ورود
المواضيع الأخيرة
جستجو
اطلاعات موردنیاز
سلام:
1-دوستان من این سایت کاملا ایرانی بوده واگردربعضی ازقسمتهاازکلمات عربی استفاده شده بخاطراین است که سایت مادرسایتی عربی است وقالبی فارسی ترازاین پیدانکردم.منراببخشید.وبرای فعال کردن چت باکستان کافیست روی کلمه وروددرسمت چپ چت باکس کلیک کنیدوبادروستان دیگرارتباط برقرارکنید.
2-دوستان من این یک فروم است,وفروم یعنی اینکه یک نفرسوال میکندوبقیه جواب میدهند.نه اینکه همه سوال کنندویک نفرجوابگوباشد.
دوستان خوبم اگرسوالی دارند,دربخش مربوط به سوالشان مطرح کنندتادراسرع وقت پاسخ سوالشان رادریافت نمایند.
3-ازدوستانی که مایل به همکاری درتالارهاویابخشهای مختلف سایت هستند,میتوانندازطریق پیام خصوصی باآدمین سایت درخواست خودشان رامطرح کنندتاابزارمدیریت آن قسمت دراختیارشان قرارگیرد.
امیدوارم لحظات مفیدومفرحی رادرانجمن بگذرانید.موفق باشیددوستانكساني كه Online هستند
در مجموع 325 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 325 مهمان :: 1 روبوت الفهرسة في محركات البحثهيچ كدام
بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 482 و در تاريخ الإثنين نوفمبر 25, 2024 11:22 am بوده است.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
صفحه 1 از 1
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
جام جم
«صياد،
سرباز فداكار دين و قرآن» عنوان يادداشت روز روزنامه جام جم به قلم امير
دكتر سيدعبدالرحيم موسوي جانشين فرمانده كل ارتش جمهوري اسلامي ايران است
كه در آن ميخوانيد:
طلوع خورشيد انقلاب اسلامي در ايران و برچيده شدن
بساط طاغوتيان، موجب به خطر افتادن منافع نامشروع استكبار جهاني شد و به
تبع آن مقابله با حركت اله مردم ايران را در پي داشت.
جنگي ناخواسته
كه با هدف تامين منافع مستكبران توسط ايادي خود فروخته آنان به ايران
اسلامي تحميل شد و موقعيتي را فراهم آورد تا غيورمردان كفرستيز ارتش اسلام
دوشادوش نيروهاي مردمي، جهادگران و سپاه پاسداران، تواناييهاي خود را در
عرصههاي جهاد، دفاع و فناوري نظامي به نمايش بگذارند. آنان با همتي والا و
با انجام 22 عمليات پدافندي و آفندي تا پايان سال 1359، راه را بر دشمن
طغيانگر بستند و پس از آن نيز با اجرا و شركت در بيش از 90 عمليات تا پايان
جنگ مردانه ايستادند و تاكنون نيز حافظ اين مرز و بوم بودهاند. آنان
مردان مردي بودهاند كه در اطاعت از فرمان رهبري و با بصيرت كامل و بدون
هيچ درنگي به ميدان مبارزه و جهاد شتافتند و با وجود همه سختيها و مشكلات
سينههايشان را در مقابل انواع سلاحهاي شيطاني سپر ساختند و توطئه دشمن را
در نطفه خفه كردند.
سپهبد شهيد صياد شيرازي از جمله دلاورمرداني
بود كه نداي رهبر خويش را به جان و دل لبيك گفت و در همه عرصهها با شور و
شوق جانفشاني كرد و جز به رضاي خالق هستي راضي نبود.
و امروز، روزي
است كه سپهبد شهيد علي صياد شيرازي، يكي از بزرگمردان عرصه ايثار و جهاد و
شهادت قدم از عرصه خاكي بر ميدارد و پاي در اعلي عليين ميگذارد. او با
رفتنش نداي مظلوميت ايران و اسلام را ديگر بار در گوش جهانيان طنينانداز
ميكند و آنان را شرمنده خويش ميسازد.
امير شجاع و دلاور ارتش
اسلام، اين عارف عاشق و مجاهد فيسبيلالله نمونه بارز شرف و غيرت بود كه
با دلاوري و از خود گذشتگي و رزم بيامان با دشمنان دين و ميهن جان خود را
فداي عزت و سربلندي اسلام و ولايت نمود؛ شهيد سرافرازي كه براي لذت وصل به
معبود خويش هرگز دل به زيورهاي دنيوي نبست و عارفانه و عاشقانه مسير وصل را
طي نمود تا آنگاه كه جام شيرين شهادت را سركشيد.
در باب بيان
ويژگيهاي شخصيتي اين بزرگمرد بايد بگويم بعضيها هستند كه موج تاريخ
آنها را همراه خود ميبرد، اما شهيد صياد شيرازي مسير تاريخ را رقم زد. او
با ارتقاي حاكميت فضاي معنوي در جبهه و نزد رزمندگان دفاع مقدس تاكيد داشت
تا آنجا كه خون پاك اين شهيد هم فضاي ارزشي كشور را احيا كرد.او نمونهاي
از يك افسر منضبط، جدي و سختگير و البته مورد علاقه زيردستان بود. او خود
را خدمتگزار مردم ميدانست و با وجود مشغله زياد هرگز از پاسخگويي به
درخواستهاي مردمي و رسيدگي به مشكلات آنها دريغ نميكرد.
كيهان
«فاز سوم جنگ 33 روزه» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
4
ماه پس از اولين جرقه انقلاب در ميدان «بوزيد» تونس، نقشه سلسله انقلابها
در خاورميانه به چه شكلي درآمده است؟ تحولاتي كه به ويژه پس از سقوط 2
ديكتاتور تونس و مصر پديد آمد و گاردي كه آمريكا و غرب در 2 ماه اخير
گرفتند، به هيچ وجه دور از انتظار نبود. اتفاقات 4 ماه اخير تصوير كاملا
روشن از «اهداف سبعانه» و «مقدورات كاهنده» غرب در قبال خاورميانه جديد
بود. حاصل جمع اين تحولات نشان داد آمريكا و متحدانش تا هر جا كه چاقويشان
ببرد، از خون ريزي و نسل كشي و سركوب دريغ نميكنند و از سوي ديگر آشكار
كرد چاقوي آنها- با همه قساوتي كه دارند- چه قدر كند شده است.
مقامات
آمريكايي تا بجنبند رشته كار از دستشان در مصر در رفت. هنوز 2 هفته تا
سقوط برق آساي مبارك مانده بود كه خبرنگار شبكه PBS از معاون رئيس جمهور
آمريكا پرسيد: «آيا زمان آن فرارسيده كه مبارك از قدرت كنار برود؟ آيا شما
مبارك را ديكتاتور ميدانيد؟» اما جو بايدن با خونسردي تمام پاسخ داد: «خير
زمان آن فرارسيده كه پرزيدنت مبارك حركت در مسير جديدي را آغاز كند.
او
در بسياري از مسائل و از جمله صلح خاورميانه هم پيمان ماست و بسيار
مسئولانه عمل كرده است. خير ما از او به عنوان ديكتاتور ياد نميكنيم.» اين
سخنان 7 بهمن 89 ايراد شد اما 2 هفته بعد مبارك به شرم الشيخ گريخته و از
قدرت كناره گيري كرد تا معلوم شود مقدورات آمريكا چه قدر رو به نقصان است.
ضربه
بزرگ را آمريكا همان اول دريافت كرد و سپس اوضاع يمن و بحرين و ليبي
طوفاني شد. در واقع آمريكا با حيرت و انفعال آغاز كرد، 2 ضربه مهم را در
تونس و به ويژه مصر خورد و اجبارا از موضع راهبردي خود عقب نشست، سپس به
فكر افتاد كه با تحريف هويت انقلاب ها، آن را از مسير خود منحرف و سرقت
كند. كابوس تكرار انقلاب اسلامي 1979 ايران دوباره زنده شده بود. بنابراين
در كنار شيوههاي جنگ نرم، از فرمان سركوب ملتها دريغ نشد.
در اين ميان ماجراي انتفاضه در جنوب خليج فارس و شبه جزيره عربستان، اهميت ويژهاي پيدا كرد.
زمامداران
سعودي كه باور نميكردند روزي مصر بدون مبارك را ببينند، به وحشت افتادند.
انقلاب از سه جبهه- داخل عربستان، يمن در جنوب و بحرين در شمال- ميجوشيد.
نمايندگان رژيم سعودي و بحرين به آمريكا يا نزد سفير آمريكا در رياض و
منامه گسيل شدند كه بپرسند اين بود پاداش همه خوش خدمتيها و آيا ما هم
بايد در انتظار سرنوشت مبارك باشيم؟ رابرت گيتس رئيس پنتاگون با سوابق
اطلاعاتي به منطقه آمد. او به حاكمان بحرين گفت اصلاحات انجام دهيد وگرنه
ايران با موفقيت از اين انقلابها بهره برداري خواهد كرد هر چند كه ما
مدركي حاكي از نقش ايران در اين انقلابها نميبينيم. 24 ساعت بعد، تيغ
اصلاحات! حنجر و سينه انقلابيون را در منامه پاره كرد، همان كاري را كه در
خيابانهاي صنعا كرد. اما كافي نبود.
نيروهاي سعودي به عنوان
ژاندارم آمريكا شروع به قتل عام در منامه كردند. اواخر هفته گذشته وزير
دفاع آمريكا مجددا به رياض آمد و از آنجا به عراق رفت، 3 سفر در كمتر از يك
ماه. او پيشاني ديپلماسي و اصلاحات! آمريكايي در جنوب خليج فارس شد تا
همزمان «سبعيت» و «ناتواني فزاينده» كاخ سفيد را به رخ بكشد.
ملت ما
مساله
را خیلی پیچیده نکنیم، عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم متین مسلم
است. در این سرمقاله می خوانیم: قذافي اساسا فرد عجيبي است، حتي پروسه
سرنگوني او از اين قاعده مستثني نشده است. اينكه سرنوشت او چه خواهد شد و
چرا انقلاب مردم ليبي عليه وي به فاز جنگ مسلحانه تمام عياري گروش پيدا
كرد، به نظر ميرسد در برابر آينده ليبي و نقش اين كشور در استراتژي
راهبردي قدرتهاي خارجي و بطور مشخص ناتو در درجه دوم اهميت قرار گرفته
است.
درجه دو به اين دليل كه اولا سرنوشت قذافي
محتوم و حذفيشدني است و نبردهاي كنوني ربطي به آينده اين شخص ندارد، دوم
به اين دليل كه جنگ شرمآور فعلي خود ابزاري شده براي تحقق اهداف قدرتهاي
غربي و ناتو براي آنچه در پس ذهن براي اين كشور نفتخيز شمال آفريقايي عضو
جامعه عرب و البته ثروتمند تدارك ديدهاند.
به هرحال گرايش رفتار انقلابيون ليبي از
سطوح خياباني و متكي به جنبشهاي مردمي شبيه مصر، يمن، تونس به نبرد
مسلحانه آنهم با جنگافزارهاي نظامي مانند توپ و تانك و هواپيما و
هليكوپتر، از همان ابتدا تعجب محافل سياسي بسياري را به خود جلب كرد.
اساسا وقايع حادث شده در تحولات ليبي تحليل سطح، ميان وروديها و خروجيهاي
اطلاعاتي را تاحدي با مشكل روبرو كرده به نحوي كه اپوزيسيون حاضر در صحنه
را هم با سردرگمي روبرو كرده است.
دو روز پيش رييس ستاد نيروهاي مسلح مخالف
قذافي از نقش دوگانه ناتو و بازي پنهان غرب بشدت ابراز ناراحتي كرد و صريحا
گفت از ايفاي نقش موثر اين نيرو و رهبران غرب نااميد شده است. حدود سه
هفته پيش در تحليلي پيرامون وقايع ليبي به نكتهيي اشاره كردم كه مسير
تحولات از آن زمان تا به امروز مرا بر اين ديدگاه مصرتر كرده است. آن زمان
اشاره شد مسير حل و فصل نهايي تحولات ليبي طبق آنچه مشاهده ميشود و برخلاف
تصور رهبران غرب و فرماندهان ناتو، نه از اتاق استراتژيستهاي غربي كه از
مسير مسكو و پكن ميگذرد. چرا؟ دلايل آن كاملا روشن و واضح است.
غرب تا زماني كه به اين سوالات پاسخ ندهد
اولا چرا قذافي بايد حذف شود؟ ثانيا اگر قرار است حذف شود نقش قدرتهاي
سنتي سرمايهگذار در ليبي يعني مسكو و پكن در آينده اين كشور چه خواهد بود؟
و ثالثا ما به ازاي آنچه از دست ميدهند چه به دست خواهند آورد؟ قطعا و
مسلما بازي را آنگونه كه ميخواهند نميتوانند ادامه داده و به پايان
برسانند.
به واقع در بههمريختگي اوضاع ليبي، غرب
با اتكا به ناتو و بهويژه محاسبات غلط فرانسه كه مركل صدراعظم آلمان نيز
به آن اشاره كرد، وارد عرصهيي شد كه نقش روسيه و چين را در آن نديد و
محاسبه نكرد. اينكه پوتين به صراحت تمام و فارغ از هرگونه ادبيات محتاطانه
ديپلماتيك غرب را متهم به راه انداختن جنگ صليبي كرد و آشكارا گفت؛ ممكن
است حكومت ليبي حكومتي دموكراتيك نباشد اما اين به غرب اجازه نميدهد درصدد
تغيير آن و به راه انداختن جنگ عليه اين كشور باشد، بيشك بيان و موضعي
تعارفي نبود.
چه بپذيريم و چه نپذيريم حكومت ليبي در
بلوك بنديهاي سياسي از دهه 60 ميلادي به بعد، جايگاهي مطرح در كوچه
بنبستهاي خيابانهاي كرملين داشت كه برق و روشنايي اين جايگاه و كوچه از
چين تامين ميشد. قذافي حال به دروغ يا صادقانه سالها سياستهاي خود را با
هماهنگي اين دو قدرت به ويژه كرملين تنظيم ميكرد، بافت سياسي،
چارچوبههاي فكري، شيرازه ارتش، و نيروهاي مسلح به تعبير قذافي مردمي، همگي
كپي و الگوهاي مبتذلي از مدلهاي شرقي و روسي بود.
از آن سو به ويژه طي دهه 80 تا نيمه دهه
90 كارشناسان چيني در حوزههاي نظامي و امنيتي كارهاي بزرگي در اين كشور
كردند و ليبي را سر پل مهمي در ورود به عرصه قاره آفريقا تبديل كردند. اين
همه به جز سرمايهگذاريهاي اقتصادي بوده كه پكن در ليبي انجام داده است.
