح نميكنند و سياستهاى مسلط در دنيا به
صرفه خودشان نميدانند و شايد برخلاف راهبردهاى اصلى خودشان ميدانند كه
اين مسئله را مطرح كنند. "
البته اگر چه به باور اغلب پژوهشگران
بحران به ديدگاه نظاره کنندگان بستگي دارد و آنچه در نزد يک فرد و يا يک
گروه بحران تلقي ميشود، ممکن است در نزد ديگران بحران نباشد اما به نظر
ميرسد فجايعي که امروز پيرامون مسئله زن رخ داده افکار عمومي را متقاعد
مينمايد که جهان با يک بحران جدي به نام "بحران زن" روبهروست.
مظلوميت
و عدم رعايت حقوق زن، جهان امروز را به ورطه بحران بي عدالتي جنسيتي سوق
داده است و به طور بي سابقهاي در حق زنان ظلم روا داشته ميشود. مرکز
مطالعات زنان و فمينيسم آمريکا اعلام کرد: طبق تازهترين آمار، 50 درصد از
زنان شاغل و 15 درصد از مردان شاغل در محيط کار خود مورد آزار و اذيت يا
سوء استفادههاي جنسي قرار ميگيرند. بر اساس گزارشها يک زن از هر شش زن
آمريکايي در کودکي مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته است و يک مرد از هر 33
مرد. گزارش ديگري نيز نشان ميدهد که سالانه 60 هزار مورد تجاوز جنسي در
کشور آفريقاي جنوبي صورت ميگيرد که 40 درصد آن افراد زير 18 سال هستند. بر
پايه گزارشهاي غيررسمي در انگليس نيز، از هر 10 زن، 7 زن در طول زندگي
شغلي خود به مدتي طولاني آزار جنسي ديدهاند. به گزارش يونيسف بسياري از
شهرها و ايالات آمريکا از جمله اوکلند به مراکز اصلي فعاليت باندهاي قاچاق
انسان تبديل شدهاند. براساس گزارش پليس فدرال آمريکا( اف بي آيس )تنها در
سال 2006 ميلادي بالغ بر يکصد هزار زن و دختر 9 تا 19 ساله در اين کشور
توسط باندهاي قاچاق انسان وادار به تن فروشي شدهاند و...
ابعاد
اين بحران خانمانسوز به لحاظ تلفات و خسارتهاي مادي و معنوي آنقدر تکان
دهنده است که در اين مجال نه ميگنجد و نه به لحاظ اخلاقي اقتضا ميکند که
گفته شود. اما واقعيت اين است که بحران زن مثل يک تومور سرطاني در تک تک
سلولهاي اجتماعي در دنياي غرب ريشه دوانيده و دير يا زود اين نظام اجتماعي
بيمار را از پاي در ميآورد.
ايران
«بازنده اصلي» عنوان سرمقاله روزنامه ايران به قلم علياكبر جوانفكر است كه در آن ميخوانيد:
جمهوري
خلق چين كه هرروز بيش از گذشته قدرت اقتصادياش را به رخ غربيها ميكشد،
حجم مبادلات تجاري خود را با جمهوري اسلامي ايران به بيش از 30 ميليارد
دلار در سال افزايش ميدهد.
اين حجم بزرگ بازرگاني خارجي ميان
جمهوري اسلامي ايران با يك كشور ديگر، در حالي است كه رئيس جمهور امريكا از
اعمال شديدترين تحريمها عليه ايران سخن به ميان آورده و ادعاي حذف ايران
اسلامي از بخش بزرگي از نظام اقتصادي دنيا را مطرح كرده است.
با
اين حال وزيران امور خارجه ايران و چين كه اين روزها در پكن نشست دوجانبه
خود را برگزار كردهاند، تمايل دو طرف براي استفاده از ساير ظرفيتهاي
موجود و ارتقاي مبادلات تجاري فيمابين را مورد تأكيد قرار دادهاند.
روند
رو به رشد حجم مبادلات اقتصادي ايران با كشورهاي مختلف جهان، بويژه با
چين، نشان ميدهد كه بازنده اصلي در ستيزهجويي غرب در برابر ايران اسلامي،
شركتهاي امريكايي و اروپايي بودهاند. امريكا و برخي از كشورهاي غربي، در
حالي بازار جذاب ايران را از دست ميدهند كه در آينده براي احياي مجدد
فرصتهاي ازدست رفته خود، بايد وارد گردونه رقابت جدي با كشورهاي قدرتمندي
مانند چين بشوند و اين در حالي است كه قدرتهاي اقتصادي در غرب بسياري از
زمينههاي رقابتي را در نقاط مختلف جهان به حريفان شرقي و بويژه چين واگذار
ميكنند.