حال كدام عقل سياسي يا استراتژيست نظامي حداقل در درون اين دو قدرت
ميپذيرد به همين راحتي بازي را واگذارند و اجازه دهند ناتو هر كاري كه
مايل بود انجام دهد؟ امروز ليبي و فردا... خدا ميداند.
البته قذافي براي پكن و مسكو مرده است و
مسلما آخرين دو ميخ تابوت او را آنها خواهند زد. شكي نيست از اين امتياز تا
قبل از تعيين حق و حقوق و منافعشان در ليبي كه خود آن را تعيين خواهند
كرد، استفاده نخواهند كرد و بنبست فعلي در تحولات ليبي شكسته نخواهد شد.
قذافي هم اين را ميداند و به همين دليل بر شدت قساوت خود افزوده بدون آنكه
شاهد برخوردي مشابه از سوي ناتو باشد. اين همان موضوعي است كه رييس ستاد
ارتش مخالفان از آن ابراز نگراني كرده است.
دليل ديگري بر اين تحليل وجود دارد و آن
نحوه جنگ و مكانهايي است كه مورد حمله قرار ميگيرند. ناتو بيش از آنكه
مواضع نيروهاي مسلح وفادار به قذافي را هدف قرار دهد يا شبيه آنچه در عراق
شاهد بوديم محلهاي احتمالي زندگي ديكتاتور را بمباران كند، تاسيسات نفت و
زيرساختهاي انرژي ليبي را هدفمند مورد حمله قرار ميدهند و اين يعني
سرمايهگذاري آتي براي بازسازي صنايع نفت و انرژي. دعوا، دعواي منافع و
ميزان آن براي طرفين است. آمريكا و ناتو تا زماني كه پاسخ روشني به
قدرتهاي شرقي ندهند نتيجهيي عايدشان نخواهد شد. همچنان كه دولت موقت
خودخواندهيي كه ايجاد كردند را هيچ دولت مطرحي به رسميت نشناخت. صورت
مساله روشن است، جواب آن را پيچيده نكنيم.
خراسان
«صياد شيرازي و يک دنيا کاري که انجام نداده ايم» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد:
عمري
به پاکي و نيکي زندگي کردن و در اوج عزت و شرف زيستن، افتخار لباس سربازي
اسلام و قرآن و وطن به تن داشتن، رشادتها و حماسهها آفريدن و سرانجام با
وضوي عشق به ديدار معبود شتافتن، «نيک آغاز» و «نيک فرجامي» چنين بشکوه و
بايسته پاکجانان و بزرگمرداني را تقدير و سزاست که قدم در مسير نور
گذاردهاند و تن و جان خود را از بستر خاک برکشيده و به افلاک سر
کشيدهاند، خانه يار را جستهاند و بر در جانان دق الباب کردهاند.
امير
سرافراز ارتش ايران سپهبدشهيد صيادشيرازي يکي از ستارگان پرفروغ و بي غروب
سپهر سراسر نور عزت، شرف، سرافرازي و خداباوري است که خدايش در لباس
سربازي دين و ميهن عزيزش داشت و با همين «لباس افتخار» در اوج عزت به جوار
خود «بارش» داد.
و چه غبطهها که ميتوان و بايد خورد به آغاز و
انجام نيک و پر خير و برکت و زندگي سراسر سعادت چنين بزرگمرداني که طلوعشان
از کرانه غيرت و عزت و شرف غروب ندارد، چرا که سرمايه وجود و هستي خود را
صرف کسب معرفت و تحکيم حق باوري و پاکجاني کردند و پس آن گاه «لباس غيرت»
به تن، جانانه در مقابل خصم دين و ميهن چون سرو قد بر افراشتند و سينه سپر
کردند و مردانه بر تجاوز دشمن ناجوانمرد راه بستند و چنان دلاورانه بر لشکر
عظيم و مجهز تجاوزکاران تاختند که نه تنها ديگر حتي يک وجب از خاک وطن در
چنگ دشمن متجاوز باقي نماند و پرچم سه رنگ ايران ديگر بار بر فراز مسجد
جامع خرمشهر عزيز به اهتزاز درآمد بلکه ديگر بار پرچم عزت و غيرت و
دلاورمردي ايرانيان چنان بلند بالا و بر افراشته شد و قد کشيد که پس از اين
ديگر هيچ خصمي با هر پشتوانهاي هرگز سوداي تجاوز به ايران زمين را در سر
نپروراند چه رسد به اين که خيال جداسازي و تسلط بر بخشي از ايران بلکه حتي
وجبي از خاک ايران زمين را در مخيله خود بپروراند.
مي توان و بايد
غبطه خورد به دلاورمردان باورمندي همچون صيادشيرازي، چمران، همت و باکري و
جهان آرا، فلاحي و فکوري و برونسي، کاوه و بابانظر و چراغچي و فرودي و
شوشتري و... و هزاران شهيد غيرتمند و سرافراز و سعادتمندي که جان به کف
گرفتند و خالصانه به محضر يار تقديم کردند تا ايران بماند، تا اسلام بماند،
تا دين و ميهن تا قيام مهدي موعود(عج) بماند، تا ايران و ايراني سرافراز
بماند، تا شرف و حيثيت و عزت و سرافرازي ايران و ايراني پاينده و جاودان
بماند.
مي توان و بايد غبطه خورد به صيادشيرازي و ??? هزار شهيد
ديگر اين خاک مردپرور و دلاورخيز که با خداباوري و حق مداري، غيرتمندي و
شرافتمداري، عزت مداري و شجاعت خود به برکت اسلام و خون شهيدان براي هميشه
نه تنها بر ننگ عهدنامههايي چون «گلستان» و «ترکمانچاي» و جدا شدن
بخشهايي از وطن چون قره باغ، گنجه، باکو، داغستان، گرجستان و مغان در عصر
قاجار و واگذاري بحرين در دوره پهلوي و... و قطعه قطعه شدن ايران، مهر
پايان زدند بلکه روشن ترين نماد و جلوه خداباوري، عزت طلبي، آزادگي،
استقلال خواهي، وطن دوستي، شجاعت و دلاوري يک ملت را در مقابل ديدگان
جهانيان عصر حاضر و اعصار آينده قرار دادند.
مي توان چنان زيست،
چنان عمل کرد، چنان بزرگ و بزرگوار شد و چنان عزيز و سرافراز شد و در هر
لباسي چنان در راه اعتلاي دين و ميهن سربازي کرد که به بار خاص درگاه ربوبي
راه يافت و مقيم حريم يار شد.
جمهوري اسلامي
«ما و اين امتحان الهي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
ساده
لوحانه است اگر تصور شود قيامهاي مردمي در كشورهاي عربي و شمال آفريقا با
مديريت آمريكا و همدستان اروپائي سران كاخ سفيد به راه افتاده و در پي
تحقق اهداف مورد نظر آنهاست. اين نظريه انحرافي را خود آمريكائيها القاء
ميكنند تا اعتبار خود را، كه در اثر تحولات منطقه بشدت آسيب ديده، تا
حدودي ترميم و حفظ كنند. علاوه بر اين، آمريكائيها تلاش وسيعي را براي
سوار شدن بر موجي كه در اثر قيامهاي مردمي در منطقه به راه افتاده آغاز
كرده و اقدامات زيادي براي مصادره انقلابها در كشورهاي مصر، تونس، يمن و
ليبي بعمل آوردهاند و در بعضي كشورها نيز از طريق صدور دستورالعمل سركوب
مردم، موقتاً جلوي به نتيجه رسيدن انقلابها را گرفتهاند. اين تلاشها،
انحرافي بودن اين تحليل را به اثبات ميرسانند.
تحليل درست تحولات
منطقه اينست كه در كشورهاي عربي و شمال آفريقا قيامهاي خودجوشي توسط
ملتها صورت گرفته و درحال رشد و توسعه است. ريشه اين قيامها بيداري مردم
است و اين بيداري از دو عامل مهم ناشي شده است؛ نهضت جهاني اسلام به رهبري
امام خميني و گسترش امكانات اطلاع رساني در سطح جهان.
تجاوزات بيحد
و حصر آمريكا و همدستان اروپائيش در گوشه و كنار جهان به حقوق ملتها،
اشغال نظامي افغانستان و عراق، جنايات كم نظير صهيونيستها در فلسطين و در
مقابل اين ظلمها و جنايات، مقاومت پيروز مردم فلسطين و لبنان و عراق و
افغانستان نيز از عوامل مهم بيداري ساير ملتها بودند. فساد حاكمان كشورهاي
عربي و شمال آفريقا به ويژه مصر، تونس، ليبي، يمن، مراكش، الجزاير،
اردن، عربستان و شيخ نشينهاي جنوب خليج فارس و وابستگي آنها به قدرتهاي
استعماري، كه از يكطرف به استبداد و غارت ثروتهاي ملي منجر شد و از طرف
ديگر، تحقير ملتها را در پي داشت، نيز زمينه را براي قيام ملتها فراهم
ساخت و انفجار خشم مردم در سراسر خاورميانه عربي و شمال آفريقا، اين منطقه
حساس از دو قاره آسيا و آفريقا را به انبار باروت و منطقه مينگذاري شدهاي
تبديل كرد كه اولين قربانيان آن، ديكتاتورهاي وابسته به آمريكا و ساير
قدرتهاي استعماري غربي هستند و در نهايت، لطمه بزرگي به خود استعمارگران و
در رأس آنها آمريكا وارد شده و در ادامه ضربات بيشتري بر اين پيكر نحيف
وارد خواهد شد.
در اين ميان، موجوديت رژيم نامشروع و غاصب
صهيونيستي، كه با تكيه بر حمايتهاي مستمر قدرتهاي استعماري و استفاده
ابزاري از مهرههاي منطقهاي آنها يعني ديكتاتورهاي حاكم بر كشورهاي منطقه
توانسته است تاكنون به حيات ظالمانه و ننگين خود ادامه دهد، بيش از هر زمان
ديگري در معرض خطر زوال قرار گرفته و بيشترين آسيب اكنون متوجه اين رژيم
پوشالي است. اين واقعه، از ساير رويدادها و عوارض تحولات منطقه مهمتر است و
ميتواند سرنوشت منطقه را بطور كلي تغيير دهد.
با چنين نگاه واقع
بينانهاي به تحولات منطقه، ميتوان گستره تغييرات بنيادي اين مقطع از
تاريخ را فراتر از يك بخش محدود از جهان ديد و طبعاً بايد آنرا به بخشهاي
وسيعتري تعميم داد. در اين نگاه، حتي ميتوان خود آمريكا و اروپا را كه
عوامل اصلي فساد و ظلم و بيعدالتي در جهان هستند نيز مشمول تحولاتي دانست
كه با قيامهاي خودجوش مردمي شكل ميگيرند و اهداف بلندي همچون استقرار
عدالت اجتماعي را در برنامه كار خود دارند.
رسالت
«بازنده حتمي تحولات منطقه» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد مهدي انصاري است كه در آن ميخوانيد:
پيروزي
انقلاب اسلامي در ايران به عنوان مهمترين و تعيينكنندهترين رويدادي كه
بيرون از چارچوبهاي مدنظر ابرقدرتها در قرن بيستم به پيروزي رسيد، منجر
به ايجاد يك "هژموني غالب فرهنگي و سياسي" در سراسر دنيا و بويژه در جهان
اسلام گرديد كه سه مشخصه اصلي و راهبردي داشت: اول، "تمسك به آموزههاي
حقيقي اسلامي"؛ دوم، "دكترين مقاومت" و سوم "استقلال خواهي". اين هژموني،
البته از همان روز اول عصبانيت غرب و شرق را در پي داشت و منظومهاي از
سناريوها و نقشههاي پيچيده براي درهم شكستن اين منبع قدرت كليد خورد؛ تلاش
براي ساقط كردن انقلاب و رژيم سياسي برآمده از آن، منزوي سازي، تحريم،
تحميل جنگ نظامي، جنگ نرم، ايران هراسي، شيعه هراسي و در يك كلام "مهار"
قدرت فزاينده جمهوري اسلامي.
بعد از سه دهه تلاش كانونهاي فكر و
استراتژيستهاي برجسته جبهه غرب، مبني بر اينكه شرايطي بر ايران تحميل شود
تا فضاي تنگتري براي تنفس داشته باشد، "كابوس غرب" به هم ريخت و "سياست
مهار ايران" در وضعيت آچمز قرار گرفت. كسي فكر نميكرد خودسوزي يك
سبزيفروش دورهگرد تونسي در اعتراض به اوضاع اسفبار اقتصادي و فرهنگي و
سياسي كشورش، "دومينوي سقوط نظامهاي ديكتاتوري وابسته به غرب" را رقم
بزند. از ژانويه 2011، ورق برگشت و باز هم تمام محاسبات و معادلات مشاوران
ارشد دولت واشنگتن و موسسات تحقيقاتي وابسته به كاخ سفيد، نقش برآب شد و
جهان با "برش جديدي" از تحولات و مناسبات سياسي مواجه شد. قطعا در تاريخ
قرن 21، "سال 2011" به عنوان مقطع حائز اهميتي در شكلگيري روابط
بينالمللي جديد و علني شدن حقايق دنياي اسلام ثبت خواهد شد.
براي
كارشناسان و تدوينكنندگان برنامههاي استراتژيك و محافل قدرت غرب بسيار
دشوار است كه باور كنند قدرت و نفوذ ايران در ميان ملتهاي منطقه عليرغم
سه دهه تبليغات منفي و نيز روابط حداقلي اين كشورها (مصر، تونس، ليبي و...)
با تهران "الگوي انقلاب اسلامي" به طور عيني و حتي مو به مو (شعارها،
پيشتازي علماي ديني، شهادت، نمازهاي جماعت و جمعه و...) دنبال ميشود. شايد
در روزهاي ابتدايي حضور "باراك اوباما" در كاخ سفيد براي كارشناسان سياسي
معلوم نبود كه رئيس جمهور جديد آمريكا قرار است از چه رهيافتي براي پيگيري
سياست خارجي و امنيت دولت خود در قبال "حكومت ايران" استفاده كند و اين
ابهام امروز صد چندان شده است. هرچند وقوع ناآراميها و حوادث تلخ پس از
انتخابات سال 1388، اميدهاي كاذبي را در دل آنها ايجاد كرد و به تعبير
مشاوران امنيت ملي برنامههايي به اصطلاح عملي براي مهار ايران تدوين شد!
گزارش "مايكل آيزنشتات" (2010)، مدير موسسه مطالعات نظامي و امنيتي واشنگتن
نمونهاي از اين برنامهها بود كه بر مبناي روانشناسي سياسي و با هدف قرار
دادن ذهن مردم جامعه ايران طراحي شد و علاوه برداشتن راهبردهايي براي جنگ
نرم علني با جمهوري اسلامي، راهاندازي يك برنامه ارتباطات استراتژيك را در
قبال جبهه اپوزيسيون داخلي و خارجي توصيه ميكرد.
همانطور كه 25
سال پيش "اريك رولو" مشاور ارشد "فرانسوا ميتران" رئيس جمهور اسبق فرانسه
گفته بود كه علت حمايت ما از صدام حسين، خطر اسلام است كه از ايران
سربرآورده و اگر اسلام در ايران سركوب نشود به سرعت جهان اسلام را فرا
ميگيرد، هفته گذشته هم "دانيلون" مشاور امنيت ملي اوباما گفته است
روحانيون تهران اقدامات ما را در منطقه زير نظر دارند و درست از آب در آمدن
پيشبيني آنها، كار دولت اوباما و دولتهاي بعدي آمريكا را "در كل جهان
اسلام" با مشكل مواجه خواهد كرد.
انقلاب اسلامي كه بنا به تبليغات
رسانهاي و جنگ رواني غرب، در يك كشور منزوي شده پس از 30 سال با انبوه از
مشكلات داخلي، بحران اقتصادي و... دست و پنجه نرم ميكند پس چطور قادر است
الهام بخش بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه و حتي جهان باشد؟! اين يك سئوال
اساسي و كاملا منطقي است كه اين روزها در ذهن بسياري از انديشمندان
آزادانديش و متفكرين آزاديخواه دنيا ايجاد شده كه به راستي همان جمهوري
اسلامياي كه ميگفتيد روبه زوال و دچار بحرانهاي متعدد است چگونه به قدرت
برتر واستراتژيكي تبديل شده كه در هر تصميمگيري و برنامهاي بايد هدف
محوري، مهار ايران باشد؟! و چطور است كه هژموني اسلامي - ايراني، در
مناسبات منطقهاي و در ميان ملتها و نخبگان و علماي ديني مسلمان حرف اول
را ميزند؟!
قدس
«نگراني اسرائيل از تحولات جهان عرب» عنوان يادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر سعدا... زارعي است كه در آن ميخوانيد:
حملات
اخير ارتش رژيم صهيونيستي به نوار غزه که از يک هفته پيش تا کنون ادامه
داشته و به شهادت بيش از 20 نفر از ساکنان اين باريکه منجر شده، با اين
انگيزه صورت ميگيرد که از طريق اين عمليات نظامي، ضريب واکنش و توانمندي
نيروهاي فلسطيني و بويژه نيروهاي جنبش حماس و حجم و کيفيت سلاحهاي جديد اين
نيروها، مورد سنجش و ارزيابي قرار گيرد.
شکي نيست که مقامهاي رژيم
صهيونيستي به شدت از تغيير و تحولات اخير منطقه و بويژه فروپاشي حکومت
وابسته و همپيمان خود در مصر نگران هستند، زيرا با تحولات و رخدادهاي مصر
در چند ماه اخير، عملاً محاصره غزه شکسته شده و با گشوده شدن گذرگاه رفح و
تردد آزاد از اين معبر، رژيم صهيونيستي سخت نگران آن است که نيروهاي مقاومت
فلسطيني توانسته باشند با انتقال تسليحات نظامي دفاعي، توان خود را ارتقا
دهند.
اسرائيليها به شدت نگران بي ثباتي راهبرد امنيتي خود هستند و
سفرهاي پي درپي مقامهاي ارشد اين رژيم به ايالات متحده آمريکا، از سرگرداني
و احساس خطر آنان نسبت به تغييرات سياسي و نظامهاي کشورهاي عربي و
همپيمانشان در منطقه و تأثير آن بر موقعيت نيروهاي فلسطيني حکايت دارد.
اما
اين نگراني و بحراني که اطراف آنها را فراگرفته، با حمله نظامي به غزه
نميتواند پوشش داده شود و آنها نسبت به روند تحولات لجستيکي در غزه و
کرانه باختري نگران هستند و احساس ميکنند دچار يک خلا اطلاعاتي مرگ آور
شدهاند.
از اين رو، دستگاههاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي، از برآورد
دقيق توان دفاعي و نظامي نيروهاي مقاومت و جنبش حماس ناتوان شدهاند، ضمن
اينکه عمليات نظامي و موشکي نيروهاي مقاومت در پاسخ به تجاوزها و حملات
مختلف اين رژيم نيز در ماههاي اخير بر نگراني و هراس رژيم صهيونيستي و
ساکنان شهرکهاي صهيونيستي اطراف نوار غزه افزوده است.
گفتني است،
ارتش اسرائيل با انجام دور جديدي از حملات پراکنده و هوايي و اعمال فشار،
در صدد ارزيابي توان نظامي مقاومت با هدف کشف نوع و ميزان تجهيزات دفاعي در
اختيار اين نيروها و اطمينان از ثبات امنيتي در اين ناحيه هستند.
از
سوي ديگر، به نظر ميرسد رژيم صهيونيستي از مسير حملات نظامي و تشديد فشار
بر نوار غزه ميکوشد اميد فلسطينيها به بهبود شرايط امنيتي و سياسي آنها
را به يأس تبديل کند، زيرا پس از سقوط حکومت حسني مبارک و تغييرات سياسي
گسترده در مصر و ساير کشورها و دولتهاي عربي همسو با اسرائيل، مردم فلسطين و
گروههاي مقاومت اعتماد به نفسي مضاعف پيدا کردهاند.
بويژه نوع
موضعگيريها و ديدگاههاي مقامهاي مصري از جمله «نبيل العربي» وزير خارجه و
«عصام شريف» نخست وزير دولت موقت مصر و موضعگيريهايي که شخصيتهاي برجسته
مصري همچون «محمد البرادعي» درباره مسأله فلسطين و هشدارهايي که به رژيم
صهيونيستي دادهاند، موقعيت نيروهاي فلسطيني را در مناسبات سياسي جاري،
ارتقا داده است.
سياست روز
«اين صفرهاي مزاحم» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم بيژن كيامنش است كه در آن ميخوانيد:
موضوع
حذف سه صفر از پول ملي در هفتههاي اخير از سطح رسانهها فراتر رفت. به
طوري كه رييس كل بانك مركزي در تازه ترين گفت و گوي رسانهاي خود اعلام كرد
كه نه سه صفر بلكه چهار صفر از پول ملي برداشته خواهد شد. البته اين مقام
رسمي همچنان گفته است كه اين برنامه براي بررسي و تحقيق بيشتر روي ميز
كانونهاي علمي و كارشناسي بانك مركزي قرار خواهد گرفت.
اين گفته
احتمالا نشان دهنده آن است كه اجرايي شدن اين برنامه، همچنان وابسته به
نتايج بررسيهاي پژوهشي بانك مركزي است. كه البته اعلام اين خبر چشم
اندازهاي اميدوار كننده تري را به روي اين موضوع ميگشايد.
زيرا آن
چنان كه از گفتههاي مطرح كنندگان اين برنامه بر ميآيد،ظاهرا حذف سه يا
چهار صفر به معني برنامهاي براي ارتقا و تقويت توان اقتصادي كشور نيست.
بلكه به معني تغيير برخي قراردادهاست. به عبارت ديگر بدون توجه به ماهيت و
توان اقتصادي كشور، فقط مناسبات پولي بر مبناي قراردادهاي تازه تري تعريف
ميشوند. به عبارت ديگر اگر كارمندي تاكنون يك صد هزار تومان دستمزد براي
هر ماه كاري دريافت ميكرده است، براساس قرارداد تازه، همان كارمند اين بار
صدتومان، اگر سه صفر حذف شود و ده تومان، اگر چهار صفر حذف شود، دريافت
خواهد كرد. كه البته در اين شرايط اگر قيمت هر كيلو گوشت قرمز، مثلا ده
هزار تومان باشد، براساس قرارداد جديد، يك تومان محاسبه خواهد شد. البته
نرخ همه كالاها اين چنين گرد و رند نيست و از آنجا كه گرد كردن قيمتها،
براساس منطق مصطلح بازار، همواره به سوي قيمتهاي بالاتر گرايش داشته است،
بنا براين برنامه حذف سه يا چهار صفر، اساسا با افزايش غير منطقي نرخ
كالاها و خدمات در بازار همراه خواهد بود.
البته ماجراي حذف سه يا
چهار صفر فقط به اين نتيجه منته نخواهد شد. زيرا از آنجا كه حذف صفر از پول
ملي، فقط از سوي كشورهايي انجام گرفته است كه ابتدا اقدام به تقويت
ساختارهاي اقتصادي خود كردهاند، ممكن است حذف سه صفر از پول كشور به توليد
نشانههاي غير واقعي از بخشهاي مختلف اقتصادي كشور بينجامد. اتفاقي كه
ميتواند زمينهها و بسترهاي سرمايه گذاري را براي دست اندركاران و نيز
فعالان اقتصادي با اطلاعات نادرست همراه سازد.
مهمتر آنكه پول هر
كشوري، توان و موقعيت خود را از ساختارهاي توليدي و تجاري دريافت ميكند.
درواقع پول ملي هر كشوري صرفا در جايگاه ميايستد كه ظرفيتهاي پيدا و
پنهان اقتصاد آن جامعه، فرا روي آن قرار داده است. در اين صورت ارزش پول
ملي هر كشوري به تعداد صفرهاي آن كاستي و يا فزوني نميگيرد. بلكه پول ملي،
هويت و توانمندي خود را از توليد ناخالص داخلي، رشد اقتصادي و ثبات و رشد
شاخصها وام ميگيرد.
هر اندازه كه ميزان توليد ناخالص ملي بيشتر
باشد و تراز بازرگاني آن جامعه، مثبت و متوازن باشد، پول ملي اعتبار
مييابد و قدرت دروني و بين المللي آن در جايگاه در خور ميايستد. زيرا به
دليل جهاني شدن اقتصاد، محدود شدن بخشي از مرزهاي بين المللي فراروي
تجارتهاي جهاني ورشد مداوم تبادلات منطقهاي و جهاني، شاخصهايي هستند كه
به ارزش اقتصادي و مبادلاتي پولها در شبكه تجارتهاي منطقهاي و جهاني
منته ميشود. اين ويژگي بسيار مهم نشان دهنده آن است پول ملي هر كشوري، بخش
عمدهاي از توان و اعتبار خود را از تجارتهاي منطقهاي و بين المللي
دريافت ميكند. از اين رو كشورهايي كه خواهان افزايش توان و تقويت پول ملي
خود هستند، نبايد اين رويداد را فقط در حوزه مناسبات دروني اقتصاد خود جست و
جو كنند.
مردم سالاري
«خداحافظي با صفرهاي پول ملي» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم عباس محتشمي است كه در آن ميخوانيد:
به
گفته رئيس جمهور در سال جاري که به نام سال جهاد اقتصادي نام گذاري شده،
موضوعاتي همچون ارزش پول ملي در دستور کار دولت قرار خواهد گرفت. در قالب
طرح تحول در نظام بانکي نيز تقويت ارزش پول ملي يکي از برنامههاي اساسي
بانک مرکزي بوده که يکي از محورهاي آن بررسي کاهش چند صفر از واحد پول ملي
است. لذا حذف صفر از واحد پول ملي مدتي است که مدنظر مسئولان و کارشناسان
مربوطه قرار گرفته; به طوري که رئيس بانک مرکزي چندي پيش اعلام نموده که
بررسيهاي بانک مرکزي نشانگر نتايج مثبت حذف چهار صفر از پول ملي بوده و
پيشنهاد اجراي اين طرح طي 6 ماه آينده به هيات دولت ارائه خواهد شد.
البته
وزير امور اقتصادي و دارايي نيز پيشتر اعلام کرده بود در صورت فراهم شدن
تمهيدات مورد نياز، در سال 90 سه صفر از پول ملي حذف ميشود. با اين حال به
نظر نميرسد چنين تصميمي بدون هزينه و پيامد نيز باشد و قطعا آثار
هزينهاي و اقتصادي و حتي اجتماعي هم به دنبال خواهد داشت.
چه عوامل
و انگيزههايي باعث ميشود تا دولتها دست به حذف صفر و اصلاح نظام پولي
خود بزنند؟ آيا حذف صفرها باعث تقويت ارزش پول ملي ميشود؟ آيا رونق
اقتصادي و افزايش توليد و جذب سرمايه گذاري (داخلي و خارجي) را در سال جهاد
اقتصادي به دنبال خواهد داشت؟ اين طرح تا چه حد در کاهش تورم جامعه موثر
خواهد بود؟ آيا به راه حلهاي جايگزين (همچون چاپ اسکناسهاي درشت و يا
بانکداري الکترونيکي، اينترنتي و مجازي و کارتهاي اعتباري) با هزينه و
تبعات مربوطه در اين زمينه دقت شده است؟ چراکه به نظر ميرسد حذف صفرها از
پول ملي راه حلي است که فقط در بيان ساده به نظر ميرسد و در عمل و واقعيت
موانع بسيار زيادي در سر راه دارد. بايستي به نقش و ارتباط رشد و توسعه
اقتصادي (قدرت توليد ناخالص داخلي) و پشتوانههاي اقتصادي نظير ذخاير
طلا،ارز،انرژي و... به عنوان عوامل اساسي در قدرت و ارزش پول ملي به طور
ويژهاي در نظر گرفته شود.
حذف صفر از پول ملي از ديدگاه موافقان
داراي مزيتهايي همچون کاهش هزينهها و اتلاف وقت و تسريع در فعاليتهاي
اقتصادي، ايجاد تناسب بين قدرت خريد پول ملي و حجم پول در گردش، جلوگيري از
نفوذ ارزهاي خارجي در اقتصاد کشور، ايجاد زمينههايي براي مهار تورم،
سادگي در مبادلات، نگهداري ساده تر حساب ها، ارقام و ترازنامه ها، اشغال
فضاي کمتر آمار و اطلاعات مالي در حافظه و هارد رايانه ها، نقل و انتقال
سهل تر پول، کاهش آثار رواني تورم و نيز صرفه جويي در وقت براي شمارش حجم
زياد اسکناس ها، روان سازي سيستم حسابداري، لزوم افزايش راندمان نقش
اجتماعي و اقتصادي پول خواهد بود. اما به عقيده مخالفان حذف صفر از اسکناس
هيچ گونه تاثيري بر شاخصهاي اقتصادي و طرف عرضه و طرف تقاضا نخواهد داشت و
بيشتر اثر رواني بر جامعه ميگذارد. کاستن از تعداد صفرهاي پول، فقط ضريب
تبديل کالا به واحد پول را ساده تر ميکند.