چشمانداز تحولات اقتصادي و سياسي جهان، حاكي از آن است
كه كشورهاي غربي در حال مواجه شدن با وضعيت بسيار سخت و شكننده اقتصادي و
تبعات سنگين اجتماعي ناشي از آن هستند و تئوريهاي اقتصادي هيچ راه روشني را
فراروي آنها نميگشايد. بر مبناي همين چشمانداز است كه تحليلگران عرصه
سياست و اقتصاد، انتقال قدرت از غرب به شرق را يك امر حتمي و غير قابل
پيشگيري عنوان ميكنند.
در چنين فضايي، پر واضح به نظر ميرسد كه
دولت امريكا و كشورهاي اروپايي همپيمانش، با از دست دادن فرصت همكاري با
ايران، به دست خود كاري كردهاند كه فرايند اين انتقال قدرت با سرعت بيشتري
انجام شود.
اين در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران در سايه چند
دهه مقاومت و ايستادگي در برابر فشارهاي گوناگون جبهه به هم پيوسته
قدرتهاي زيادهخواه جهاني، راه برون رفت از شرايط دشوار را به خوبي آموخته
است و برخلاف ذهنيتسازيهاي بياساس آقاي اوباما، ايران اسلامي اكنون به
كشوري موفق و پرجاذبه براي ملتهاي آزاديخواه و بويژه ملتهاي مسلمان تبديل
شده است و حتي رسانههاي غربي به اين حقيقت اذعان كردهاند كه رهبر معزز
انقلاب و رئيس جمهور مردمي آن در زمره محبوبترين شخصيتهاي بارز در جهان
اسلام محسوب ميشوند. بنابراين نميتوان كشوري با اين خصوصيات را كه گامهاي
بلندي نيز در مسير پيشرفتهاي همهجانبه به پيش برداشته است، ناديده گرفت.
آگاهان سياسي بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اوباما آخرين تير در
تركش امريكا براي نجات از وضعيت بغرنج و پيچيده سياسي، اقتصادي و اجتماعي
اين كشور است، بنابراين اگر وي به سياست مخرب و غيرعاقلانه خود در قبال
جمهوري اسلامي ايران استمرار بخشد، بهرهاي بيش از آنچه كه اسلافش به دست
آوردند، كسب نخواهد كرد.
واقعيتهاي پيش رو نشان ميدهد كه كشتي
توفانزده امريكا و همپيمانان اروپايي او به يك ناخداي عاقلتر از اوباما
نيازمند است، چه در غير اينصورت اين كشتي سرگردان، از توفان سهمگيني كه
امروز گرفتار آن است، نجات نخواهد يافت.
سياست روز
«بده بستانهاي واشنگتن و لندن» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم مدير مسئول است كه در آن ميخوانيد:
چند
روزي است برخي رسانههاي خارجي از جمله بنگاه بيبيسي فارسي دراخبار و
گزارشات خود از رئيسجمهور آمريکا به عنوان قدرتمندترين شخصيت يا فرد در
جهان نام ميبرد. از طرف ديگر در گفتوگوي اختصاصي دو شب گذشته بيبيسي با
اوباما نيز مصاحبهکننده از او پرسيد: از اينکه قرار است به انگلستان سفر
کنيد و با ملکه بريتانيا به صورت خصوصي ديدار داشته باشيد چه احساسي داريد؟
و اوباما در پاسخ ملکه را براي همه جهانيان قابل احترام دانست و ملاقات با
او را بسيار مهم ارزيابي و اضافه کرد که قبلا هم وي با خانواده سلطنتي
روابط دوستانهاي داشته است.
اين نوع بده بستانها و به عبارتي نان
قرض دادنها، موجب بروز شائبههايي ميگردد که ميتواند دستمايه تحليلهاي
گوناگون شود. دراين نوشتار مختصر، فارغ از مصاديق و شاخصهاي معطوف به
قدرتمندترين و يا قابل احترامترين فرد در جهان به يک شق از موضوع پرداخته
ميشود.