از سوي ديگر براي اجراي
طرح حذف صفرها بايد کليه سيستمهاي حسابداري و مالي تغيير يابد، همچنين
کليه چک ها، مسکوکات و اسناد، نيازمند تغييرات بوده که چالشهاي زيادي را
به وجود خواهد آورد. ضمنا هزينه چاپ و توزيع اسکناس جديد، تغيير سکهها را
نيز بايد در نظر داشت.
برخي نقاط ضعف ديگر طرح عبارتند از: صف و
معطلي مردم در بانکها براي تعويض پولها، هزينه جمع آوري و امحاي پولهاي
قديمي و چاپ و توزيع اسکناسهاي جديد، حذف صفرها ممکن است در ابتدا موجب
تاثيرات تورمي بر بخشي از فعاليتهاي اقتصادي شود که داراي آثار رواني نيز
بر مردم جامعه خواهد بود (انتظارات تورمي)، احتمال وقوع بي نظمي بين
اطلاعات قبلي و جديد در دفاتر و پايگاههاي اطلاعاتي و صورتهاي مالي، عدم
امکان تعويض همه پولها در بازه زماني اعلام شده، سردرگمي مردم در فاصله
زماني دوگانگي پول، چاپ پولهاي تقلبي به خاطر عدم اطلاع مردم در فاصله
زماني جابجايي واحد پول، کاهش قدرت خريد مردم (هر کسي که تا به امروز از
طريق سپرده گذاري در نظام بانکي، سرمايه مورد نياز براي اقتصاد کشور را
تامين کرده، متضرر خواهد شد; چرا که با انجام اين کار هرکس تلاش ميکند تا
سپرده بانکي خود را به کالا تبديل کرده تا به روش کالا در مقابل کالا قدرت
خريد خود را حفظ کند) به هر حال به نظر ميرسد افزايش يا کاهش تعداد صفرهاي
واحد پول خنثي بوده و هيچ گونه اثر اقتصادي بر متغيرهاي اقتصاد نخواهد
گذاشت; بلکه آثار سوئي بر اقتصاد نيز دارد.
تهران امروز
«افكار عمومي در انتظار گام بعدي» عنوان سرمقاله روزنامه تهرانم امروز به قلم اكبر هاشمي است كه در آن ميخوانيد:
آنهايي
كه خانم دستجردي وزير بهداشت را ميشناسند در توصيف او از واژه «مرد انه»
سخن به ميان ميآورند چه مردهايي كه معتقدند افشاگريهايش مردانه است و چه
زنهايي كه بهواسطه عدم ورودش به مباحث حوزه زنان، درست يا غلط او را ضد
زن ميدانند كه در نهايت همه توصيفها به وجه مردانه ميانجامد.
اين
يك واقعيت است كه در دولت نهم و دهم كه نه، در همه دولتهاي جمهوري اسلامي
وزيري به اين مرام كمتر ديدهايم. وزيري كه براي اولين بار رسما تاييد كرد
آب شرب پايتخت آلوده به نيترات است و با اينكه احتمال ميداد متهم شود به
تباني با كارخانهدارها، زنان باردار و كودكان را توصيه كرد به مصرف آب
معدني كه به دليل رجوع مردم قيمت آن 50توماني هم افزايش يافت. ايضا در
ماجراي ايدز با اعلام اينكه آتشفشان ايدز در راه است، آن هم نه به واسطه
تزريق سرنگ آلوده كه بهخاطر روابط نامشروع افراد. چه به گفته خانم وزير
بيش از 90 درصد موارد جديد ابتلا به ايدز در ايران از طريق تماس جنسي و
بخصوص در شهرهاي بزرگ ودرگروه سني 25 تا30 سال است و اينکه از 80 هزار
بيمار مبتلا به ايدز در کشور تنها 25 درصد آنها شناسايي شدهاند.
همچنين
گذر دستجردي اصولگرا از واژههاي زنان آسيبديده، زنان پر خطر و زنان ويژه
و عريان گفتن واژه تابو «زنان روسپي» كه50 درصد ناقل ايدز هستند و در
شرايط سخت سياسي كشور اعلام اينكه بنزن موجود در بنزين بيش از حد مجاز بوده
و براي سلامتي شهروندان خطرناك است و در فقره آلودگي هوا تاييد مرگ چهار
هزار نفر در سال 88 بر اثر آلودگي هواي پايتخت و...
حالا هم خانم وزير كه خواسته در هفته سلامت سنگ تمام بگذارد چند افشاگري يا بگوييم آمار مهم را به افكار عمومي اعلام كرده است.
اينكه
در 49 درصد نسخههاي پزشكان حتما يك قلم داروي آنتي بيوتيك وجود دارد. اين
در حالي است كه طبق استاندارد جهاني ميزان مصرف آنتيبيوتيك بايد 11 درصد
باشد اما متأسفانه اين ميزان در كشور ما 49 درصد داروهاست و علاوه بر نسخه
دارها 40 درصد مردم بدون نسخه، آنتيبيوتيك را از داروخانهها تهيه
ميكنند و از همين روست كه چشممان روشن كه در آسيا مقام دوم و در جهان جزو
20 كشور از نظر مصرف بيرويه آنتيبيوتيك شدهايم و ديگر اينكه دستجردي خبر
داده 46 درصد زنان و 44 درصد مردان در ايران دچار اضافه وزن و 59 درصد
زنان و 36 درصد مردان مبتلا به فشارخون بالا هستند و به نظروزير بهداشت
وضعيت نسل آينده نگران كننده است چرا كه بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد
5/ 19 درصد پسران و 16 درصد دختران در كشور اضافه وزن دارند.
و
بازهم براساس آمارهاي خانم وزير بيش از 45 درصد دانشآموزان كشور روزانه
چهار ساعت تلويزيون تماشا ميكنند و 40 درصد از دانشآموزان نيز به مدت
طولاني از كامپيوتر استفاده ميكنند كه اين موارد از عواملي است كه به
كمتحركي و چاقي دانشآموزان كمك ميكند.
و آخر اينكه، بعد از بحران
شيوع آنفلوانزا در مرغداريهاي چند شهر مهم كشور و معدوم كردن ميليونها
مرغ در سكوت خبري، حالا خانم وزير خبر ميدهد آنقدر به خورد مرغهاي نگون
بخت آنتيبيوتيك خوراندهاند كه سلامت شهروندان به مخاطره افتاده است و
حالا اين شهروندان هستند كه در مقابل آنتي بيوتيكهاي قوي، بدنشان مقاومت
ميكند. «متأسفانه ديده ميشود در صنعت توليد گوشت مرغ، ميزان بيرويهاي
آنتيبيوتيك به مرغ ميخورانند و وقتي اين گوشت وارد بدن انسان ميشود موجب
مقاومتهاي ميكروبي در برابر آنتيبيوتيكها ميشود.»
ابتكار
«دوگانگي در رفتار، گزافهگويي در گفتار!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد:
به
دنبال متراکمشدن اعتراضات مردمي و قيامهاي برابريطلبانه و
آزاديخواهانهاي که از تونس آغاز شد و به سرنگوني حکومت حسني مبارک در مصر
انجاميد، قيام در ليبي و يمن و بحرين تداوم يافت؛ اما بحرين وضعيتي متفاوت
با ساير کشورهاي منطقه پيدا کرد.
اين کشور محل استقرار ناوگان پنجم
دريايي ايالات متحده است که به لحاظ بافت جمعيتي بهعنوان چهارمين کشور
شيعي جهان است. اين کشور همچون ساير کشورهاي منطقه، از فقدان دموکراسي و
توسعهنيافتگي سياسي رنج ميبرد. پس از جدايي از ايران، تبعيض و تحقيري که
نقطه عزيمت آن مذهب است، بر تمام ارکان آن سايه افکنده و از آن جامعه تني
رنجور و بيمار ساخته که انگيزه اعتراضات مردمي را مضاعف کرد. عميقترين و
فعالترين شکاف سياسي و اجتماعي در وضعيت فعلي، شکاف بين شيعه و سني در
ميان مسلمانان است.
قيام مردم بحرين آزمون بزرگي براي جامعه
بينالمللي و نهادهاي مدافع حقوق بشري است که تا کنون از محک اين آزمون
سربلند بيرون نيامدهاند؛ چراکه با چراغ سبز قدرتهاي بزرگ و دولت ايالات
متحده بهعنوان بازيگر نقش اول سياست در خاورميانه بود که دولت عربستان
سعودي با اعزام نيرو به اين کشور قيام آنها را به خاک و خون ميکشد و
جنايات و فجايع انساني هر روز ابعاد تازهاي به خود ميگيرد.
جامعه
جهاني و غرب با نظاره سرکوب خيزش مردم بحرين، علاوه بر آنکه شکست خود را در
اين آزمون حقوق بشري در معرض ديد همگان ميگذارد، باعث به وجودآمدن حوزه
گفتماني براي مخالفان دموکراسي در کشورهايي شد که از ابزاريبودن مفاهيم و
ارزشهاي انساني مدنظر غرب و از عبور ارابه نظامهاي ليبرال دموکراسي بر
روي جنازه آزادي، بهعنوان دستمايه سرکوب و مجوزي براي تحديد و تهديد
آزادي و پايمالکردن حقوق اساسي شهروندان خود استفاده ميکنند.
کشور
بحرين سالهاست که با شکاف عميق سياسي و مذهبي دستوپنجه نرم ميکند.
برخلاف خواست و اراده همگاني، اقليتي سني بر اکثريتي شيعه حاکم است و
خاندان حاکم مرتجع آن، با پشتگرمي به حمايت خارجي، گستاخانه و با
بيپروايي، تبعيضي آشکار و فاحش را بر آن اعمال ميکنند. لذا ميتوان گفت
اعتراض عليه تحقير خارجي و تبعيض داخلي عامل اصلي اين حرکت و قيام است.
قيامهاي شکلگرفته در کشورهاي مختلف، بنا بر مقتضيات سياسي و وضعيت
اجتماعي متفاوت است؛ ولي ماهيت همه آنها يکي است؛ يعني «نهگفتن» به وضعيت
موجود و ايجاد موقعيتي مناسب با تندردادن به خواست و اراده همگاني.
پس
از خيزش مردم ليبي و سرکوب بيرحمانه آن، غرب به بهانه جلوگيري از جنگ
داخلي و کشتار انساني، با انگيزه ايجاد امنيت براي انتقال انرژي در آن کشور
مداخله نظامي ميکند؛ ولي در مقابل «تغيير» در بحرين، راه مقابله و سرکوب
پيشه ميکند؛ زيرا ممکن است اين حرکت در جهت تضاد با منافع آنها و
بيتمايلي مخالفان به غرب باشد.
نگاه ابزارگونه به مسئله حقوق بشر
توأم با سياست خارجي عاري از وجدان، وقتي انگيزههاي منفعتطلبانه و
ماديگرايانه غرب را آشکار ميکند که در مقابل حرکت ملتهاي تحولگرا،
سياست دوگانهاي در پيش ميگيرد.
سياست دوگانه دول غربي در مقابل
کشورهاي منطقه نشان ميدهد که مشکل و مسئله اساسي آنها گروههاي
«بنيادگرا» نيست که خود در صدر و علتهاي موجده آن بودند؛ بلکه اسلامگرايي
است. آنها به مدد ابزار تبليغاتي و به کمک فضاي رسانهاي در مقابل
تودههاي مسلمان، اسلامهراسي پيشه کردند و خود به آن معتقد شدند.
آفرينش
«مصر و سراغازي براي ازسرگيري روابط با ايران» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
در
چند روز اخير نشانههايي مهم از آغاز از سرگيري روابط دو کشور مهم منطقه
يعني ايران و مصر آشکار شد نشانههايي که ميتوان آن را شروع دورهاي جديد
از روابط نام نهاد و هم چنين سرفصلي براي پايان روابط تيره سه دههاي بين
دو کشور با تمدن و تاريخي منطقه.
در اين راستا بنبيل العربي وزير
امور خارجه مصر در روزهاي اخير اعلام کرد قاهره آماده ازسرگيري روابط
ديپلماتيک با ايران پس از سي سال وقفه در اين روابط است و هم چنين صالحي
وزير خارجه ايران نيز در پيام کتبي خود از وزير خارجه مصر براي سفر به
تهران دعوت کرده است.
سخنان و نمودهاي رفتاري اي که در واقع
ميتواند يخ سه دههاي روابط تيره دو کشور را آب کرده و عملا فرصتها و
زمينههايي مهم را براي همکاري دو جانبه بين دو کشور استراتژيک منطقه
خاورميانه بگشايد.
در اين ميان اگر نگاه به اهميت مصر در جهان عرب و
آفريقا داشته باشيم در مييابيم که اين کشور داراي جايگاه مهم فکري
وانديشهاي مهمي در جهان عرب، کانون شماره يک مذهبي در سراسر جهان اهل سنت
؛ بازيگر مهم و تأثيرگذار منطقهاي و يکي از سه ضلع مثلث قدرت همه جانبه
خاورميانه در کنار ترکيه و ايران است. در اين بين همين اهميت استراتژيکي و
منطقهاي است که منافع ملي کشور اقتضا ميکند که هر چه بيشتر و زودتر به
عادي سازي روابط با اين کشور بوِيژه پس
«صياد،
سرباز فداكار دين و قرآن» عنوان يادداشت روز روزنامه جام جم به قلم امير
دكتر سيدعبدالرحيم موسوي جانشين فرمانده كل ارتش جمهوري اسلامي ايران است
كه در آن ميخوانيد:
طلوع خورشيد انقلاب اسلامي در ايران و برچيده شدن
بساط طاغوتيان، موجب به خطر افتادن منافع نامشروع استكبار جهاني شد و به
تبع آن مقابله با حركت اله مردم ايران را در پي داشت.
جنگي ناخواسته
كه با هدف تامين منافع مستكبران توسط ايادي خود فروخته آنان به ايران
اسلامي تحميل شد و موقعيتي را فراهم آورد تا غيورمردان كفرستيز ارتش اسلام
دوشادوش نيروهاي مردمي، جهادگران و سپاه پاسداران، تواناييهاي خود را در
عرصههاي جهاد، دفاع و فناوري نظامي به نمايش بگذارند. آنان با همتي والا و
با انجام 22 عمليات پدافندي و آفندي تا پايان سال 1359، راه را بر دشمن
طغيانگر بستند و پس از آن نيز با اجرا و شركت در بيش از 90 عمليات تا پايان
جنگ مردانه ايستادند و تاكنون نيز حافظ اين مرز و بوم بودهاند. آنان
مردان مردي بودهاند كه در اطاعت از فرمان رهبري و با بصيرت كامل و بدون
هيچ درنگي به ميدان مبارزه و جهاد شتافتند و با وجود همه سختيها و مشكلات
سينههايشان را در مقابل انواع سلاحهاي شيطاني سپر ساختند و توطئه دشمن را
در نطفه خفه كردند.
سپهبد شهيد صياد شيرازي از جمله دلاورمرداني
بود كه نداي رهبر خويش را به جان و دل لبيك گفت و در همه عرصهها با شور و
شوق جانفشاني كرد و جز به رضاي خالق هستي راضي نبود.
و امروز، روزي
است كه سپهبد شهيد علي صياد شيرازي، يكي از بزرگمردان عرصه ايثار و جهاد و
شهادت قدم از عرصه خاكي بر ميدارد و پاي در اعلي عليين ميگذارد. او با
رفتنش نداي مظلوميت ايران و اسلام را ديگر بار در گوش جهانيان طنينانداز
ميكند و آنان را شرمنده خويش ميسازد.
امير شجاع و دلاور ارتش
اسلام، اين عارف عاشق و مجاهد فيسبيلالله نمونه بارز شرف و غيرت بود كه
با دلاوري و از خود گذشتگي و رزم بيامان با دشمنان دين و ميهن جان خود را
فداي عزت و سربلندي اسلام و ولايت نمود؛ شهيد سرافرازي كه براي لذت وصل به
معبود خويش هرگز دل به زيورهاي دنيوي نبست و عارفانه و عاشقانه مسير وصل را
طي نمود تا آنگاه كه جام شيرين شهادت را سركشيد.
در باب بيان
ويژگيهاي شخصيتي اين بزرگمرد بايد بگويم بعضيها هستند كه موج تاريخ
آنها را همراه خود ميبرد، اما شهيد صياد شيرازي مسير تاريخ را رقم زد. او
با ارتقاي حاكميت فضاي معنوي در جبهه و نزد رزمندگان دفاع مقدس تاكيد داشت
تا آنجا كه خون پاك اين شهيد هم فضاي ارزشي كشور را احيا كرد.او نمونهاي
از يك افسر منضبط، جدي و سختگير و البته مورد علاقه زيردستان بود. او خود
را خدمتگزار مردم ميدانست و با وجود مشغله زياد هرگز از پاسخگويي به
درخواستهاي مردمي و رسيدگي به مشكلات آنها دريغ نميكرد.
كيهان
«فاز سوم جنگ 33 روزه» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
4
ماه پس از اولين جرقه انقلاب در ميدان «بوزيد» تونس، نقشه سلسله انقلابها
در خاورميانه به چه شكلي درآمده است؟ تحولاتي كه به ويژه پس از سقوط 2
ديكتاتور تونس و مصر پديد آمد و گاردي كه آمريكا و غرب در 2 ماه اخير
گرفتند، به هيچ وجه دور از انتظار نبود. اتفاقات 4 ماه اخير تصوير كاملا
روشن از «اهداف سبعانه» و «مقدورات كاهنده» غرب در قبال خاورميانه جديد
بود. حاصل جمع اين تحولات نشان داد آمريكا و متحدانش تا هر جا كه چاقويشان
ببرد، از خون ريزي و نسل كشي و سركوب دريغ نميكنند و از سوي ديگر آشكار
كرد چاقوي آنها- با همه قساوتي كه دارند- چه قدر كند شده است.
مقامات
آمريكايي تا بجنبند رشته كار از دستشان در مصر در رفت. هنوز 2 هفته تا
سقوط برق آساي مبارك مانده بود كه خبرنگار شبكه PBS از معاون رئيس جمهور
آمريكا پرسيد: «آيا زمان آن فرارسيده كه مبارك از قدرت كنار برود؟ آيا شما
مبارك را ديكتاتور ميدانيد؟» اما جو بايدن با خونسردي تمام پاسخ داد: «خير
زمان آن فرارسيده كه پرزيدنت مبارك حركت در مسير جديدي را آغاز كند.
او
در بسياري از مسائل و از جمله صلح خاورميانه هم پيمان ماست و بسيار
مسئولانه عمل كرده است. خير ما از او به عنوان ديكتاتور ياد نميكنيم.» اين
سخنان 7 بهمن 89 ايراد شد اما 2 هفته بعد مبارك به شرم الشيخ گريخته و از
قدرت كناره گيري كرد تا معلوم شود مقدورات آمريكا چه قدر رو به نقصان است.
ضربه
بزرگ را آمريكا همان اول دريافت كرد و سپس اوضاع يمن و بحرين و ليبي
طوفاني شد. در واقع آمريكا با حيرت و انفعال آغاز كرد، 2 ضربه مهم را در
تونس و به ويژه مصر خورد و اجبارا از موضع راهبردي خود عقب نشست، سپس به
فكر افتاد كه با تحريف هويت انقلاب ها، آن را از مسير خود منحرف و سرقت
كند. كابوس تكرار انقلاب اسلامي 1979 ايران دوباره زنده شده بود. بنابراين
در كنار شيوههاي جنگ نرم، از فرمان سركوب ملتها دريغ نشد.
در اين ميان ماجراي انتفاضه در جنوب خليج فارس و شبه جزيره عربستان، اهميت ويژهاي پيدا كرد.
زمامداران
سعودي كه باور نميكردند روزي مصر بدون مبارك را ببينند، به وحشت افتادند.
انقلاب از سه جبهه- داخل عربستان، يمن در جنوب و بحرين در شمال- ميجوشيد.
نمايندگان رژيم سعودي و بحرين به آمريكا يا نزد سفير آمريكا در رياض و
منامه گسيل شدند كه بپرسند اين بود پاداش همه خوش خدمتيها و آيا ما هم
بايد در انتظار سرنوشت مبارك باشيم؟ رابرت گيتس رئيس پنتاگون با سوابق
اطلاعاتي به منطقه آمد. او به حاكمان بحرين گفت اصلاحات انجام دهيد وگرنه
ايران با موفقيت از اين انقلابها بهره برداري خواهد كرد هر چند كه ما
مدركي حاكي از نقش ايران در اين انقلابها نميبينيم. 24 ساعت بعد، تيغ
اصلاحات! حنجر و سينه انقلابيون را در منامه پاره كرد، همان كاري را كه در
خيابانهاي صنعا كرد. اما كافي نبود.
نيروهاي سعودي به عنوان
ژاندارم آمريكا شروع به قتل عام در منامه كردند. اواخر هفته گذشته وزير
دفاع آمريكا مجددا به رياض آمد و از آنجا به عراق رفت، 3 سفر در كمتر از يك
ماه. او پيشاني ديپلماسي و اصلاحات! آمريكايي در جنوب خليج فارس شد تا
همزمان «سبعيت» و «ناتواني فزاينده» كاخ سفيد را به رخ بكشد.
ملت ما
مساله
را خیلی پیچیده نکنیم، عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم متین مسلم
است. در این سرمقاله می خوانیم: قذافي اساسا فرد عجيبي است، حتي پروسه
سرنگوني او از اين قاعده مستثني نشده است. اينكه سرنوشت او چه خواهد شد و
چرا انقلاب مردم ليبي عليه وي به فاز جنگ مسلحانه تمام عياري گروش پيدا
كرد، به نظر ميرسد در برابر آينده ليبي و نقش اين كشور در استراتژي
راهبردي قدرتهاي خارجي و بطور مشخص ناتو در درجه دوم اهميت قرار گرفته
است.
درجه دو به اين دليل كه اولا سرنوشت قذافي
محتوم و حذفيشدني است و نبردهاي كنوني ربطي به آينده اين شخص ندارد، دوم
به اين دليل كه جنگ شرمآور فعلي خود ابزاري شده براي تحقق اهداف قدرتهاي
غربي و ناتو براي آنچه در پس ذهن براي اين كشور نفتخيز شمال آفريقايي عضو
جامعه عرب و البته ثروتمند تدارك ديدهاند.
به هرحال گرايش رفتار انقلابيون ليبي از
سطوح خياباني و متكي به جنبشهاي مردمي شبيه مصر، يمن، تونس به نبرد
مسلحانه آنهم با جنگافزارهاي نظامي مانند توپ و تانك و هواپيما و
هليكوپتر، از همان ابتدا تعجب محافل سياسي بسياري را به خود جلب كرد.
اساسا وقايع حادث شده در تحولات ليبي تحليل سطح، ميان وروديها و خروجيهاي
اطلاعاتي را تاحدي با مشكل روبرو كرده به نحوي كه اپوزيسيون حاضر در صحنه
را هم با سردرگمي روبرو كرده است.
دو روز پيش رييس ستاد نيروهاي مسلح مخالف
قذافي از نقش دوگانه ناتو و بازي پنهان غرب بشدت ابراز ناراحتي كرد و صريحا
گفت از ايفاي نقش موثر اين نيرو و رهبران غرب نااميد شده است. حدود سه
هفته پيش در تحليلي پيرامون وقايع ليبي به نكتهيي اشاره كردم كه مسير
تحولات از آن زمان تا به امروز مرا بر اين ديدگاه مصرتر كرده است. آن زمان
اشاره شد مسير حل و فصل نهايي تحولات ليبي طبق آنچه مشاهده ميشود و برخلاف
تصور رهبران غرب و فرماندهان ناتو، نه از اتاق استراتژيستهاي غربي كه از
مسير مسكو و پكن ميگذرد. چرا؟ دلايل آن كاملا روشن و واضح است.
غرب تا زماني كه به اين سوالات پاسخ ندهد
اولا چرا قذافي بايد حذف شود؟ ثانيا اگر قرار است حذف شود نقش قدرتهاي
سنتي سرمايهگذار در ليبي يعني مسكو و پكن در آينده اين كشور چه خواهد بود؟
و ثالثا ما به ازاي آنچه از دست ميدهند چه به دست خواهند آورد؟ قطعا و
مسلما بازي را آنگونه كه ميخواهند نميتوانند ادامه داده و به پايان
برسانند.
به واقع در بههمريختگي اوضاع ليبي، غرب
با اتكا به ناتو و بهويژه محاسبات غلط فرانسه كه مركل صدراعظم آلمان نيز
به آن اشاره كرد، وارد عرصهيي شد كه نقش روسيه و چين را در آن نديد و
محاسبه نكرد. اينكه پوتين به صراحت تمام و فارغ از هرگونه ادبيات محتاطانه
ديپلماتيك غرب را متهم به راه انداختن جنگ صليبي كرد و آشكارا گفت؛ ممكن
است حكومت ليبي حكومتي دموكراتيك نباشد اما اين به غرب اجازه نميدهد درصدد
تغيير آن و به راه انداختن جنگ عليه اين كشور باشد، بيشك بيان و موضعي
تعارفي نبود.
چه بپذيريم و چه نپذيريم حكومت ليبي در
بلوك بنديهاي سياسي از دهه 60 ميلادي به بعد، جايگاهي مطرح در كوچه
بنبستهاي خيابانهاي كرملين داشت كه برق و روشنايي اين جايگاه و كوچه از
چين تامين ميشد. قذافي حال به دروغ يا صادقانه سالها سياستهاي خود را با
هماهنگي اين دو قدرت به ويژه كرملين تنظيم ميكرد، بافت سياسي،
چارچوبههاي فكري، شيرازه ارتش، و نيروهاي مسلح به تعبير قذافي مردمي، همگي
كپي و الگوهاي مبتذلي از مدلهاي شرقي و روسي بود.
از آن سو به ويژه طي دهه 80 تا نيمه دهه
90 كارشناسان چيني در حوزههاي نظامي و امنيتي كارهاي بزرگي در اين كشور
كردند و ليبي را سر پل مهمي در ورود به عرصه قاره آفريقا تبديل كردند. اين
همه به جز سرمايهگذاريهاي اقتصادي بوده كه پكن در ليبي انجام داده است.
حال كدام عقل سياسي يا استراتژيست نظامي حداقل در درون اين دو قدرت
ميپذيرد به همين راحتي بازي را واگذارند و اجازه دهند ناتو هر كاري كه
مايل بود انجام دهد؟ امروز ليبي و فردا... خدا ميداند.
البته قذافي براي پكن و مسكو مرده است و
مسلما آخرين دو ميخ تابوت او را آنها خواهند زد. شكي نيست از اين امتياز تا
قبل از تعيين حق و حقوق و منافعشان در ليبي كه خود آن را تعيين خواهند
كرد، استفاده نخواهند كرد و بنبست فعلي در تحولات ليبي شكسته نخواهد شد.
قذافي هم اين را ميداند و به همين دليل بر شدت قساوت خود افزوده بدون آنكه
شاهد برخوردي مشابه از سوي ناتو باشد. اين همان موضوعي است كه رييس ستاد
ارتش مخالفان از آن ابراز نگراني كرده است.
دليل ديگري بر اين تحليل وجود دارد و آن
نحوه جنگ و مكانهايي است كه مورد حمله قرار ميگيرند. ناتو بيش از آنكه
مواضع نيروهاي مسلح وفادار به قذافي را هدف قرار دهد يا شبيه آنچه در عراق
شاهد بوديم محلهاي احتمالي زندگي ديكتاتور را بمباران كند، تاسيسات نفت و
زيرساختهاي انرژي ليبي را هدفمند مورد حمله قرار ميدهند و اين يعني
سرمايهگذاري آتي براي بازسازي صنايع نفت و انرژي. دعوا، دعواي منافع و
ميزان آن براي طرفين است. آمريكا و ناتو تا زماني كه پاسخ روشني به
قدرتهاي شرقي ندهند نتيجهيي عايدشان نخواهد شد. همچنان كه دولت موقت
خودخواندهيي كه ايجاد كردند را هيچ دولت مطرحي به رسميت نشناخت. صورت
مساله روشن است، جواب آن را پيچيده نكنيم.