کاهش جدي محبوبيت شخص رئيسجمهور آمريکا و ياس مردم از
تحقق وعدههاي انتخاباتي و تشديد اين معضل پس از وقوع بحران اقتصادي در غرب
و در نهايت غافلگيري نهادهاي اطلاعاتي که داعيه تسلط به تمامي فعل و
انفعالات کشورها را در اقصي نقاط جهان خصوصا خاورميانه داشتند، ولي
نتوانسته بودند رويدادهاي نادر وبسيار بزرگ چند ماه گذشته را پيشبيني کنند
موجب شد که سناريوي ناشيانه بنلادن در دستور كار قرارگيرد. اين
سناريواگرچه توانست در گام اول هشت درصد به محبويت اوباما بيفزايد ولي به
اعتقاد كارشناسان بيطرف بين الملل، ديري نخواهد پاييد که پاشنهآشيل کاخ
سفيد شود. چرا که فرآيند پيش بيني شده و ضعف در تمهيدات پروژه بنلادن،
سئوالات بسياري را بدون پاسخ گذارد. لذا اگر افکار عمومي از آن غفلت نکند
ميتواند عامل بزرگترين دغدغه مقامات واشنگتن شود. از اينرو بلندگوي
غولهاي رسانهاي غرب تلاش دارند با بزرگنمايي عمليات مذكوردر پاکستان،
افکار و اذهان عمومي را اداره نمايند و اجازه طرح ابهامات پيراموني را
ندهند.
از طرف ديگر اعتراضات آرام و بعضا همراه با خشونت پيرامون
مراسم عروسي مربوط به خانواده سلطنتي انگليس وهزينههاي گزاف آن در مقطع
زماني که اقتصاد انگلستان با بحرانهاي بزرگ اقتصادي دست و پنجه نرم ميکند
احساس خطر جدي را براي صاحبان قدرت در لندن فراهم کرده است. لذا افتخار
کردن اوباما (به قول آنها قدرتمندترين مرد دنيا) براي ديدار با ملکه
انگليس هم ميتواند مصرف داخلي مردم انگليس را تامين نمايد تا جبران خدمتي
باشد كه رسانههاي انگليسي براي متصف كردن اوباما بكارگرفتهاند. لذا آنچه
به نظر ميرسد نبايد رسانهها از آن غفلت كنند بيان حقايق مربوط به رفتار
مالي خانواده سلطنتي وبحران مقبوليت آنهاست وهمينطور بررسي ابعاد قدرت
نمايي كاذب واشنگتن در عرصه بين الملل، وآگاه بخشي افكار عمومي ملل است.
ابتكار
«ققنوس آزادي در خرمشهر!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد:
چه
بهشتاب و برقآسا ميگذرد، اين ساليان دراز عمر در گذر روزگار. گويا
ديروز همين امروز است. وقتي در سايهسار ديوارهاي منازل، در کنار گذر معابر
و در يک هواي خوشنسيم دلنشين بهاري در روستا، با عدهاي از اهالي و
معلمان روستا جمع بوديم، همگي بدون تکلف از آزادي خرمشهر با شور و حماسه و
شوق گپ ميزديم.
هرکس گوشهاي از اخبار آزادي خونينشهر را ميگفت،
بهگونهاي که انگار تجسم اخلاق و صميمت رزمندگان و حماسهآفرينان در روح
ما حلول کرده بود و براي بازگويي اخبار عمليات حد و مرز سِني وجود نداشت.
همه با خندههايي که در صورتشان نقش بسته بود، سراپا گوش بودند تا سخنان ما
كوچكترها را بشنوند.
شور و شوقي که گاه توأم با حسرت و نالههاي
سردآسايي همراه بود که کالبد ما را ميلرزاند. حسرت و حسادتي که به دليل
محدوديت سن نميتوانستيم در اين حماسه بزرگ و تاريخي شريک باشيم و نام و
ياد خود را بر جريده عالم ثبت کنيم. حماسهاي بزرگ که غرور تاريخي را به يک
ملت بازگرداند و اجازه نداد تکرار تاريخ اينبار بهصورت تراژدي مضحک
دوباره تکرار شود.