خراسان
«صياد شيرازي و يک دنيا کاري که انجام نداده ايم» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد:
عمري
به پاکي و نيکي زندگي کردن و در اوج عزت و شرف زيستن، افتخار لباس سربازي
اسلام و قرآن و وطن به تن داشتن، رشادتها و حماسهها آفريدن و سرانجام با
وضوي عشق به ديدار معبود شتافتن، «نيک آغاز» و «نيک فرجامي» چنين بشکوه و
بايسته پاکجانان و بزرگمرداني را تقدير و سزاست که قدم در مسير نور
گذاردهاند و تن و جان خود را از بستر خاک برکشيده و به افلاک سر
کشيدهاند، خانه يار را جستهاند و بر در جانان دق الباب کردهاند.
امير
سرافراز ارتش ايران سپهبدشهيد صيادشيرازي يکي از ستارگان پرفروغ و بي غروب
سپهر سراسر نور عزت، شرف، سرافرازي و خداباوري است که خدايش در لباس
سربازي دين و ميهن عزيزش داشت و با همين «لباس افتخار» در اوج عزت به جوار
خود «بارش» داد.
و چه غبطهها که ميتوان و بايد خورد به آغاز و
انجام نيک و پر خير و برکت و زندگي سراسر سعادت چنين بزرگمرداني که طلوعشان
از کرانه غيرت و عزت و شرف غروب ندارد، چرا که سرمايه وجود و هستي خود را
صرف کسب معرفت و تحکيم حق باوري و پاکجاني کردند و پس آن گاه «لباس غيرت»
به تن، جانانه در مقابل خصم دين و ميهن چون سرو قد بر افراشتند و سينه سپر
کردند و مردانه بر تجاوز دشمن ناجوانمرد راه بستند و چنان دلاورانه بر لشکر
عظيم و مجهز تجاوزکاران تاختند که نه تنها ديگر حتي يک وجب از خاک وطن در
چنگ دشمن متجاوز باقي نماند و پرچم سه رنگ ايران ديگر بار بر فراز مسجد
جامع خرمشهر عزيز به اهتزاز درآمد بلکه ديگر بار پرچم عزت و غيرت و
دلاورمردي ايرانيان چنان بلند بالا و بر افراشته شد و قد کشيد که پس از اين
ديگر هيچ خصمي با هر پشتوانهاي هرگز سوداي تجاوز به ايران زمين را در سر
نپروراند چه رسد به اين که خيال جداسازي و تسلط بر بخشي از ايران بلکه حتي
وجبي از خاک ايران زمين را در مخيله خود بپروراند.
مي توان و بايد
غبطه خورد به دلاورمردان باورمندي همچون صيادشيرازي، چمران، همت و باکري و
جهان آرا، فلاحي و فکوري و برونسي، کاوه و بابانظر و چراغچي و فرودي و
شوشتري و... و هزاران شهيد غيرتمند و سرافراز و سعادتمندي که جان به کف
گرفتند و خالصانه به محضر يار تقديم کردند تا ايران بماند، تا اسلام بماند،
تا دين و ميهن تا قيام مهدي موعود(عج) بماند، تا ايران و ايراني سرافراز
بماند، تا شرف و حيثيت و عزت و سرافرازي ايران و ايراني پاينده و جاودان
بماند.
مي توان و بايد غبطه خورد به صيادشيرازي و ??? هزار شهيد
ديگر اين خاک مردپرور و دلاورخيز که با خداباوري و حق مداري، غيرتمندي و
شرافتمداري، عزت مداري و شجاعت خود به برکت اسلام و خون شهيدان براي هميشه
نه تنها بر ننگ عهدنامههايي چون «گلستان» و «ترکمانچاي» و جدا شدن
بخشهايي از وطن چون قره باغ، گنجه، باکو، داغستان، گرجستان و مغان در عصر
قاجار و واگذاري بحرين در دوره پهلوي و... و قطعه قطعه شدن ايران، مهر
پايان زدند بلکه روشن ترين نماد و جلوه خداباوري، عزت طلبي، آزادگي،
استقلال خواهي، وطن دوستي، شجاعت و دلاوري يک ملت را در مقابل ديدگان
جهانيان عصر حاضر و اعصار آينده قرار دادند.
مي توان چنان زيست،
چنان عمل کرد، چنان بزرگ و بزرگوار شد و چنان عزيز و سرافراز شد و در هر
لباسي چنان در راه اعتلاي دين و ميهن سربازي کرد که به بار خاص درگاه ربوبي
راه يافت و مقيم حريم يار شد.
جمهوري اسلامي
«ما و اين امتحان الهي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
ساده
لوحانه است اگر تصور شود قيامهاي مردمي در كشورهاي عربي و شمال آفريقا با
مديريت آمريكا و همدستان اروپائي سران كاخ سفيد به راه افتاده و در پي
تحقق اهداف مورد نظر آنهاست. اين نظريه انحرافي را خود آمريكائيها القاء
ميكنند تا اعتبار خود را، كه در اثر تحولات منطقه بشدت آسيب ديده، تا
حدودي ترميم و حفظ كنند. علاوه بر اين، آمريكائيها تلاش وسيعي را براي
سوار شدن بر موجي كه در اثر قيامهاي مردمي در منطقه به راه افتاده آغاز
كرده و اقدامات زيادي براي مصادره انقلابها در كشورهاي مصر، تونس، يمن و
ليبي بعمل آوردهاند و در بعضي كشورها نيز از طريق صدور دستورالعمل سركوب
مردم، موقتاً جلوي به نتيجه رسيدن انقلابها را گرفتهاند. اين تلاشها،
انحرافي بودن اين تحليل را به اثبات ميرسانند.
تحليل درست تحولات
منطقه اينست كه در كشورهاي عربي و شمال آفريقا قيامهاي خودجوشي توسط
ملتها صورت گرفته و درحال رشد و توسعه است. ريشه اين قيامها بيداري مردم
است و اين بيداري از دو عامل مهم ناشي شده است؛ نهضت جهاني اسلام به رهبري
امام خميني و گسترش امكانات اطلاع رساني در سطح جهان.
تجاوزات بيحد
و حصر آمريكا و همدستان اروپائيش در گوشه و كنار جهان به حقوق ملتها،
اشغال نظامي افغانستان و عراق، جنايات كم نظير صهيونيستها در فلسطين و در
مقابل اين ظلمها و جنايات، مقاومت پيروز مردم فلسطين و لبنان و عراق و
افغانستان نيز از عوامل مهم بيداري ساير ملتها بودند. فساد حاكمان كشورهاي
عربي و شمال آفريقا به ويژه مصر، تونس، ليبي، يمن، مراكش، الجزاير،
اردن، عربستان و شيخ نشينهاي جنوب خليج فارس و وابستگي آنها به قدرتهاي
استعماري، كه از يكطرف به استبداد و غارت ثروتهاي ملي منجر شد و از طرف
ديگر، تحقير ملتها را در پي داشت، نيز زمينه را براي قيام ملتها فراهم
ساخت و انفجار خشم مردم در سراسر خاورميانه عربي و شمال آفريقا، اين منطقه
حساس از دو قاره آسيا و آفريقا را به انبار باروت و منطقه مينگذاري شدهاي
تبديل كرد كه اولين قربانيان آن، ديكتاتورهاي وابسته به آمريكا و ساير
قدرتهاي استعماري غربي هستند و در نهايت، لطمه بزرگي به خود استعمارگران و
در رأس آنها آمريكا وارد شده و در ادامه ضربات بيشتري بر اين پيكر نحيف
وارد خواهد شد.
در اين ميان، موجوديت رژيم نامشروع و غاصب
صهيونيستي، كه با تكيه بر حمايتهاي مستمر قدرتهاي استعماري و استفاده
ابزاري از مهرههاي منطقهاي آنها يعني ديكتاتورهاي حاكم بر كشورهاي منطقه
توانسته است تاكنون به حيات ظالمانه و ننگين خود ادامه دهد، بيش از هر زمان
ديگري در معرض خطر زوال قرار گرفته و بيشترين آسيب اكنون متوجه اين رژيم
پوشالي است. اين واقعه، از ساير رويدادها و عوارض تحولات منطقه مهمتر است و
ميتواند سرنوشت منطقه را بطور كلي تغيير دهد.
با چنين نگاه واقع
بينانهاي به تحولات منطقه، ميتوان گستره تغييرات بنيادي اين مقطع از
تاريخ را فراتر از يك بخش محدود از جهان ديد و طبعاً بايد آنرا به بخشهاي
وسيعتري تعميم داد. در اين نگاه، حتي ميتوان خود آمريكا و اروپا را كه
عوامل اصلي فساد و ظلم و بيعدالتي در جهان هستند نيز مشمول تحولاتي دانست
كه با قيامهاي خودجوش مردمي شكل ميگيرند و اهداف بلندي همچون استقرار
عدالت اجتماعي را در برنامه كار خود دارند.
رسالت
«بازنده حتمي تحولات منطقه» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد مهدي انصاري است كه در آن ميخوانيد:
پيروزي
انقلاب اسلامي در ايران به عنوان مهمترين و تعيينكنندهترين رويدادي كه
بيرون از چارچوبهاي مدنظر ابرقدرتها در قرن بيستم به پيروزي رسيد، منجر
به ايجاد يك "هژموني غالب فرهنگي و سياسي" در سراسر دنيا و بويژه در جهان
اسلام گرديد كه سه مشخصه اصلي و راهبردي داشت: اول، "تمسك به آموزههاي
حقيقي اسلامي"؛ دوم، "دكترين مقاومت" و سوم "استقلال خواهي". اين هژموني،
البته از همان روز اول عصبانيت غرب و شرق را در پي داشت و منظومهاي از
سناريوها و نقشههاي پيچيده براي درهم شكستن اين منبع قدرت كليد خورد؛ تلاش
براي ساقط كردن انقلاب و رژيم سياسي برآمده از آن، منزوي سازي، تحريم،
تحميل جنگ نظامي، جنگ نرم، ايران هراسي، شيعه هراسي و در يك كلام "مهار"
قدرت فزاينده جمهوري اسلامي.
بعد از سه دهه تلاش كانونهاي فكر و
استراتژيستهاي برجسته جبهه غرب، مبني بر اينكه شرايطي بر ايران تحميل شود
تا فضاي تنگتري براي تنفس داشته باشد، "كابوس غرب" به هم ريخت و "سياست
مهار ايران" در وضعيت آچمز قرار گرفت. كسي فكر نميكرد خودسوزي يك
سبزيفروش دورهگرد تونسي در اعتراض به اوضاع اسفبار اقتصادي و فرهنگي و
سياسي كشورش، "دومينوي سقوط نظامهاي ديكتاتوري وابسته به غرب" را رقم
بزند. از ژانويه 2011، ورق برگشت و باز هم تمام محاسبات و معادلات مشاوران
ارشد دولت واشنگتن و موسسات تحقيقاتي وابسته به كاخ سفيد، نقش برآب شد و
جهان با "برش جديدي" از تحولات و مناسبات سياسي مواجه شد. قطعا در تاريخ
قرن 21، "سال 2011" به عنوان مقطع حائز اهميتي در شكلگيري روابط
بينالمللي جديد و علني شدن حقايق دنياي اسلام ثبت خواهد شد.
براي
كارشناسان و تدوينكنندگان برنامههاي استراتژيك و محافل قدرت غرب بسيار
دشوار است كه باور كنند قدرت و نفوذ ايران در ميان ملتهاي منطقه عليرغم
سه دهه تبليغات منفي و نيز روابط حداقلي اين كشورها (مصر، تونس، ليبي و...)
با تهران "الگوي انقلاب اسلامي" به طور عيني و حتي مو به مو (شعارها،
پيشتازي علماي ديني، شهادت، نمازهاي جماعت و جمعه و...) دنبال ميشود. شايد
در روزهاي ابتدايي حضور "باراك اوباما" در كاخ سفيد براي كارشناسان سياسي
معلوم نبود كه رئيس جمهور جديد آمريكا قرار است از چه رهيافتي براي پيگيري
سياست خارجي و امنيت دولت خود در قبال "حكومت ايران" استفاده كند و اين
ابهام امروز صد چندان شده است. هرچند وقوع ناآراميها و حوادث تلخ پس از
انتخابات سال 1388، اميدهاي كاذبي را در دل آنها ايجاد كرد و به تعبير
مشاوران امنيت ملي برنامههايي به اصطلاح عملي براي مهار ايران تدوين شد!
گزارش "مايكل آيزنشتات" (2010)، مدير موسسه مطالعات نظامي و امنيتي واشنگتن
نمونهاي از اين برنامهها بود كه بر مبناي روانشناسي سياسي و با هدف قرار
دادن ذهن مردم جامعه ايران طراحي شد و علاوه برداشتن راهبردهايي براي جنگ
نرم علني با جمهوري اسلامي، راهاندازي يك برنامه ارتباطات استراتژيك را در
قبال جبهه اپوزيسيون داخلي و خارجي توصيه ميكرد.
همانطور كه 25
سال پيش "اريك رولو" مشاور ارشد "فرانسوا ميتران" رئيس جمهور اسبق فرانسه
گفته بود كه علت حمايت ما از صدام حسين، خطر اسلام است كه از ايران
سربرآورده و اگر اسلام در ايران سركوب نشود به سرعت جهان اسلام را فرا
ميگيرد، هفته گذشته هم "دانيلون" مشاور امنيت ملي اوباما گفته است
روحانيون تهران اقدامات ما را در منطقه زير نظر دارند و درست از آب در آمدن
پيشبيني آنها، كار دولت اوباما و دولتهاي بعدي آمريكا را "در كل جهان
اسلام" با مشكل مواجه خواهد كرد.
انقلاب اسلامي كه بنا به تبليغات
رسانهاي و جنگ رواني غرب، در يك كشور منزوي شده پس از 30 سال با انبوه از
مشكلات داخلي، بحران اقتصادي و... دست و پنجه نرم ميكند پس چطور قادر است
الهام بخش بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه و حتي جهان باشد؟! اين يك سئوال
اساسي و كاملا منطقي است كه اين روزها در ذهن بسياري از انديشمندان
آزادانديش و متفكرين آزاديخواه دنيا ايجاد شده كه به راستي همان جمهوري
اسلامياي كه ميگفتيد روبه زوال و دچار بحرانهاي متعدد است چگونه به قدرت
برتر واستراتژيكي تبديل شده كه در هر تصميمگيري و برنامهاي بايد هدف
محوري، مهار ايران باشد؟! و چطور است كه هژموني اسلامي - ايراني، در
مناسبات منطقهاي و در ميان ملتها و نخبگان و علماي ديني مسلمان حرف اول
را ميزند؟!
قدس
«نگراني اسرائيل از تحولات جهان عرب» عنوان يادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر سعدا... زارعي است كه در آن ميخوانيد:
حملات
اخير ارتش رژيم صهيونيستي به نوار غزه که از يک هفته پيش تا کنون ادامه
داشته و به شهادت بيش از 20 نفر از ساکنان اين باريکه منجر شده، با اين
انگيزه صورت ميگيرد که از طريق اين عمليات نظامي، ضريب واکنش و توانمندي
نيروهاي فلسطيني و بويژه نيروهاي جنبش حماس و حجم و کيفيت سلاحهاي جديد اين
نيروها، مورد سنجش و ارزيابي قرار گيرد.
شکي نيست که مقامهاي رژيم
صهيونيستي به شدت از تغيير و تحولات اخير منطقه و بويژه فروپاشي حکومت
وابسته و همپيمان خود در مصر نگران هستند، زيرا با تحولات و رخدادهاي مصر
در چند ماه اخير، عملاً محاصره غزه شکسته شده و با گشوده شدن گذرگاه رفح و
تردد آزاد از اين معبر، رژيم صهيونيستي سخت نگران آن است که نيروهاي مقاومت
فلسطيني توانسته باشند با انتقال تسليحات نظامي دفاعي، توان خود را ارتقا
دهند.
اسرائيليها به شدت نگران بي ثباتي راهبرد امنيتي خود هستند و
سفرهاي پي درپي مقامهاي ارشد اين رژيم به ايالات متحده آمريکا، از سرگرداني
و احساس خطر آنان نسبت به تغييرات سياسي و نظامهاي کشورهاي عربي و
همپيمانشان در منطقه و تأثير آن بر موقعيت نيروهاي فلسطيني حکايت دارد.
اما
اين نگراني و بحراني که اطراف آنها را فراگرفته، با حمله نظامي به غزه
نميتواند پوشش داده شود و آنها نسبت به روند تحولات لجستيکي در غزه و
کرانه باختري نگران هستند و احساس ميکنند دچار يک خلا اطلاعاتي مرگ آور
شدهاند.
از اين رو، دستگاههاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي، از برآورد
دقيق توان دفاعي و نظامي نيروهاي مقاومت و جنبش حماس ناتوان شدهاند، ضمن
اينکه عمليات نظامي و موشکي نيروهاي مقاومت در پاسخ به تجاوزها و حملات
مختلف اين رژيم نيز در ماههاي اخير بر نگراني و هراس رژيم صهيونيستي و
ساکنان شهرکهاي صهيونيستي اطراف نوار غزه افزوده است.
گفتني است،
ارتش اسرائيل با انجام دور جديدي از حملات پراکنده و هوايي و اعمال فشار،
در صدد ارزيابي توان نظامي مقاومت با هدف کشف نوع و ميزان تجهيزات دفاعي در
اختيار اين نيروها و اطمينان از ثبات امنيتي در اين ناحيه هستند.
از
سوي ديگر، به نظر ميرسد رژيم صهيونيستي از مسير حملات نظامي و تشديد فشار
بر نوار غزه ميکوشد اميد فلسطينيها به بهبود شرايط امنيتي و سياسي آنها
را به يأس تبديل کند، زيرا پس از سقوط حکومت حسني مبارک و تغييرات سياسي
گسترده در مصر و ساير کشورها و دولتهاي عربي همسو با اسرائيل، مردم فلسطين و
گروههاي مقاومت اعتماد به نفسي مضاعف پيدا کردهاند.
بويژه نوع
موضعگيريها و ديدگاههاي مقامهاي مصري از جمله «نبيل العربي» وزير خارجه و
«عصام شريف» نخست وزير دولت موقت مصر و موضعگيريهايي که شخصيتهاي برجسته
مصري همچون «محمد البرادعي» درباره مسأله فلسطين و هشدارهايي که به رژيم
صهيونيستي دادهاند، موقعيت نيروهاي فلسطيني را در مناسبات سياسي جاري،
ارتقا داده است.
سياست روز
«اين صفرهاي مزاحم» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم بيژن كيامنش است كه در آن ميخوانيد:
موضوع
حذف سه صفر از پول ملي در هفتههاي اخير از سطح رسانهها فراتر رفت. به
طوري كه رييس كل بانك مركزي در تازه ترين گفت و گوي رسانهاي خود اعلام كرد
كه نه سه صفر بلكه چهار صفر از پول ملي برداشته خواهد شد. البته اين مقام
رسمي همچنان گفته است كه اين برنامه براي بررسي و تحقيق بيشتر روي ميز
كانونهاي علمي و كارشناسي بانك مركزي قرار خواهد گرفت.
اين گفته
احتمالا نشان دهنده آن است كه اجرايي شدن اين برنامه، همچنان وابسته به
نتايج بررسيهاي پژوهشي بانك مركزي است. كه البته اعلام اين خبر چشم
اندازهاي اميدوار كننده تري را به روي اين موضوع ميگشايد.
زيرا آن
چنان كه از گفتههاي مطرح كنندگان اين برنامه بر ميآيد،ظاهرا حذف سه يا
چهار صفر به معني برنامهاي براي ارتقا و تقويت توان اقتصادي كشور نيست.
بلكه به معني تغيير برخي قراردادهاست. به عبارت ديگر بدون توجه به ماهيت و
توان اقتصادي كشور، فقط مناسبات پولي بر مبناي قراردادهاي تازه تري تعريف
ميشوند. به عبارت ديگر اگر كارمندي تاكنون يك صد هزار تومان دستمزد براي
هر ماه كاري دريافت ميكرده است، براساس قرارداد تازه، همان كارمند اين بار
صدتومان، اگر سه صفر حذف شود و ده تومان، اگر چهار صفر حذف شود، دريافت
خواهد كرد. كه البته در اين شرايط اگر قيمت هر كيلو گوشت قرمز، مثلا ده
هزار تومان باشد، براساس قرارداد جديد، يك تومان محاسبه خواهد شد. البته
نرخ همه كالاها اين چنين گرد و رند نيست و از آنجا كه گرد كردن قيمتها،
براساس منطق مصطلح بازار، همواره به سوي قيمتهاي بالاتر گرايش داشته است،
بنا براين برنامه حذف سه يا چهار صفر، اساسا با افزايش غير منطقي نرخ
كالاها و خدمات در بازار همراه خواهد بود.
البته ماجراي حذف سه يا
چهار صفر فقط به اين نتيجه منته نخواهد شد. زيرا از آنجا كه حذف صفر از پول
ملي، فقط از سوي كشورهايي انجام گرفته است كه ابتدا اقدام به تقويت
ساختارهاي اقتصادي خود كردهاند، ممكن است حذف سه صفر از پول كشور به توليد
نشانههاي غير واقعي از بخشهاي مختلف اقتصادي كشور بينجامد. اتفاقي كه
ميتواند زمينهها و بسترهاي سرمايه گذاري را براي دست اندركاران و نيز
فعالان اقتصادي با اطلاعات نادرست همراه سازد.
مهمتر آنكه پول هر
كشوري، توان و موقعيت خود را از ساختارهاي توليدي و تجاري دريافت ميكند.
درواقع پول ملي هر كشوري صرفا در جايگاه ميايستد كه ظرفيتهاي پيدا و
پنهان اقتصاد آن جامعه، فرا روي آن قرار داده است. در اين صورت ارزش پول
ملي هر كشوري به تعداد صفرهاي آن كاستي و يا فزوني نميگيرد. بلكه پول ملي،
هويت و توانمندي خود را از توليد ناخالص داخلي، رشد اقتصادي و ثبات و رشد
شاخصها وام ميگيرد.
هر اندازه كه ميزان توليد ناخالص ملي بيشتر
باشد و تراز بازرگاني آن جامعه، مثبت و متوازن باشد، پول ملي اعتبار
مييابد و قدرت دروني و بين المللي آن در جايگاه در خور ميايستد. زيرا به
دليل جهاني شدن اقتصاد، محدود شدن بخشي از مرزهاي بين المللي فراروي
تجارتهاي جهاني ورشد مداوم تبادلات منطقهاي و جهاني، شاخصهايي هستند كه
به ارزش اقتصادي و مبادلاتي پولها در شبكه تجارتهاي منطقهاي و جهاني
منته ميشود. اين ويژگي بسيار مهم نشان دهنده آن است پول ملي هر كشوري، بخش
عمدهاي از توان و اعتبار خود را از تجارتهاي منطقهاي و بين المللي
دريافت ميكند. از اين رو كشورهايي كه خواهان افزايش توان و تقويت پول ملي
خود هستند، نبايد اين رويداد را فقط در حوزه مناسبات دروني اقتصاد خود جست و
جو كنند.
مردم سالاري
«خداحافظي با صفرهاي پول ملي» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم عباس محتشمي است كه در آن ميخوانيد:
به
گفته رئيس جمهور در سال جاري که به نام سال جهاد اقتصادي نام گذاري شده،
موضوعاتي همچون ارزش پول ملي در دستور کار دولت قرار خواهد گرفت. در قالب
طرح تحول در نظام بانکي نيز تقويت ارزش پول ملي يکي از برنامههاي اساسي
بانک مرکزي بوده که يکي از محورهاي آن بررسي کاهش چند صفر از واحد پول ملي
است. لذا حذف صفر از واحد پول ملي مدتي است که مدنظر مسئولان و کارشناسان
مربوطه قرار گرفته; به طوري که رئيس بانک مرکزي چندي پيش اعلام نموده که
بررسيهاي بانک مرکزي نشانگر نتايج مثبت حذف چهار صفر از پول ملي بوده و
پيشنهاد اجراي اين طرح طي 6 ماه آينده به هيات دولت ارائه خواهد شد.
البته
وزير امور اقتصادي و دارايي نيز پيشتر اعلام کرده بود در صورت فراهم شدن
تمهيدات مورد نياز، در سال 90 سه صفر از پول ملي حذف ميشود. با اين حال به
نظر نميرسد چنين تصميمي بدون هزينه و پيامد نيز باشد و قطعا آثار
هزينهاي و اقتصادي و حتي اجتماعي هم به دنبال خواهد داشت.
چه عوامل
و انگيزههايي باعث ميشود تا دولتها دست به حذف صفر و اصلاح نظام پولي
خود بزنند؟ آيا حذف صفرها باعث تقويت ارزش پول ملي ميشود؟ آيا رونق
اقتصادي و افزايش توليد و جذب سرمايه گذاري (داخلي و خارجي) را در سال جهاد
اقتصادي به دنبال خواهد داشت؟ اين طرح تا چه حد در کاهش تورم جامعه موثر
خواهد بود؟ آيا به راه حلهاي جايگزين (همچون چاپ اسکناسهاي درشت و يا
بانکداري الکترونيکي، اينترنتي و مجازي و کارتهاي اعتباري) با هزينه و
تبعات مربوطه در اين زمينه دقت شده است؟ چراکه به نظر ميرسد حذف صفرها از
پول ملي راه حلي است که فقط در بيان ساده به نظر ميرسد و در عمل و واقعيت
موانع بسيار زيادي در سر راه دارد. بايستي به نقش و ارتباط رشد و توسعه
اقتصادي (قدرت توليد ناخالص داخلي) و پشتوانههاي اقتصادي نظير ذخاير
طلا،ارز،انرژي و... به عنوان عوامل اساسي در قدرت و ارزش پول ملي به طور
ويژهاي در نظر گرفته شود.
حذف صفر از پول ملي از ديدگاه موافقان
داراي مزيتهايي همچون کاهش هزينهها و اتلاف وقت و تسريع در فعاليتهاي
اقتصادي، ايجاد تناسب بين قدرت خريد پول ملي و حجم پول در گردش، جلوگيري از
نفوذ ارزهاي خارجي در اقتصاد کشور، ايجاد زمينههايي براي مهار تورم،
سادگي در مبادلات، نگهداري ساده تر حساب ها، ارقام و ترازنامه ها، اشغال
فضاي کمتر آمار و اطلاعات مالي در حافظه و هارد رايانه ها، نقل و انتقال
سهل تر پول، کاهش آثار رواني تورم و نيز صرفه جويي در وقت براي شمارش حجم
زياد اسکناس ها، روان سازي سيستم حسابداري، لزوم افزايش راندمان نقش
اجتماعي و اقتصادي پول خواهد بود. اما به عقيده مخالفان حذف صفر از اسکناس
هيچ گونه تاثيري بر شاخصهاي اقتصادي و طرف عرضه و طرف تقاضا نخواهد داشت و
بيشتر اثر رواني بر جامعه ميگذارد. کاستن از تعداد صفرهاي پول، فقط ضريب
تبديل کالا به واحد پول را ساده تر ميکند.
از سوي ديگر براي اجراي
طرح حذف صفرها بايد کليه سيستمهاي حسابداري و مالي تغيير يابد، همچنين
کليه چک ها، مسکوکات و اسناد، نيازمند تغييرات بوده که چالشهاي زيادي را
به وجود خواهد آورد. ضمنا هزينه چاپ و توزيع اسکناس جديد، تغيير سکهها را
نيز بايد در نظر داشت.
برخي نقاط ضعف ديگر طرح عبارتند از: صف و
معطلي مردم در بانکها براي تعويض پولها، هزينه جمع آوري و امحاي پولهاي
قديمي و چاپ و توزيع اسکناسهاي جديد، حذف صفرها ممکن است در ابتدا موجب
تاثيرات تورمي بر بخشي از فعاليتهاي اقتصادي شود که داراي آثار رواني نيز
بر مردم جامعه خواهد بود (انتظارات تورمي)، احتمال وقوع بي نظمي بين
اطلاعات قبلي و جديد در دفاتر و پايگاههاي اطلاعاتي و صورتهاي مالي، عدم
امکان تعويض همه پولها در بازه زماني اعلام شده، سردرگمي مردم در فاصله
زماني دوگانگي پول، چاپ پولهاي تقلبي به خاطر عدم اطلاع مردم در فاصله
زماني جابجايي واحد پول، کاهش قدرت خريد مردم (هر کسي که تا به امروز از
طريق سپرده گذاري در نظام بانکي، سرمايه مورد نياز براي اقتصاد کشور را
تامين کرده، متضرر خواهد شد; چرا که با انجام اين کار هرکس تلاش ميکند تا
سپرده بانکي خود را به کالا تبديل کرده تا به روش کالا در مقابل کالا قدرت
خريد خود را حفظ کند) به هر حال به نظر ميرسد افزايش يا کاهش تعداد صفرهاي
واحد پول خنثي بوده و هيچ گونه اثر اقتصادي بر متغيرهاي اقتصاد نخواهد
گذاشت; بلکه آثار سوئي بر اقتصاد نيز دارد.