پس از آزادي خرمشهر، حماسه آن به وادي اسطورهها
رفت و قهرمانان به بافت اسطورهاي ملي تبديل شدند. باآنکه نسل جديد جامعه
به علت گسست نسلها اکثر آرمانها و باورهاي نسل پيشين خود را فراموش کرد،
الگوها و باورهاي جديدي براي زندگي نو يافته؛ اما وقتي سرود «ممد نبودي
ببيني...» يا صداي گوينده وقت راديو «شنوندگان عزيز خرمشهر آزاد شد» را
ميشنوند، اشک شوق بر ديدگانشان جاري ميشود و براي لحظهاي دوباره شنيدن
آنها مشتاقتر و ياد و خاطره ققنوس آزادي خرمشهر در ذهنشان پر ميگيرد.
عشقورزيدن
به ميهن و مراد را شايد نتوان براساس محک عقلانيت سنجيد؛ اما عشق نيرويي
است که همه مرزها را در مينوردد تا انسان را به مقصد نهايي خويش نزديکتر
گرداند. اولينبار نبود که پيکر نجيب مام وطن مورد هجوم ترکههاي بيدادگران
تاريخ و طمعورزان کشورگشا قرار ميگيرد. خاك پاك ايران اهورايي بارها
توسط بيگانگاني همچون اسکندر و ترک و تازي، جولانگاه خونريزي و ترکتازي
قرارگرفت. پس از هر هجومي، اجداد و نياکان ما درمقابل بيرحميها ايستادند.
آنها توانستند اقوام مهاجم را رام کرده و با بستههاي فرهنگي
آنان را بدرقه کنند و سرکشان رامنشده را به موزه تاريخ بسپارند. در
زمانهاي که بعد از هجوم هر قوم وحشي کسي را ياراي نفسکشيدن نبود، ملت
ايران توانست با پايداري، حافظ تمام باورها و ارزشهاي ملي خود باشد.
ديکتاتور
عراق در مشابهتسازي تاريخي و خالدبنوليد قلمدادکردن خود، ميخواست بار
ديگر حادثه قادسيه را تکرار کند، غافل از آنکه نه امام(ه) فرزانه ايران
شاهان خوشعيش و نوش ساساني بود و نه فرزندان دلير امروز سپاهيان غرق در
تجملات رستم فرخزاد.
بدنه لشکريان و رزمندگان بهپاخاسته ايران
از طبقات سختكوش و خودساختهاي بودند که چنان درسي از ادب به همه
طمعورزان تاريخ دادند تا کسي بار ديگر هوس تجاوز به ايران را در سر
نپروراند. آزادي خرمشهر به رويدادهاي تاريخي ماندگار ايران تبديل شد؛ اما
گلايهها و حکايتهاي آن همچنان باقي است.
در سومخرداد، خونينشهر
دوباره خرمشهر شد و در غروبي غمگين و غريبانه، حماسهسازان آن به واديهاي
فراموشي تاريخ سپرده ميشوند. حماسه شهيداني که امروز روح جاويدشان بر
فراز نخلهاي بيسر آن سرزمين، نظارهگر رنجها و آلام ملي مردم سرزمين و
کشور خود هستند. نخلهاي بي سر و سوختهايکه حکايتها دارند.
همانهايي
که با راستقامتي و استواري به همه مجاهدان و عاشقان درس پايداري ميدانند
و با زبان بيزباني ميگفتند: اي سروهاي راستقامتان جاودانه تاريخ بايد
با صلابت ايستاد و رزميد و ايستاده رفت. آيا متوليان فرهنگي ما در تربيت
نسل امروز موفق بودهاند که برآيند آنرا شهيداني همچون بهنام محمدي و محمد
جهانآراها باشند.
آفرينش
«تاثير کاهش توليدات داخلي برمعيشت مردم» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد:
طرح هدفمندي يارانهها در ابتداي راه با تزريق پول به خانوارهاي ايراني سبب افزايش نقدينگي در جامعه گرديد.
افزايش
تقاضا براي خريد کالا باعث رونق موقتي بازار شد. اما پس از مدت کوتاه نياز
به توليد افزايش پيدا کرد از سوي ديگر با آزاد سازي قيمت حاملهاي انرژي و
افزايش هزينههاي توليد براي کارخانجات، مراكز توليدي و کاهش توليد شاهد
رشد تورم در بازار بوديم. اما راه کارهاي نادرستي که درحل اين مشکل اتخاذ
گرديده باعث نمک پاشيدن برزخم بازار شده است. سياست روند کنترل قيمتها از
سوي دولت نه تنها مرهمي بر اين روند نگذاشت بلکه باعث افزايش سرعت حرکت
توليدکنندگان به سمت رکود در توليد گرديد.