تهران امروز
«افكار عمومي در انتظار گام بعدي» عنوان سرمقاله روزنامه تهرانم امروز به قلم اكبر هاشمي است كه در آن ميخوانيد:
آنهايي
كه خانم دستجردي وزير بهداشت را ميشناسند در توصيف او از واژه «مرد انه»
سخن به ميان ميآورند چه مردهايي كه معتقدند افشاگريهايش مردانه است و چه
زنهايي كه بهواسطه عدم ورودش به مباحث حوزه زنان، درست يا غلط او را ضد
زن ميدانند كه در نهايت همه توصيفها به وجه مردانه ميانجامد.
اين
يك واقعيت است كه در دولت نهم و دهم كه نه، در همه دولتهاي جمهوري اسلامي
وزيري به اين مرام كمتر ديدهايم. وزيري كه براي اولين بار رسما تاييد كرد
آب شرب پايتخت آلوده به نيترات است و با اينكه احتمال ميداد متهم شود به
تباني با كارخانهدارها، زنان باردار و كودكان را توصيه كرد به مصرف آب
معدني كه به دليل رجوع مردم قيمت آن 50توماني هم افزايش يافت. ايضا در
ماجراي ايدز با اعلام اينكه آتشفشان ايدز در راه است، آن هم نه به واسطه
تزريق سرنگ آلوده كه بهخاطر روابط نامشروع افراد. چه به گفته خانم وزير
بيش از 90 درصد موارد جديد ابتلا به ايدز در ايران از طريق تماس جنسي و
بخصوص در شهرهاي بزرگ ودرگروه سني 25 تا30 سال است و اينکه از 80 هزار
بيمار مبتلا به ايدز در کشور تنها 25 درصد آنها شناسايي شدهاند.
همچنين
گذر دستجردي اصولگرا از واژههاي زنان آسيبديده، زنان پر خطر و زنان ويژه
و عريان گفتن واژه تابو «زنان روسپي» كه50 درصد ناقل ايدز هستند و در
شرايط سخت سياسي كشور اعلام اينكه بنزن موجود در بنزين بيش از حد مجاز بوده
و براي سلامتي شهروندان خطرناك است و در فقره آلودگي هوا تاييد مرگ چهار
هزار نفر در سال 88 بر اثر آلودگي هواي پايتخت و...
حالا هم خانم وزير كه خواسته در هفته سلامت سنگ تمام بگذارد چند افشاگري يا بگوييم آمار مهم را به افكار عمومي اعلام كرده است.
اينكه
در 49 درصد نسخههاي پزشكان حتما يك قلم داروي آنتي بيوتيك وجود دارد. اين
در حالي است كه طبق استاندارد جهاني ميزان مصرف آنتيبيوتيك بايد 11 درصد
باشد اما متأسفانه اين ميزان در كشور ما 49 درصد داروهاست و علاوه بر نسخه
دارها 40 درصد مردم بدون نسخه، آنتيبيوتيك را از داروخانهها تهيه
ميكنند و از همين روست كه چشممان روشن كه در آسيا مقام دوم و در جهان جزو
20 كشور از نظر مصرف بيرويه آنتيبيوتيك شدهايم و ديگر اينكه دستجردي خبر
داده 46 درصد زنان و 44 درصد مردان در ايران دچار اضافه وزن و 59 درصد
زنان و 36 درصد مردان مبتلا به فشارخون بالا هستند و به نظروزير بهداشت
وضعيت نسل آينده نگران كننده است چرا كه بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد
5/ 19 درصد پسران و 16 درصد دختران در كشور اضافه وزن دارند.
و
بازهم براساس آمارهاي خانم وزير بيش از 45 درصد دانشآموزان كشور روزانه
چهار ساعت تلويزيون تماشا ميكنند و 40 درصد از دانشآموزان نيز به مدت
طولاني از كامپيوتر استفاده ميكنند كه اين موارد از عواملي است كه به
كمتحركي و چاقي دانشآموزان كمك ميكند.
و آخر اينكه، بعد از بحران
شيوع آنفلوانزا در مرغداريهاي چند شهر مهم كشور و معدوم كردن ميليونها
مرغ در سكوت خبري، حالا خانم وزير خبر ميدهد آنقدر به خورد مرغهاي نگون
بخت آنتيبيوتيك خوراندهاند كه سلامت شهروندان به مخاطره افتاده است و
حالا اين شهروندان هستند كه در مقابل آنتي بيوتيكهاي قوي، بدنشان مقاومت
ميكند. «متأسفانه ديده ميشود در صنعت توليد گوشت مرغ، ميزان بيرويهاي
آنتيبيوتيك به مرغ ميخورانند و وقتي اين گوشت وارد بدن انسان ميشود موجب
مقاومتهاي ميكروبي در برابر آنتيبيوتيكها ميشود.»
ابتكار
«دوگانگي در رفتار، گزافهگويي در گفتار!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد:
به
دنبال متراکمشدن اعتراضات مردمي و قيامهاي برابريطلبانه و
آزاديخواهانهاي که از تونس آغاز شد و به سرنگوني حکومت حسني مبارک در مصر
انجاميد، قيام در ليبي و يمن و بحرين تداوم يافت؛ اما بحرين وضعيتي متفاوت
با ساير کشورهاي منطقه پيدا کرد.
اين کشور محل استقرار ناوگان پنجم
دريايي ايالات متحده است که به لحاظ بافت جمعيتي بهعنوان چهارمين کشور
شيعي جهان است. اين کشور همچون ساير کشورهاي منطقه، از فقدان دموکراسي و
توسعهنيافتگي سياسي رنج ميبرد. پس از جدايي از ايران، تبعيض و تحقيري که
نقطه عزيمت آن مذهب است، بر تمام ارکان آن سايه افکنده و از آن جامعه تني
رنجور و بيمار ساخته که انگيزه اعتراضات مردمي را مضاعف کرد. عميقترين و
فعالترين شکاف سياسي و اجتماعي در وضعيت فعلي، شکاف بين شيعه و سني در
ميان مسلمانان است.
قيام مردم بحرين آزمون بزرگي براي جامعه
بينالمللي و نهادهاي مدافع حقوق بشري است که تا کنون از محک اين آزمون
سربلند بيرون نيامدهاند؛ چراکه با چراغ سبز قدرتهاي بزرگ و دولت ايالات
متحده بهعنوان بازيگر نقش اول سياست در خاورميانه بود که دولت عربستان
سعودي با اعزام نيرو به اين کشور قيام آنها را به خاک و خون ميکشد و
جنايات و فجايع انساني هر روز ابعاد تازهاي به خود ميگيرد.
جامعه
جهاني و غرب با نظاره سرکوب خيزش مردم بحرين، علاوه بر آنکه شکست خود را در
اين آزمون حقوق بشري در معرض ديد همگان ميگذارد، باعث به وجودآمدن حوزه
گفتماني براي مخالفان دموکراسي در کشورهايي شد که از ابزاريبودن مفاهيم و
ارزشهاي انساني مدنظر غرب و از عبور ارابه نظامهاي ليبرال دموکراسي بر
روي جنازه آزادي، بهعنوان دستمايه سرکوب و مجوزي براي تحديد و تهديد
آزادي و پايمالکردن حقوق اساسي شهروندان خود استفاده ميکنند.
کشور
بحرين سالهاست که با شکاف عميق سياسي و مذهبي دستوپنجه نرم ميکند.
برخلاف خواست و اراده همگاني، اقليتي سني بر اکثريتي شيعه حاکم است و
خاندان حاکم مرتجع آن، با پشتگرمي به حمايت خارجي، گستاخانه و با
بيپروايي، تبعيضي آشکار و فاحش را بر آن اعمال ميکنند. لذا ميتوان گفت
اعتراض عليه تحقير خارجي و تبعيض داخلي عامل اصلي اين حرکت و قيام است.
قيامهاي شکلگرفته در کشورهاي مختلف، بنا بر مقتضيات سياسي و وضعيت
اجتماعي متفاوت است؛ ولي ماهيت همه آنها يکي است؛ يعني «نهگفتن» به وضعيت
موجود و ايجاد موقعيتي مناسب با تندردادن به خواست و اراده همگاني.
پس
از خيزش مردم ليبي و سرکوب بيرحمانه آن، غرب به بهانه جلوگيري از جنگ
داخلي و کشتار انساني، با انگيزه ايجاد امنيت براي انتقال انرژي در آن کشور
مداخله نظامي ميکند؛ ولي در مقابل «تغيير» در بحرين، راه مقابله و سرکوب
پيشه ميکند؛ زيرا ممکن است اين حرکت در جهت تضاد با منافع آنها و
بيتمايلي مخالفان به غرب باشد.
نگاه ابزارگونه به مسئله حقوق بشر
توأم با سياست خارجي عاري از وجدان، وقتي انگيزههاي منفعتطلبانه و
ماديگرايانه غرب را آشکار ميکند که در مقابل حرکت ملتهاي تحولگرا،
سياست دوگانهاي در پيش ميگيرد.
سياست دوگانه دول غربي در مقابل
کشورهاي منطقه نشان ميدهد که مشکل و مسئله اساسي آنها گروههاي
«بنيادگرا» نيست که خود در صدر و علتهاي موجده آن بودند؛ بلکه اسلامگرايي
است. آنها به مدد ابزار تبليغاتي و به کمک فضاي رسانهاي در مقابل
تودههاي مسلمان، اسلامهراسي پيشه کردند و خود به آن معتقد شدند.
آفرينش
«مصر و سراغازي براي ازسرگيري روابط با ايران» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
در
چند روز اخير نشانههايي مهم از آغاز از سرگيري روابط دو کشور مهم منطقه
يعني ايران و مصر آشکار شد نشانههايي که ميتوان آن را شروع دورهاي جديد
از روابط نام نهاد و هم چنين سرفصلي براي پايان روابط تيره سه دههاي بين
دو کشور با تمدن و تاريخي منطقه.
در اين راستا بنبيل العربي وزير
امور خارجه مصر در روزهاي اخير اعلام کرد قاهره آماده ازسرگيري روابط
ديپلماتيک با ايران پس از سي سال وقفه در اين روابط است و هم چنين صالحي
وزير خارجه ايران نيز در پيام کتبي خود از وزير خارجه مصر براي سفر به
تهران دعوت کرده است.
سخنان و نمودهاي رفتاري اي که در واقع
ميتواند يخ سه دههاي روابط تيره دو کشور را آب کرده و عملا فرصتها و
زمينههايي مهم را براي همکاري دو جانبه بين دو کشور استراتژيک منطقه
خاورميانه بگشايد.
در اين ميان اگر نگاه به اهميت مصر در جهان عرب و
آفريقا داشته باشيم در مييابيم که اين کشور داراي جايگاه مهم فکري
وانديشهاي مهمي در جهان عرب، کانون شماره يک مذهبي در سراسر جهان اهل سنت
؛ بازيگر مهم و تأثيرگذار منطقهاي و يکي از سه ضلع مثلث قدرت همه جانبه
خاورميانه در کنار ترکيه و ايران است. در اين بين همين اهميت استراتژيکي و
منطقهاي است که منافع ملي کشور اقتضا ميکند که هر چه بيشتر و زودتر به
عادي سازي روابط با اين کشور بوِيژه پس
m16- مدبرآزمایشی
- تعداد پستها : 271
تاريخ التسجيل : 2011-04-08
مواضيع مماثلة
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
» گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
الأربعاء ديسمبر 13, 2017 12:23 am من طرف abadan56
» کانال های جم
الثلاثاء ديسمبر 12, 2017 11:54 pm من طرف abadan56
» اخبارکانال های HD
الأربعاء يناير 28, 2015 4:52 am من طرف mreza
» رفع عیب بوت نشدن استار ست x95usb و ماندن روی حرف b
الإثنين سبتمبر 01, 2014 12:20 am من طرف ely
» آموزش تصویری نصب ۲۵ جهت قابل دریافت در ایران در یک فایل پی دی اف
الخميس أغسطس 21, 2014 6:04 pm من طرف majidrahmani17
» مهم مهم مهم مهم مهم مهم مهم
الجمعة مايو 09, 2014 1:27 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com
» فکرمیکنی اگراین کاررابکنی بهتره!!!!!!!!!!!!!!!!
الجمعة مايو 09, 2014 1:25 am من طرف shoaib_joya@yahoo.com
» راه حل جهت رفع مشکل چراغ قرمز رسیورهای آی کلاس
السبت فبراير 08, 2014 11:22 pm من طرف kiarash3015
» پچ رسمی آی کلاس 9696,9797 hdmi و لیست کانال برای 9797
الخميس يناير 23, 2014 4:46 am من طرف T2
» istar 4000x
الأحد يناير 05, 2014 12:20 am من طرف pashey
» دانلود فیلم تسویه حساب با لینک مستقیم
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» دانلود فیلتر شکن محبوب اولترا سارف 1008(U1008)
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» PATCH ولودر استرانگ
الجمعة أبريل 13, 2012 3:45 am من طرف Admin
» اديتور رسيور X60cu Usb جهت ويرايش ليست كانال ها و فركانس ها
الجمعة أبريل 13, 2012 3:44 am من طرف Admin
» سوژه های داغ وطنی! (فقط بخندید...)
الثلاثاء فبراير 21, 2012 10:08 pm من طرف Admin
» تبدیل کردن موزیلا فایرفاکس به ف*لتر شکن!!!
السبت فبراير 04, 2012 11:34 pm من طرف AINAZI
» نرم افزار رسمی به ورژن 11366 برای آیکلاس و هایویون معمولی و hdmi به تاریخ 2011/03/28
الجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin
» اعلام وضعیت شرینگ
الجمعة فبراير 03, 2012 5:48 pm من طرف Admin
» آخرین اخبارمربوط به کانالهای Nilsat
الأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin
» دانلود سریال بسیار زیبای اسپارتاکوس Spartacus : Blood And Sand با لینک مستقیم
الأحد يناير 08, 2012 7:48 pm من طرف Admin
» دانلود فیلم هندی Hostel 2011 با لینک مستقیم
الأحد يناير 08, 2012 7:47 pm من طرف Admin
» عکس های سری داف های حزب الله !!!
السبت يناير 07, 2012 1:29 am من طرف Admin
» معرفی ایـــکس کــــروزر XDSR600
السبت ديسمبر 10, 2011 10:21 am من طرف Admin
» جدیدترین تغییرات در کانالها و فرکانسهای ماهواره Badr
الثلاثاء نوفمبر 22, 2011 12:11 am من طرف amir pa80
» معرفی سایت رسمی وسایت های مرتبط با رسیور ISTAR
السبت نوفمبر 19, 2011 7:28 pm من طرف Admin