اين واقعيتي است که
افزايش چند برابري قيمت انرژي در خط توليد کارخانجات سبب تعطيلي تعداد
کثيري از واحدهاي توليدي گرديده است. اين کاهش توليد و تعطيلي کارخانجات به
طور مستقيم باعث بيکاري بسياري از کارگران، افزايش قيمت کالاها، ايجاد
فرصت براي سودجويان و اخلال گران براي برهم زدن تعادل چرخه عرضه و تقاضا
گرديده است. و به طور کلي نظم و اعتدال در معيشت مردم را برهم زده است.
در
حال حاضر شاهد افزايش 9 تا 12 درصدي کالاهاي خوراکي هستيم که اين
آماربازهم با واقعيتهاي بازار تفاوت دارد. اين در حالي است كه افزايش قيمت
محصولات غذايي و خوراكي و قطع يارانههاي انرژي و افزايش جهشي قيمتها
شرايط زندگي را براي خانوارهاي متوسط و متوسط به پايين شهري بسيار مشكل تر
از گذشته ساخته است.
عامل ديگري که دولت با اقدام به آن کمر همت و
قدرت توليدکنندگان را تضعيف كرده بحث واردات ميباشد. واردات محصولات خارجي
با قيمت و کيفيت پايين تر سبب رکود در امر توليد داخلي گرديده است. و
مسلما مردم هم براي کاهش فشار ناشي از آزاد سازي قيمتها ميل ورغبت بيشتري
به خريد کالاهاي ارزان دارد. به عنوان مثال افزايش قيمت تخم مرغ در بازار
ناشي از کاهش توليدي بود که مرغداريها علت آن را عدم توانايي در تامين
هزينههاي توليد عنوان کردند. و اين روند باعث تعطيلي بسياري از واحدهاي
توليد تخم مرغ گرديد. و تعداد ديگري هم که با کاهش تعداد نيرو همچنان به
توليد ادامه ميدادند با واردات تخم مرغ از چين اکثرا دچار ورشکستگي شدند.
اين
اوضاع حکايت دادن ماه و عدم آموزش ماهيگيري از سوي دولت ميباشد. دولت
محترم اعلام کرد که دادن يارانهها به مردم درراستاي ارتقاي سطح معيشت آنها
ميباشد. اما بدور از جهت گيري منفي نسبت به اين اقدام صحيح بايد بگوييم
که چنين امري محقق نگرديده است و سطح زندگي مردم را در مقطع کنوني ارتقا
نداده است. اگر به جاي راه کارهاي کنترلي بازار و مقوله غيرمنطقي و بدون
ضابطه واردات درامر حل مشکل معيشت مردم، دولت از کارخانجات و واحدهاي
توليدي حمايت بيشتري انجام ميداد مطمئنا هم زمينه افزايش توليدات داخلي
فراهم ميشد و هم بازار کشور نياز به واردات اجناس بي کيفيت خارجي پيدا
نميکرد.
بر اساس آمارهاي اعلامي ازسوي نهادهاي رسمي پس ازاجراي
طرح هدفمندي يارانهها در مصرف آب، برق، گاز و بنزين کاهش مصرف چشم گير
بوده است و اين از توفيقات اين طرح اقتصادي است اما جاي تامل است که اين
کاهش مصرف چرا به بخش توليدي کشور تزريق نميشود تا باعث شکوفايي صنعت و
توليد در کشور گردد. کجاي معادلات پيش بيني شده اشتباه است که به جاي رونق
واحدهاي توليد شاهد رکود و تعطيلي آنها هستيم؟
دنياي اقتصاد
«ادغام و منطق اقتصادی» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است كه در آن ميخوانيد:
آیا
ادغام وزارتخانهها به نفع اقتصاد ملی است؟ آیا کمتر شدن تعداد
وزارتخانهها، اما پر حجمتر شدن آنها، باعث افزایش کارآیی ميشود؟
برای
پاسخ به این گونه پرسشها، نیاز به یک معیار است. معیاری که چند سالی است
در مقام نظر، مورد پسند سیاسیون قرار گرفته است و آن این که، افزایش درآمد
ملی با کاهش تصدیهاي دولت در اقتصاد و کمتر شدن سهم آن در اقتصاد ملی هم
در سمت درآمدها و هم مخارج حاصل ميشود؛ بنابراین پرسش صحیح در مورد ادغام
وزارتخانهها این است که بپرسیم: آیا ادغام وزارتخانهها موجب کاهش دخالت
دولت در اقتصاد ميشود یا خیر؟ آیا کاهش تعداد وزارتخانهها به معنی کاهش
سهم دولت از اقتصاد ملی است؟
حال پاسخ به این پرسشها شاید آسانتر
از سوالات نخستین باشد. بیتردید تنها زمانی ميتوان از کاهش سهم دولت در
اقتصاد سخن گفت که حجم وزارتخانههاي دولتی کاهش یابد و نه آنکه تعداد
آنها کمتر شود. اگر پس از ادغام، هر یک از وزارتخانههاي قبلی، ادارات و
سیستم بوروکراتیک خود را تغییر ندهد و تنها یک وزیر بر دو دستگاه احاطه
داشته باشد، آن گاه به یقین ميتوان گفت حجم دولت کاهش نیافته است. در
حقیقت منطق ادغام این است که چون کاری که یک وزارتخانه ميکند، مشابه
وزارتخانه دیگری است، آنگاه ميتوان با ا
امید- مدبرآزمایشی
- تعداد پستها : 1315
تاريخ التسجيل : 2011-04-08
مواضيع مماثلة
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
الأربعاء ديسمبر 13, 2017 12:23 am من طرف abadan56
» کانال های جم
الثلاثاء ديسمبر 12, 2017 11:54 pm من طرف abadan56
» اخبارکانال های HD
الأربعاء يناير 28, 2015 4:52 am من طرف mreza
» رفع عیب بوت نشدن استار ست x95usb و ماندن روی حرف b
الإثنين سبتمبر 01, 2014 12:20 am من طرف ely
» آموزش تصویری نصب ۲۵ جهت قابل دریافت در ایران در یک فایل پی دی اف
الخميس أغسطس 21, 2014 6:04 pm من طرف majidrahmani17
» مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم
الجمعة مايو 09, 2014 1:27 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com
» فکرمیکنی اگراین کاررابکنی بهتره!!!!!!!!!!!!!!!!
الجمعة مايو 09, 2014 1:25 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com
» راه حل جهت رفع مشکل چراغ قرمز رسیورهای آی کلاس
السبت فبراير 08, 2014 11:22 pm من طرف kiarash3015
» پچ رسمی آی کلاس 9696,9797 hdmi و لیست کانال برای 9797
الخميس يناير 23, 2014 4:46 am من طرف T2
» istar 4000x
الأحد يناير 05, 2014 12:20 am من طرف pashey
» دانلود فیلم تسویه حساب با لینک مستقیم
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» دانلود فیلتر شکن محبوب اولترا سارف 1008(U1008)
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» PATCH ولودر استرانگ
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» اديتور رسيور X60cu Usb جهت ويرايش ليست كانال ها و فركانس ها
الجمعة أبريل 13, 2012 3:44 am من طرف Admin
» سوژه های داغ وطنی! (فقط بخندید...)
الثلاثاء فبراير 21, 2012 10:08 pm من طرف Admin
» تبدیل کردن موزیلا فایرفاکس به ف*لتر شکن!!!
السبت فبراير 04, 2012 11:34 pm من طرف AINAZI
» نرم افزار رسمی به ورژن 11366 برای آیکلاس و هایویون معمولی و hdmi به تاریخ 2011/03/28
الجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin
» اعلام وضعیت شرینگ
الجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin
» آخرین اخبارمربوط به کانالهای Nilsat
الأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin
» دانلود سریال بسیار زیبای اسپارتاکوس Spartacus : Blood And Sand با لینک مستقیم
الأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin
» دانلود فیلم هندی Hostel 2011 با لینک مستقیم
الأحد يناير 08, 2012 7:47 pm من طرف Admin
» عکس های سری داف های حزب الله !!!
السبت يناير 07, 2012 1:29 am من طرف Admin
» معرفی ایـــکس کــــروزر XDSR600
السبت ديسمبر 10, 2011 10:21 am من طرف Admin
» جدیدترین تغییرات در کانالها و فرکانسهای ماهواره Badr
الثلاثاء نوفمبر 22, 2011 12:11 am من طرف amir pa80
» معرفی سایت رسمی وسایت های مرتبط با رسیور ISTAR
السبت نوفمبر 19, 2011 7:28 pm من طرف Admin